ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
۲۸۱.

اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر حس امنیت و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش خودشفقت ورزی حس امنیت اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه دوم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴ تعداد دانلود : ۳۹
هدف: امروزه، دانش آموزان زیادی با چالش های تحصیلی و غیرتحصیلی فراوانی مواجه هستند که از جمله می توان به افت حس امنیت و افزایش اهمال کاری تحصیلی اشاره کرد. بنابراین، هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر حس امنیت و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه دوم بود. روش و مواد: مطالعه حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر دانش آموزان دختر متوسطه دوم منطقه 6 آموزش وپرورش شهر تهران در سال تحصیلی 3-1402 بودند که از میان آنها تعداد 60 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی با کمک قرعه کشی در دو گروه 30 نفری شامل گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش خودشفقت ورزی قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس حس امنیت ادموندسون (1999) و مقیاس اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984) بودند و داده های حاصل از اجرای آنها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس یافته های این مطالعه، بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر هر دو متغیر حس امنیت و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه دوم تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، آموزش خودشفقت ورزی باعث افزایش معنی داری حس امنیت و کاهش معنی دار اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه دوم شد (001/0P<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های ذکرشده، آموزش خودشفقت ورزی نقش موثری بر بهبود حس امنیت و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه دوم داشت. بنابراین، مشاوران و روانشناسان می توانند از روش آموزش خودشفقت ورزی در کنار سایر روش های آموزشی برای افزایش حس امنیت و کاهش اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه دوم استفاده نمایند.
۲۸۲.

مدل یابی روابط ساختاری سوگ حل نشده و قدرت ایگو با میانجیگری خودشناسی انسجامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوگ حل نشده قدرت ایگو خودشناسی انسجامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۴۲
هدف: هدف این پژوهش، مدلسازی روابط ساختاری سوگ حل نشده و قدرت ایگو با میانجیگری خودشناسی انسجامی در دانشجویان دانشگاه های شهر ساری بود. روش شناسی: این پژوهش بنیادی و از نوع همبستگی توصیفی بود. جامعه آماری شامل 26250 دانشجو از دانشگاه های مختلف شهر ساری در سال تحصیلی 1402-1403 بود. براساس پروتکل کلاین (2023)، حجم نمونه 400 نفر تعیین شد که پس از حذف پرسشنامه های نامعتبر، 376 پاسخ معتبر تحلیل شد. ابزار گردآوری داده ها شامل مقیاس خودشناسی انسجامی، پرسشنامه سوگ پیچیده و پرسشنامه توانمندی ایگو بود. تحلیل داده ها با استفاده از آمار استنباطی، تحلیل مسیر و نرم افزارهای SPSS و AMOS انجام شد. یافته ها: یافته های استنباطی نشان داد که بین سوگ حل نشده و قدرت ایگو رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد. همچنین، نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که خودشناسی انسجامی نقش میانجی در این رابطه ایفا می کند، به گونه ای که قدرت ایگو از طریق ارتقای خودشناسی انسجامی، سوگ حل نشده را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد (ضریب مسیر مستقیم 0.87 و ضریب مسیر غیرمستقیم 0.12-). شاخص های برازندگی مدل نظیر RMSEA=0.041 و CFI=0.96 نشان دهنده برازش خوب مدل بودند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد قدرت ایگو می تواند از طریق بهبود خودشناسی انسجامی، به کاهش سوگ حل نشده در دانشجویان کمک کند. این یافته ها اهمیت مداخلات مبتنی بر تقویت خودشناسی و تاب آوری روانشناختی در بهبود سلامت روان دانشجویان را برجسته می سازد.
۲۸۳.

Men and the Problem of Women's Persuasion: Analyzing the Rotation of Men's Exercise of Power in the Experience of Everyday Marital Life(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Persuasion the exercise of power marital experience Hegemonic Masculinity

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴ تعداد دانلود : ۵۶
Objective: Marital life is the cause of the development of social relations and provides a ground for the exercise of power, from domination to hegemony. The purpose of this study is to investigate the methods of persuasion used by women in the experience of everyday life among married people in Guilan province, Iran.Methods: This research used a qualitative approach with semi-structured interviews and purposive sampling among 45 married men and women in Guilan province. Thematic analysis was employed to analyze the data obtained from the interviews.Results: The data analysis revealed 15 basic themes, 7 organizing themes, and 2 global themes. The findings indicate that, in the past, men used social, economic, and psychological dominance against women, in addition to physical dominance. However, in the new society, with women's resistance, such dominance has become negative and illegitimate. Women now accept men's superiority not by force but through internal desire and persuasion. Therefore, today, the exercise of men's power against women has shifted from a state of dominance and asymmetry to a more symmetrical but hegemonic state.Conclusion: In the past, men used more dominance but less authority against women, but today's men use less dominance and more authority. New men's exercise of power is more persuasive, hidden, and corresponding to Rutherford's new masculinity, Connell's hegemonic masculinity, and Bourdieu's symbolic violence.
۲۸۴.

مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و ذهن آگاهی مبتنی بر استرس بر علائم خودشیفتگی آسیب پذیر در افراد دارای اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رفتاردرمانی دیالکتیک ذهن-آگاهی مبتنی بر استرس خودشیفتگی آسیب پذیر شخصیت مرزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۴۱
زمینه: اختلال شخصیت مرزی و خودشیفتگی آسیب پذیر، اگرچه به عنوان سازه ای متمایز شناخته می شوند اما با هم در ارتباط هستند. رفتاردرمانی دیالکتیک و ذهن آگاهی مبتنی بر استرس می تواند در بهبود این جنبه نقش مؤثری داشته باشد. با این حال، شکاف پژوهشی موجود به دلیل کمبود مطالعاتی که به صورت مستقیم اثرات رفتاردرمانی دیالکتیک و ذهن آگاهی مبتنی بر استرس را بر علائم خودشیفتگی آسیب پذیر در افراد دارای اختلال شخصیت مرزی، بررسی کرده اند، مشهود است و مطالعه مقایسه ای تا به حال انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و ذهن آگاهی مبتنی بر استرس بر علایم خودشیفتگی آسیب پذیر در افراد دارای اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به کلینیک درمانی بهار در سال 1403 در شهر رشت بود. در این پژوهش 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (دو گروه مداخله و یک گروه گواه) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر استرس (کابات زین، 2009) و 10 جلسه تحت مداخله ی رفتاردرمانی دیالکتیک (لینهان، 1993) قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودشیفتگی مرضی (پینکاس و همکاران، 2009) استفاده شد. تحلیل داد ه ها با بهره گیری از آزمون آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پیش آزمون خودشیفتگی با نمرات پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری داشت (05/0 >P)، همچنین نتایج دلالت بر آن داشت که بین دو درمان در طول زمان تفاوت معناداری وجود نداشت، اما هر یک از درمان ها نسبت به گروه گواه تغییرات معناداری در خودشیفتگی داشتند (05/0 >P). نتیجه گیری: براساس نتایج رفتاردرمانی دیالکتیک و ذهن آگاهی مبتنی بر استرس دو روش درمانی کارآمد در بهبود خودشیفتگی در افراد دارای اختلال شخصیت مرزی است. این نتایج می توانند به متخصصان حوزه روانشناسی بالینی در طراحی مداخلات دقیق تر و مؤثرتر کمک کرده و موجب ارتقای کیفیت زندگی افراد مبتلا به این اختلال شوند.
۲۸۵.

ارائه مدل ساختاری تبیین اضطراب مرگ بر اساس کیفیت زندگی با نقش میانجی گر شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب مرگ کیفیت زندگی شفقت به خود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱ تعداد دانلود : ۴۱
زمینه: اضطراب مرگ به عنوان یک بحران وجودی، کیفیت زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. از طرف دیگر، شفقت به خود به عنوان یک عامل محافظتی در برابر انواع حالت های اضطراب از جمله اضطراب مرگ معرفی شده است. علی رغم مطالعات متعدد در مورد روابط متغیرهای مذکور، در مورد تدوین مدل ساختاری تبیین اضطراب مرگ بر اساس کیفیت زندگی با نقش میانجی گر شفقت به خود، خلا پژوهشی وجود دارد. هدف: هدف از انجام این پژوهش، تدوین مدل ساختاری تبیین اضطراب مرگ بر اساس کیفیت زندگی با نقش میانجی گر شفقت به خود بود. روش: روش این پژوهش، همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد ۵۰ تا ۶۵ ساله مراجعه کننده به مراکز بهداشتی واقع در شرق شهر تهران در سال ۱۴۰۲ بود. حجم نمونه آماری نیز 354 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل مقیاس اضطراب مرگ (تمپلر، 1970)؛ پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996)؛ مقیاس شفقت به خود (نف، 2003) بود. برای تحلیل داده های این پژوهش از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS26 و AMOS23 استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج شاخص های برازش، مدل ساختاری این پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج تحلیل داده های پژوهش نشان داد که کیفیت زندگی و شفقت به خود به صورت منفی و معنادار، اضطراب مرگ را پیش بینی می کنند (01/0 >P). هم چنین نتایج نشان داد، کیفیت زندگی با میانجی گری شفقت به خود، اضطراب مرگ را پیش بینی می کند (01/0 >P). نتیجه گیری: با توجه یافته های این پژوهش مبنی بر این که کیفیت زندگی با میانجی گری شفقت به خود، اضطراب مرگ را در افراد پیش بینی می کند، روانشناسان می توانند با کمک به مراجعان جهت ارتقای کیفیت زندگی و شفقت به خود، اضطراب مرگ را در آن ها کاهش دهند.
۲۸۶.

نحوۀ بازنمایی ذهنی از خود و دیگری در مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس: نقش بافتار فرهنگی- اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازنمایی ذهنی خود دیگری فرهنگ مولتیپل اسکلروزیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۲۰
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی بازنمایی های ذهنی از خود و دیگری در مبتلایان به بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) و مقایسه بازنمایی های ذهنی در دو فرهنگ اصفهان و تهران و در دو مطالعه صورت گرفت. روش: این یک پژوهش شبه آزمایشی با طرح عاملی ترکیبی بوده است. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به ام اس و افراد غیر بیمار در شهر اصفهان و همچنین افراد غیر بیمار در شهر تهران بوده است. مجموعا ۲۴۴ شرکت کننده (۸۲ بیمار مبتلا به ام اس و ۸۲ فرد غیر بیمار از شهر اصفهان و ۸۰ فرد غیر بیمار از شهر تهران) به تنظیم فاصله با شخصیت ها (شامل تصویر خود در کودکی، تصویر خود در زمان حال، مادر، شریک عاطفی و دوست) در آزمون فاصله بین فردی مطبوع در دو حالت فعال و منفعل پرداختند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد مبتلایان به ام اس فاصله بین فردی بیشتری را در مقایسه با افراد غیر بیمار در مواجهه با تصویر خود در زمان حال، شخصیت دوست و شریک عاطفی ترجیح می دهند. علاوه بر این، هر دو گروه شرکت کنندگان اصفهان (بیماران مبتلا به ام اس و افراد غیر بیمار) در مقایسه با گروه تهران به طور معناداری فواصل بین فردی بزرگتری را با تمامی شخصیت ها برگزیند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش می تواند بیانگر نوعی تجربه از خود بیگانگی در بیماران مبتلا به ام اس در سطح بازنمایی های ذهنی و اهمیت فرهنگ در صورت بندی بازنمایی های ذهنی باشد.
۲۸۷.

تاثیر همدلی عاطفی برکیفیت روابط زناشویی با نقش میانجیگری صمیمیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: همدلی عاطفی کیفیت روابط زناشویی صمیمیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۴۳
هدف: هدف این پژوهش، تعیین تاثیر همدلی عاطفی بر کیفیت روابط زناشویی با نقش میانجیگری صمیمیت بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت در زمره پژوهش های توصیفی همبستگی مبتنی بر مدلیابی معادلات ساختاری قرار داشت. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال بودند که بر اساس قاعده موجود در مدلیابی معادلات ساختاری 242 پرسشنامه از طریق نمونه گیری در دسترس جمع آوری شد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه های صمیمیت زوجین ووندن و برتمن (۱۹۹۵)، کیفیت روابط زناشویی باسبی و همکاران (1995)، همدلی مهرابیان و اپستین (1972) بود. تجزیه وتحلیل داده ها که از طریق نرم افزار ایموس صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که همدلی عاطفی هم به طور مستقیم و هم از طریق صمیمیت برکیفیت روابط زناشویی تاثیر دارد. (05/0 > p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان از همدلی و صمیمیت به عنوان عوامل موثر بر کیفیت روابط زناشویی نام برد.
۲۸۸.

مدل یابی نشانه های اختلال بدریخت انگاری بر اساس تصویر بدنی و ترس از ارزیابی منفی با نقش میانجی عزت نفس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال بدریخت انگاری ترس از ارزیابی منفی عزت نفس نگرانی از تصویر بدنی سرطان پستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۴
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل یابی نشانه های اختلال بدریخت انگاری بر اساس نگرانی از تصویر بدنی و ترس از ارزیابی منفی با نقش میانجی عزت نفس در زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش: روش این مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش زنان مبتلا به سرطان پستان شهر تهران در پاییز سال ۱۴۰۳ بودند. بر اساس مدل کلاین (۲۰۲۳) و با روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۳۰۰ نفر زن مبتلا به سرطان پستان انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل مقیاس اختلال بدریخت انگاری بدن (BDDS) هانلی و همکاران (۲۰۲۰)، سیاهه نگرانی از تصویر بدنی (BICI) لیتلتون و همکاران (۲۰۰۵)، مقیاس ترس از ارزیابی منفی (BFNE) لری (۱۹۸۳) و مقیاس عزت نفس (RSEs) روزنبرگ (۱۹۸۹) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم معنادار است. همچنین نتایج نشان داد که عزت نفس در رابطه بین نگرانی از تصویر بدنی و ترس از ارزیابی منفی با نشانه های اختلال بدریخت انگاری نقش میانجی و معنادار دارد. همچنین مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که توجه به نگرانی از تصویر بدنی، ترس از ارزیابی منفی و عزت نفس توسط روانشناسان می تواند به تبیین نشانه های بدریخت انگاری بدن در مراجعه کنندگان مبتلا به سرطان پستان کمک نماید. بر این اساس یافته های پژوهش حاضر می تواند برای روانشناسان سلامت در مداخله های روان شناختی جهت کاهش نشانه های بدریخت انگاری بدن دارای تلویحات کاربردی باشد.
۲۸۹.

تأثیر درمان هیجان مدار بر انعطاف پذیری و پریشانی هیجانی دختران دارای شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان هیجان مدار انعطاف پذیری هیجانی پریشانی هیجانی شکست عاطفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲
زمینه: شکست عاطفی پیامدهای گسترده ای برای فرد به دنبال دارد و ضرورت اقدامات درمانی در این زمینه احساس می شود. ازهمین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر انعطاف پذیری و پریشانی هیجانی دختران دارای شکست عاطفی بود. روش: در این پژوهش از روش مورد منفرد استفاده شد. جامعه ی پژوهش تمامی دختران دارای شکست عاطفی شهر اصفهان بود. از طریق نمونه گیری هدفمند سه نفر از دختران داوطلب که ملاک های ورود را دارا بودند، انتخاب شدند و 9 جلسه درمان هیجان مدار دریافت کردند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه ضربه ی عشق، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس انعطاف پذیری هیجانی جمع آوری شد. شرکت کنندگان در سه مرحله (قبل از شروع مداخله، در فرآیند مداخله و بعد از پایان مداخله) پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. داده ها از طریق نرم افزار SPSS، شاخص ضریب پایا و درصد بهبودی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مقدار شاخص تغییر پایا برای هر سه دختر، در متغیرهای انعطاف پذیری و پریشانی هیجانی، در مرحله بعد از درمان و پیگیری در سطح 0/05 >p معنی دار شده است. نتیجه گیری: بر طبق یافته ها، درمان هیجان مدار در افزایش انعطاف پذیری هیجانی و کاهش پریشانی هیجانی دختران دارای شکست عاطفی اثربخش بوده است.  
۲۹۰.

رابطه ساختاری ادراک ویژه تکلیف و یادگیری کلاسی: نقش میانجی سازماندهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازمان دهی ادراک ویژه تکلیف یادگیری کلاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱ تعداد دانلود : ۴۰
زمینه و هدف: بر اساس پژوهش های متعدد راهبردهای سازماندهی شناختی با پیشرفت تحصیلی ارتباط دارد و موجب بهبود یادگیری می شود. بنابراین هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش واسطه ای سازمان دهی در رابطه بین ادراک ویژه تکلیف و یادگیری کلاسی دانش آموزان بود. روش: روش این پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مشغول به تحصیل در پایه نهم مدارس دوره یکم متوسطه شهر کرمان در سال تحصیلی ۱400-۱399 بودند که به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 400 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. تمامی افراد نمونه پرسشنامه های عاطفه مثبت و منفی (واتسن و همکاران، 1988)، خودتنظیمی (بوفارد و همکاران، 1995)، تلاش (دوپی رایت و مارین، 2005)، کنترل تحصیلی (پری و همکاران، 2001)، خودکارآمدی (جروسالم و شوارزر، 1992)، فشار و سختی ادراک شده (بورگ، 1982)، مفهوم خویشتن (بک و همکاران، 1990) و آزمون محقق ساخته ریاضی را تکمیل کردند. داده ها با روش معادلات ساختاری و نرم افزار Spss24 و Amos23 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که ادراک ویژه تکلیف بر سازمان دهی (05/0, p<60/0γ = ) و یادگیری کلاسی(05/0, p<46/0γ = ) اثر ساختاری مستقیم دارد، سازماندهی بر یادگیری کلاسی اثر ساختاری مستقیم دارد(05/0, p<26/0β = )، و سازمان دهی در رابطه بین ادراک ویژه تکلیف و یادگیری کلاسی نقش میانجی ایفا می کند (001/0> p،427/0 = BS). نتیجه گیری: برای دستیابی به یادگیری مؤثر کلاسی نه تنها باید درک ویژه ای از تکلیف ایجاد کرد، که باید به یادگیرنده کمک کرد با سازماندهی عواطف، راهبردها و اراده اقدام به یادگیری کند. مربیان می توانند با طراحی تکالیف واضح و ارائه بازخورد سازنده، ادراک دانش آموزان از تکالیف و سازمان دهی را بهبود دهند. آموزش مهارت های سازمان دهی مانند برنامه ریزی و مدیریت زمان را می توان از طریق ابزارهایی مانند چک لیست ها و عملکرد کلاسی ارتقا داد. ایجاد محیط های یادگیری حمایتی و ارائه بازخورد مستمر، یادگیری کلاسی را با تقویت ادراک و سازمان دهی به طور مداوم بهبود می دهد.
۲۹۱.

درک پیوندهای میان دلبستگی والدینی و هویت رابطه ای در نوجوانان: مطالعه ای در مورد دلبستگی عاطفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: دلبستگی به والدین دلبستگی عاطفی رشد هویت نوجوانان هویت رابطه ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۹
این مطالعه، روابط بین دلبستگی والدینی، دلبستگی عاطفی و هویت رابطه ای در میان نوجوانان را بررسی می کند، با تمرکز بر نقش میانجی گری دلبستگی عاطفی و اثر تعدیل کنندگی مدت زمان رابطه. با استفاده از نمونه ای از نوجوانان دو مدرسه در یک منطقه فرهنگی خاص، این پژوهش بر اهمیت دلبستگی والدینی به عنوان بنیادی برای کاوش عاطفی و روابط صمیمانه تأکید دارد. یافته های کلیدی نشان دهنده رابطه مثبت و معنی داری بین دلبستگی والدینی و عاطفی در هر دو جنس پسر و دختر است، در حالی که ارتباط بین دلبستگی عاطفی و هویت رابطه ای در دختران قابل توجه تر از پسران است. علاوه بر این، دلبستگی عاطفی به عنوان یک میانجی جزئی بین دلبستگی والدینی و هویت رابطه ای عمل می کند، که نشان می دهد روابط نوجوانان با همسالان نقش مهمی در شکل گیری هویت دارند. همچنین، تحلیل نشان می دهد که مدت زمان طولانی تر در روابط عاشقانه با سطوح بالاتر دلبستگی عاطفی و تعهد ارتباط دارد. با این حال، این مطالعه به چندین محدودیت، از جمله تمرکز بر نوجوانانی با والدین زنده، همگنی فرهنگی و احتمالات سوگیری در داده های خودگزارش شده اذعان دارد. یافته ها اهمیت روابط والدین و همسالان را در شکل دهی به رشد هویت نوجوانان تأکید می کنند.
۲۹۲.

Effects of Cognitive-Behavioral Therapy on Academic Anxiety of Children with Learning Disorders

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: academic anxiety child Cognitive-Behavioral Therapy learning disabilities

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱ تعداد دانلود : ۶۳
 Objective: Reports showed that a cognitive-behavioral therapy effectively helps patients overcome a wide variety of maladaptive behaviors such as anxiety. The aim of the present study was to further examine this issue by exploring the effects of a cognitive-behavioral therapy on academic anxiety of children with learning disorders.Methods: The quasi-experimental research design was pretest-posttest with a control group. The statistical population included 32 children (9-13 years) with academic anxiety (mild, moderate and severe) who were selected by convenience sampling method and randomly (using a coin-throwing method) assigned to two experimental and control groups. The standard School Anxiety Scale questionnaire was used to measure academic anxiety. The behavioral-cognitive therapy program was implemented for 12 sessions, 3 sessions of 45 minutes each week for the experimental group. After the intervention, all participants participated in posttest. Paired sample t test, independent t test, and analysis of covariance were used to analyze data.Results: The average of academic anxiety before the intervention in the experimental and control groups was 23.94±2.18 and 22.87±3.64, respectively, and the independent t-test did not show a significant difference (P=0.39). The average of the groups shows that the academic anxiety scores of the experimental group have decreased compared to the pre-test scores (t=16.58, P<0.001). Finally, the results of ANCOVA showed that a cognitive-behavioral therapy has led to a reduction in academic anxiety (P<0.001).Conclusion: Reconstructing children’s thoughts and beliefs helps them to identify their wrong thoughts about the exam and gradually replace them with correct beliefs and thoughts. Therefore, teachers and practitioners can use cognitive-behavioral therapy to help children with learning disorders to have less anxiety without feeling hurt from the negative evaluation of others. 
۲۹۳.

اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، عدم تحمل بلاتکلیفی و انعطاف پذیری شناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی تنظیم شناختی هیجان عدم تحمل بلاتکلیفی انعطاف پذیری روان شناختی اختلال اضطراب فراگیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۳
هدف: بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، عدم تحمل بلاتکلیفی و انعطاف پذیری روان شناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: پژوهش حاضر نیمه تجربی بود. جامعه آماری مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مراکز روانپزشکی ارومیه در سال 1401 بودند. بدین منظور 30 ​​نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره (آزمایش و کنترل) قرار گرفتند. گروه آزمایش از طریق 8 کلاس هفتگی 90 دقیقه ای جلسات روان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (سگال، ویلیامز و تیزدل، 2002) را دریافت نمود. سپس داده ها با پرسشنامه های پس آزمون تنظیم هیجانی شناختی (گارنفسکی، کریج و اسینهوون، 2001)، عدم تحمل ابهام (باهر و داگاس، 2002) و انعطاف پذیری شناختی (دنیس و ووندروال، 2010) جمع آوری و با نرم افزار (SPSS V. 28) و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که کاربرد درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث اثربخشی مثبت و معنادار بر تنظیم شناختی هیجان، عدم تحمل بلاتکلیفی و انعطاف پذیری روان شناختی شده و توسعه و تقویت این سه متغیر در در مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر شد. این اثربخشی در سطح آماری 1 درصد و با اطمینان 99 درصد قابل قبول و معنادار بود (P<0.01). بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که با کمک درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی می توان باعث کنترل ذهن در مبتلایان دچار اضطراب فراگیر شد و آن ها را به زندگی معمول و نرمال در کنار خانواده و جامعه برگرداند.
۲۹۴.

The mediating role of positive and negative religious coping strategies in the relationship between psychological capital and the ability of forgiveness on family strengths(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Psychological Capital Forgiveness ability family strength Positive religious coping strategies Negative religious coping strategies

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۹
Aim: The family is the most basic and durable social-emotional unit that plays an important role in the entire development of a person and establishes her personality. The purpose of the present study was to investigate the mediating role of religious coping strategies in the relationship between psychological capital and the ability to forgive with family strength. Method: The research method is descriptive and correlation type, which was done using structural equation modeling. The statistical population of the research was all married employees with children in the executive bodies of Rasht; 400 people (200 men and 200 women) were randomly selected. To collect data, Pargament et al.'s religious coping strategies, Luthans' psychological capital, Ray's forgiveness, colleagues' questionnaires, and Sham et al.'s family strength scale were used. SPSS26 and AMOS24 software were used for data analysis and model fitting, and the bootstrap method in the MACRO program was used by Preacher and Hayes to investigate the role of mediating variables. Results: The research results showed that the proposed research model has a favorable fit. Psychological capital(P=0.001, β=0.155)  and the ability to forgive(P=0.003, β=0.139) have a direct effect on family strength, and Psychological capital(P=0.001, β=0.0745) and the ability to forgive(P=0.006, β=0.0655)  have an indirect effect on family empowerment through positive religious coping strategy. Also, a negative religious coping strategy does not mediate the relationship between psychological capital(P=0.210, β=0.0169) and the ability to forgive(P=0.0144, β=0.396) with family empowerment. Conclusion: Therefore, this conceptual model can be used in the process of family counseling interventions and couple therapy to improve the quality of life as well as the strength of the family
۲۹۵.

مقایسه اثربخشی روش های آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای و آموزش نقشه مفهومی بر توجه و تمرکز دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازتوانی شناختی رایانه ای نقشه مفهومی توجه و تمرکز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰ تعداد دانلود : ۵۳
زمینه: نقص توجه و تمرکز یکی از اختلالات شایع دوران کودکی و بزرگسالی است و بر روی عملکرد و انگیزه تحصیلی بسیاری از دانش آموزان تأثیر منفی بجا می گذارد. تاکنون برای بهبود توجه و تمرکز این افراد آموزش های مختلفی مانند بازتوانی شناختی رایانه ای و آموزش نقشه مفهومی در مطالعات جداگانه انجام شده است؛ ولی هیچ مطالعه ای به مقایسه آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای و آموزش نقشه مفهومی در جهت بهبود توجه و تمرکز نپرداخته است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای و آموزش نقشه مفهومی بر توجه و تمرکز دانش آموزان دارای نقص توجه و تمرکز بود. روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی و از سری طرح های پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دختر شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 60 نفر از دانش آموزان دارای مشکلات نقص توجه بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات آزمون عملکرد دیداری – شنیداری (سندفورد و ترنر، 1994) و آزمون محقق ساخته درک مطلب بود. گروه بازتوانی شناختی رایانه ای آموزش مبتنی بر الگوی (کاپیتان لاگ، 2018) در 8 جلسه 30 دقیقه ای دریافت کردند، گروه دوم آموزش نقشه مفهومی را مبتنی بر الگوی (پاپاداگیس و همکاران، 2022) همزمان دریافت کردند و گروه گواه آموزش صرف کلاسی دریافت کرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS.26 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای بر توجه و تمرکز دانش آموزان دارای نقص توجه و تمرکز اثربخشی مثبت داشته است (001/0 >P). نتایج آزمون های تعقیبی بنفرونی نشان داد که بین اثربخشی دو مداخله بازتوانی شناختی رایانه ای و آموزش نقشه مفهومی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0 >P). از بین دو روش آموزشی روش آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای بر توجه و تمرکز اثربخش تر بود. نتیجه گیری: نتایج نشان دادند آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای بر توجه و تمرکز دانش آموزان دارای نقص توجه و تمرکز اثربخش بود درحالی که آموزش نقشه مفهومی بر توجه و تمرکز اثربخش نبود.
۲۹۶.

Comparison of the Effectiveness of Intensive Aerobic Exercise, Mindfulness Training, and a Integration of Exercise and Mindfulness on the Academic Performance of Fourth-Grade Elementary Students.

کلیدواژه‌ها: Academic Performance integration of exercise and mindfulness Mindfulness Physical training quasi-experimental design with pre-test and post-test with a control group

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۹۳
The aim of this research was to compare the effectiveness of an aerobic exercise program, a mindfulness training program, and a integration of aerobic exercise and mindfulness training on the academic performance of fourth-grade female students. The research method was quasi-experimental with a pre-test and post-test design including a control group. The statistical population consisted of all fourth-grade female students from public elementary schools in Amol city during the academic year 2020-2021, from which 90 students were selected through convenience sampling and assigned to four groups: aerobic exercise program, mindfulness training, integration of aerobic exercise and mindfulness, and a control group (each experimental group consisting of 23 participants and the control group consisting of 21 participants). Subsequently, 18 sessions of 30-minute training were designed and conducted every other day. To collect data in the pre-test and post-test, the Academic Performance Questionnaire by Fam and Taylor (EPT) was used. The data were analyzed using multivariate analysis of covariance and SPSS22 software. The results indicated a significant difference in the academic performance of participants in all three groups: aerobic exercise program (Eta=0.59), mindfulness training (Eta=0.49), and the integration of aerobic exercise and mindfulness (Eta=0.56) compared to the control group (P≤0.05). However, participants in the integration group of aerobic exercise and mindfulness performed better than the other two training groups. These results suggest that integrating mindfulness training and aerobic exercise can be an effective strategy for improving the academic performance of fourth-grade female students.
۲۹۷.

اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر خود شفقت ورزی بر بهزیستی روان شناختی و سازگاری زناشویی زنان آسیب دیده از خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خشونت خانگی سازگاری زناشویی بهزیستی روان شناختی درمان مبتنی بر خودشفقت ورزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹ تعداد دانلود : ۳۲
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر خودشفقت ورزی بر بهزیستی روان شناختی و سازگاری زناشویی زنان آسیب دیده از خشونت خانگی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان آسیب دیده از خشونت خانگی شهر مهاباد بود که جهت انجام خدمات مشاوره به مرکز مشاوره و خدمات روان شناختی ژیرو در سال 1403 مراجعه کرده بودند. از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 75 دقیقه ای تحت برنامه درمان مبتنی بر شفقت قرار گرفت. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه بهزیستی روان شناختی (RSPWB، ریف، 1995) و سازگاری زناشویی (DAS، اسپانیر، 1976) بود. تحلیل داده های با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها نشان داد که بین پیش آزمون و پس آزمون بهزیستی روان شناختی و سازگاری زناشویی در گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود داشت و همچنین بین میانگین پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود نداشت و نتایج در دوره پیگیری حفظ شد. براساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان گروهی مبتنی بر خود شفقت ورزی روش مداخله ای مناسبی جهت ارتقای بهزیستی روان شناختی و سازگاری زناشویی زنان آسیب دیده از خشونت خانگی است.
۲۹۸.

پدیدارشناسی تجربه زیسته زوجین با رضایت زناشویی بالا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی تجربه زیسته زوجین رضایت زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷
رضایت زناشویی به عنوان یکی از مهمترین مولفه ها و عوامل تاثیرگذار در پایداری زندگی زناشویی قلمداد می گردد که نیازمند بررسی دقیق و عمیق آن می باشد. پژوهش حاضر با هدف پدیدارشناسی تجربه زیسته زوجین با رضایت زناشویی بالا، انجام شد. در این پژوهش از رویکرد کیفی با شیوه پدیدارشناسی استفاده شد. جامعه مورد پژوهش زوجین با رضایت زناشویی بالا مراجعه کننده به یکی از مراکز مشاوره شهر قم بود. نمونه گیری به صورت هدفمند بودکه با 12 زوج مصاحبه صورت گرفته و نمونه گیری به اشباع رسیده است. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش 7 مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شد. پس از تحلیل داده ها، 3 مضمون اصلی و 14 مضمون فرعی استخراج شدکه می تواند دلایلی بر رضایت زوجین از زندگی زناشویی شان باشد. زوجین داشتن مهارت هایی چون پذیرش و احترام به نظرات مخالف، نحوه حل مشکلات، ابراز عشق و علاقه، درک متقابل و حمایت، آزادی عمل، درک تفاوت های شخصیتی، مشورت با یکدیگر و احترام به علایق را از عوامل مهم و موثر بر داشتن رضایت بالا از زندگی مشترک شان می دانند. آنها همچنین به ویژگی های شخصیتی خود از جمله قانع بودن و احساس مسئولیت داشتن نیز در ایجاد این رضایت اشاره داشتند. با توجه به نتایج بدست آمده می توان از نتایج در راستای برنامه های آموزشی ارتقاء رضایت زناشویی زوجین بهره مند شد.
۲۹۹.

مسائل ویژه مدیریت و رهبری در تحقق رسالت های نوین مدارس

کلیدواژه‌ها: مدیریت آموزشی رهبری مأموریت مدارس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۲۰
زمینه و هدف: تحولات سریع اجتماعی، فناوری، و آموزشی در قرن بیست و یکم، مدارس را به مأموریت های نوینی همچون پرورش دانش آموزان خلاق، مسئولیت پذیر و نوآور سوق داده است. در این راستا، مدیریت و رهبری آموزشی به عنوان عوامل کلیدی در تحقق این مأموریت ها مطرح می شوند. پژوهش حاضر به بررسی چالش های ویژه مدیریت و رهبری و استراتژی های مؤثر در راستای تحقق این مأموریت های نوین پرداخته است. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه پژوهش شامل مدیران مدارس و کارشناسان آموزشی بود که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مهم ترین چالش های مدیران شامل محدودیت منابع، نیاز به توسعه حرفه ای معلمان، مقاومت نسبت به تغییر، عدم مشارکت ذینفعان، و کمبود آمادگی در مواجهه با بحران ها است. استراتژی های پیشنهادی برای مقابله با این چالش ها شامل تخصیص استراتژیک منابع، ارائه برنامه های توسعه حرفه ای منظم، تقویت همکاری با ذینفعان، برنامه های مدیریت تغییر و تدوین چارچوب های آمادگی برای بحران ها می باشد. همچنین، ادغام فناوری به عنوان ابزاری ضروری برای تحول آموزشی شناسایی شد. نتیجه گیری: مدیریت و رهبری مؤثر در مدارس نیازمند ترکیبی از برنامه ریزی استراتژیک، مشارکت ذینفعان، توسعه حرفه ای، و تقویت فرهنگ نوآوری است. این پژوهش پیشنهاد می کند که رهبران مدارس باید با بهره گیری از استراتژی های نوآورانه و سازگار، مدارس را به محیط های یادگیری پیشرو و پاسخگو تبدیل کنند. یافته ها می توانند به سیاست گذاران و رهبران آموزشی در تدوین راهبردهای عملیاتی برای بهبود کیفیت آموزشی و تحقق مأموریت های نوین کمک کند.
۳۰۰.

نقش هوش های چندگانه در تصمیم گیری مسیر شغلی: مروری بر ادبیات و پژوهش ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش های چندگانه تصمیم گیری شغلی مسیر شغلی مرور نظام مند نظریه گاردنر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵ تعداد دانلود : ۳۹
زمینه: هوش های چندگانه، به عنوان یکی از نظریه های شناخته شده در روانشناسی، نقش مهمی در تصمیم گیری های مختلف از جمله مسیر شغلی ایفا می کنند. با وجود پژوهش ها متعدد در این حوزه، شکاف های علمی قابل توجهی در بررسی نحوه تأثیرگذاری انواع مختلف هوش بر تصمیم گیری شغلی مشاهده می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف مرور پژوهش های موجود پیرامون نقش هوش های چندگانه در تصمیم گیری مسیر شغلی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر مروری از نوع مرور منظم اسناد بود. جامعه این مطالعه شامل تمامی منابع علمی و پژوهشی مرتبط با مفاهیم نقش هوش های چندگانه در تصمیم گیری مسیر شغلی بود. این منابع شامل مقالات علمی، کتاب ها، گزارش های پژوهشی و تحلیل های انتقادی منتشرشده در بازه زمانی 2000 الی 2024 در پایگاه های داده علمی معتبر و نشریات بین المللی بود. روش نمونه گیری در این مطالعه به صورت غیرتصادفی و هدفمند بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. یافته ها: یافته های مرور نشان می دهد که هر یک از انواع هوش های چندگانه، از جمله هوش منطقی-ریاضی، هوش میان فردی، و هوش درون فردی، تأثیرات متفاوتی بر تصمیم گیری مسیر شغلی دارند. به ویژه، هوش میان فردی در انتخاب مشاغل مرتبط با تعامل اجتماعی و هوش منطقی-ریاضی در مشاغل فنی و تحلیلی تأثیرگذارتر بوده است. نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که استفاده از نظریه هوش های چندگانه می تواند به درک بهتری از فرآیند تصمیم گیری مسیر شغلی کمک کند و به مشاوران شغلی و برنامه ریزان منابع انسانی در ارائه راهبردهای متناسب با قابلیت های فردی یاری رساند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان