فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
132 - 149
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در دنیای پرشتاب امروز، شایسته سالاری با انتخاب مدیران بر اساس دانش، مهارت و شایستگی های نوین، کلید ارتقای کیفیت آموزشی است. شناسایی مدل های شایستگی مدیران، گامی ضروری برای تحول نظام تعلیم و تربیت محسوب می شود.براین اساس، هدف این پژوهش، مدل های بهبود شایستگی حرفه ای در مدیران بود. روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر، به روش کتابخانه ای بارویکرد توصیفی- تحلیلی است. یافته ها: مطالعه مدل های شایستگی مدیریتی نشان می دهد که این مفهوم از نظریه های اولیه روان شناختی به سمت الگوهای عملیاتی و پویا تکامل یافته است. مدل های معاصر مانند فیلیپس و برگ کوئیست (با چهار بعد صلاحیت حرفه ای)، لوک و همکاران (با تأکید بر چرخه یادگیری مستمر)، تیمپرلی (با محوریت یادگیری درون سازمانی) و استوارت و براون (با ترکیب آموزش رسمی و روابط توسعه دهنده) همگی بر این نکته تأکید دارند که شایستگی های مدیران باید چندبعدی، انعطاف پذیر و متناسب با نیازهای پویای سازمان های آموزشی طراحی شوند. این مدل ها نشان می دهند که توسعه حرفه ای اثربخش مدیران نیازمند تلفیق دانش تخصصی، مهارت های عملی، شایستگی های اجتماعی و سازوکارهای یادگیری مستمر است که در بستر سازمانی و با توجه به تحولات محیطی به روزرسانی می شوند. نتیجه گیری: مطالعات نشان می دهد که تحوّل در نظام های آموزشی مستلزم به کارگیری مدیرانی شایسته با ترکیبی از دانش، مهارت ها و توانایی های اجتماعی است. الگوهای مختلف شایستگی مدیریتی بر ضرورت انعطاف پذیری، پویایی و هماهنگی با نیازهای متغیر آموزشی تأکید دارند. تحقّق این امر نیازمند استقرار نظام شایسته سالاری، تداوم یادگیری و ارزیابی مستمر است. در مجموع، به کارگیری این رویکردها می تواند به ایجاد مدیریتی اثرگذار و تحوّلی اساسی در نظام های آموزشی بینجامد.
پیش بینی افسردگی بر اساس اهمال کاری و تحریف های شناختی
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
61 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش پیش بینی افسردگی بر اساس اهمال کاری و تحریف های شناختی معلمین زن ناحیه 1 شیراز بود. پژوهش حاضر، از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل معلمین زن ناحیه یک شیراز (836 نفر) در سال 1402-1401 بود که 265 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه افسردگی بک و همکاران (1996)، پرسشنامه اهمال کاری صفاری نیا و امیرخانی رازلیقی (1390) و پرسشنامه تحریف های شناختی الیس (1998) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام گرفت. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد رابطه مثبت و معناداری بین اهمال کاری با افسردگی(820/0=r؛ 0001/0>P) و تحریف های شناختی با افسردگی(797/0=r؛ 0001/0>P) وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد اهمال کاری به تنهایی67/0 و به همراه تحریف های شناختی 737/0 از واریانس افسردگی را تبیین می کنند. بر اساس یافته های پژوهش می توان بیان نمود که اهمال کاری و تحریف های شناختی بیشتر در معلمین زن، افزایش افسردگی را به دنبال دارد.
Investigating Intercultural Awareness: Iranian EFL Teachers’ Perceptions and Challenges
حوزههای تخصصی:
In recent decades, the importance of applying cultural dimension into language pedagogy has received extensive emphasis worldwide. The problem arises when EFL teachers are afraid of referring to cultural notions in their classes just because it seems that they lack sufficient cultural knowledge of the target language. This research study intended to inspect Iranian EFL teachers’ intercultural awareness by evaluating their opinions about the importance of cultural teaching. Sercu et al. (2005) adopted questionnaire was used to gather the anticipated data. The participants were comprised of 102 teachers who were provided with questionnaires in person using hard copies. An interview was conducted as well with participants in order to explore the difficulties they encounter in the way of teaching culture. the collected data were analyzed via statistical package for social sciences (SPSS) software. Content analysis was used for analyzing the qualitative data gathered from interview. The results showed that Iranian EFL teachers have favorable opinions about intercultural learning. They were unwilling to implement the intercultural approach to their teaching method because of time constraints, lack of suitable materials, and guidelines. Several implications are emergent from the findings including suggestions for educational policy-makers, material designers, language institutes, and teacher training programs.
اعتبار یابی الگوی ارتقای پایبندی به اخلاق پژوهشی در معلمان پژوهشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
297 - 309
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه الگوی ارتقاء پایبندی به اخلاق پژوهش در بین معلمان پژوهشگر بود. پژوهش از نظر هدف، کاربردی، از نظر شیوه گردآوری داده ها آمیخته با رویکرد کیفی- کمی بود. در بخش کیفی از تحلیل مضمون و در بخش کمی علاوه بر پیمایش از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل مسیر و بررسی شاخص های مطلوبیت مدل استفاده شد. جامعه آماری بخش کیفی شامل 11 نفر از خبرگان بود که از بین اعضای هیات علمی با حداقل ده سال سابقه پژوهش و مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند و در حد اشباع انتخاب شدند و در بخش کمی شامل کل معلمان پژوهشگر شهر اراک بود و نمونه آماری طبق فرمول کوکران شامل 248 نفر بصورت تصادفی خوشه ایی انتخاب شد. گردآوری داده های کیفی با مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی با پرسش نامه 46 سوالی محقق ساخته با طیف 5 درجه لیکرتی انجام شد. برای روایی پرسشنامه ها از بازبینی مجدد، روایی صوری، محتوایی، سازه، CVR&CVI استفاده و پایایی ابعاد آن طبق آلفای کرونباخ بین 0.85 تا 0.97بود. در تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی، از تحلیل مضمون و در بخش کمی تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل مسیر با نرم افزار هایSPSS27 و AMOS استفاده شد. یافته ها: در مرحله اول تحلیل کیفی 212 کد اولیه استخراج و در مراحل بعدی با حذف کدهای همپوش و تکراری به 58 کد محوری تقلیل یافت و پس از پالایش به 42 مضمون و 10 شبکه کاهش یافت. ملاک کفایت نمونه گیری کیسر– مایر- الکین0.96و کرویت بارتلت p<0/001 بود که بیانگر کفایت حجم داده ها برای تحلیل و همبستگی کافی برای اجرای تحلیل بود. در تحلیل عامل های اصلی،6 عامل با ارزش ویژه بزرگتر از 1 شناسایی شد که در مجموع 0.64 از واریانس مشترک را تبیین نمود. طبق شاخص های مطلوبیت مدل مبتنی بر مولفه های شناسایی شده، کای اسکوار 1.554 و شاخص های تطبیقی نسبی بالاتر از0.90 و بیانگر مطلوبیت مدل است. یافته ها نشان داد که مولفه های کلیدی اخلاق پژوهشی شامل اصول اخلاقی و مسئولیت اجتماعی، اصول نگارش مسئولانه، ملزومات کلیدی در طراحی و اجرا، انگیزش و تعهد، مشارکت آگاهانه و عدالت، و بی طرفی و استقلال است. همچنین الگوی مبتنی بر یافته های بخش کمی بر اساس شاخص های مطلوبیت، از برازش مطلوب برخوردار است و می تواند به عنوان مدلی کاربردی برای ارتقای رفتار اخلاقی پژوهشی در میان معلمان پژوهشگر استفاده شود.
مدل یابی ساختاری رابطه ی سازگاری روانی و اجتماعی با تفکر وجودی، سبک های دلبستگی و ادراک خودکارآمدی با توجه به نقش میانجی گر انسجام روان شناختی در دانش آموزان نابینا و کم بینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعه ی چگونگی سازگاری روانی و اجتماعی در دانش آموزان نوجوان نابینا و کم بینا از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین ، در این مطالعه به پیش بینی سازگاری روانی و اجتماعی دانش آموزان نابینا و کم بینا براساس تفکر وجودی، سبک های دلبستگی و ادراک خودکارآمدی با توجه به نقش میانجی گر انسجام روان شناختی پرداخته شده است. روش : این مطالعه از نظر هدف از نوع کاربردی و به لحاظ شیوه های گردآوری اطلاعات ، در زمره پژوهش های توصیفی-همبستگی )مدل یابی معادله ی ساختاری( قرار می گیرد . جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل ؛ تمامی دانش آموزان نابینا و کم بینای سنین 12 تا 18 سال مدارس استان تهران در سال تحصیلی 1404 - 1403 بودند که از بین آنها، 180 نفر به عنوان پاسخ گو و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند . در این پژوهش، برای گردآوری اطلاعات از مقیاس سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری دروگیتس ، پرسشنامه ی احساس انسجام فلسنبرگ، و همکاران، پرسشنامه ی سبک دلبستگی کولینز و رید ، مقیاس ادراک خودکارآمدی شرر و همکاران و پرسشنامه ی تفکر وجودی آلان و شرر استفاده شد . برای آزمون فرضیه ها نیز روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه ، مدل یابی معادله ساختاری و تحلیل مسیر به کار گرفته شد . همچنین برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری SPSS.16 و R ا ستفاده شد . یافته ها : نتایج تحلیل های آماری نشان داد که نقش میانجی گر انسجام روان شناختی در سازگاری روانی و اجتماعی با تفکر وجودی ، سبک های دلبستگی و ادراک خود کارآمدی دانش آموزان نابینا و کم بینا مثبت و معنا دار است ) 01 / . )P < 0 همچنین این یافته نیز حاصل شد که همبستگی انسجام روان شناختی با تفکر وجودی ، سبک های دلبستگی و ادراک خود کارآمدی دانش آموزان نابینا و کم بینا مستقیم و معنا دار است ) 01 / . )P < 0 نتیجه گیری : براساس نتایج تحلیل های آماری می توان گفت که مشاوران و روان درمانگران می توانند از بسته های آموزشی و درمانی مبتنی بر آموزش راهبرد های تنظیم هیجانی و رویکرد وجودی در جهت بهبود سازگاری روانی و اجتماعی دانش آموزان نابینا و کم بینا استفاده کنند .
سنتزپژوهی مؤلفه ها، ابعاد و چالش های واقعیت مجازی و واقعیت افزوده در آموزش علوم زیستی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین مؤلفه ها، ابعاد و چالش های واقعیت مجازی و واقعیت افزوده در علوم زیستی انجام شد. رویکرد در این پژوهش، کیفی و از نوع سنتزپژوهی بود. بدین منظور از منابع موجود در طرح های پژوهشی و مقالات موجود داخلی و خارج کشور به صورت ترکیبی و جداگانه در بازه زمانی (1390- 1402ش) (2023-2016م) استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش از طریق چک لیست محقق ساخته که از طریق جستجو با واژگان کلیدی متفاوت و مرتبط با هدف پژوهش حاضر گردآوری شدند، انجام گردید. جهت تحلیل یافته ها نیز از روش کدگذاری باز در سنتزپژوهی استفاده شد. در روند بررسی مقالات و اسناد تعداد مقالات مورد مطالعه به تعداد 70 مورد بود که با نمونه گیری هدفمند تعداد 54 مقاله ( 24 منبع داخلی و 31 منبع خارجی) به عنوان نمونه آماری انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن است که شاخص ها و مؤلفه های واقعیت مجازی و واقعیت افزوده در علوم زیستی دارای 20 مؤلفه و 87 شاخص است.
وضعیت جاری مدیریت دانش سازمانی مدیران مدارس (ارائه یک الگو با رویکرد نظریه داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
192 - 211
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی وضع موجود مدیریت دانش سازمانی مدیران مدارس متوسطه است. روش پژوهش: این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. حوزه پژوهش شامل کلیه کارگزاران دخیل در مدیریت مدارس هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. یافته ها: یافته ها پژوهش نشان دهنده ی نوزده مفهوم محوری و هشت مقوله منتخب است که در قالب مدل پارادیمی شامل عدم آگاهی نسبت به ضرورت و چارچوب های اجرایی مدیریت دانش در مدرسه به عنوان مقوله ی محوری و شرایط علی (عدم توجه به شبکه سازی در راستای مدیریت دانش، ضعف رهبری در فعالیت های درون مدرسه ای، عدم تجهیز مدارس به ابزارهای مدیریت دانش)، عوامل زمینه ای (عوامل محیطی، مدیریتی و منابع)، شرایط مداخله ای تسهیل گر(خصوصیات فردی، پشتیبانی و حمایت سازمانی و الزامات فرایندی مدیریت دانش)، شرایط مداخله گر محدودکننده(موانع ساختاری، موانع آموزشی و مدیریتی، موانع فرهنگی)، راهبردها (بهبود فرهنگ سازمانی و جو مدرسه ای، تلفیق آموزش و پژوهش، توجه به توسعه فردی مدیران و معلمان) و پیامد (عدم توازن در چرخه مدیریت دانش مدارس و غفلت از ساخت و اشتراک دانش در مدارس) سازمان یافت. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که برای اجرای مدیریت دانش در سازمان عوامل فردی، سازمانی و مدیریت مؤثر بوده و باید این عوامل در کنار هم مورد توجه قرار گیرد. واژه های کلیدی: مدیریت دانش، مدیران، مدارس متوسطه، داده بنیاد
A Critical Writing Scoring Rubric: Development and Validation for Iranian EFL Learners in Computer-Mediated Communication(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۴, Autumn ۲۰۲۵
85 - 104
حوزههای تخصصی:
Given the increasing prevalence of online learning and the absence of a validated instrument for assessing the critical writing skills of Iranian EFL learners in Computer-Mediated Communication (CMC) contexts, this study aimed to develop and validate an analytic rubric to enhance critical writing in CMC environments. The participants were 236 EFL students and 10 EFL/ESL teachers, representing a diverse range of demographics, experiences, and qualifications. The rubric development process was guided by a comprehensive literature review, the administration of a critical thinking questionnaire, expert feedback, thematic analysis of semi-structured interviews, integration of Paul and Elder’s (2019) Intellectual Standards, and the development and application of a Likert-scale critical writing questionnaire. Subsequent pilot testing facilitated refinements based on feedback. Accordingly, the finalized analytic rubric featured four principal components: (1) Clarity, Accuracy, and Precision (CAP); (2) Relevance and Logic (RL); (3) Depth and Significance (DS); and (4) Breadth and Fairness (BF). A rigorous validation process, including expert evaluation, factor analysis, and structural equation modeling (SEM), confirmed the rubric's reliability and validity. The findings demonstrated satisfactory internal consistency, as well as convergent and discriminant validity. This study offers valuable pedagogical implications for English as a Foreign Language (EFL) teachers, learners, researchers, and curriculum developers.
تبیین اهداف تربیتی نظام خانواده بر مبنای آسیب شناسی وضع موجود جهت استفاده در طراحی های آموزشی
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
32 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، آسیب شناسی وضع موجودِ نهاد خانواده به عنوان متولی اصلی تعلیم و تربیت است به گونه ای که مبتنی بر این آسیب شناسی اهداف تربیتی اولویت دار برای لحاظ کردن آن ها در طراحی های آموزشی در نظام تعلیم و تربیت رسمی و غیررسمی کشور مشخص گردند. در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، با تعداد 18 نفر از صاحبنظران و افراد ذی صلاح شامل مشاورین خانواده، قضات، اعضای هیأت علمی و کارشناسان دینی با معیار انتخاب نمونه هدفمند و تکنیک اشباع نظری، مصاحبه عمیق صورت گرفت. در نهایت یافته های پژوهش حاکی از آن است که اهداف تربیتی در سه بُعد شناختی، اخلاقی و عملی در 35 مفهوم و اقدامات بسترساز والدین برای دنبال کردن آن اهداف تربیتی در سه بُعد پایه ای، محیطی و درونی در 21 مفهوم طبقه بندی شدند. یافته های این مطالعه می تواند مبنای مطالعات میدانی، تدوین و اجرای برنامه های آموزشی قرار گیرد و همچنین می تواند مبنایی باشد برای تولیدکنندگان کالاهای فرهنگی تا با محور قرار دادن مقولات اشاره شده در آن در راستای تقویت بنیان خانواده قدم بردارند.
اثربخشی خود راهبری به شیوه آنلاین بر بهبود کارآفرینی اجتماعی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی خود راهبری به شیوه آنلاین بر بهبود کارآفرینی اجتماعی دانش-آموزان پایه سوم ابتدایی شهر ساری بود. این پژوهش کاربردی، روش گردآوری داده ها میدانی و از نظر روش اجرا غیر توصیفی از نوع نیمه آزمایشی با طرح (پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه سوم ابتدایی در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 4500 نفر بودند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 57 نفر (دو گروه 28 و 29 نفره آزمایش و گواه) به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. گروه آزمایش 16 جلسه 90 دقیقه ای آموزش خود راهبردی به شیوه آنلاین دریافت کرد، اما گروه گواه هیچ گونه برنامه آموزشی دریافت نکرد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه استاندارد کارآفرینی اجتماعی عباس عرب (1390) بود. روایی این پرسش نامه ها توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفت، پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ (89/0 صدم) محاسبه گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از بخش توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (کولموگروف اسمیرنوف، کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره) با استفاده از نرم افزار SPSS25 انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش خود راهبردی به شیوه آنلاین بر بهبود کارآفرینی اجتماعی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی شهر ساری تأثیر دارد.
ارائه مدل عِلی سبک های یادگیری بر اساس سواد رسانه ای: نقش میانجی خودتنظیمی و آموزش های ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسانه ها تغییرات نسبتاً زیادی در الگوی یادگیری دانشجویان خلق کرده اند و رویکردهای آموزشی و یادگیری را توسعه بخشیده و موجب بهبود سبک های یادگیری دانشجویان شده اند؛ لذا هدف این پژوهش ارائه مدل عِلی سبک های یادگیری بر اساس سواد رسانه ای با نقش میانجی خودتنظیمی و آموزش های ترکیبی در میان دانشجومعلمان پسر شهر کرمانشاه بود. این پژوهش به لحاظ هدف جزو پژوهش های کاربردی و ازلحاظ روش گردآوری داده ها توصیفی از نوع هم بستگی بود . جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجومعلمان پسر مشغول به تحصیل شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 1250 نفر تشکیل می دهد. برای انتخاب نمونه از روش کوکران استفاده شد، به این صورت که با مراجعه به دانشگاه فرهنگیان، دانشگاه پیام نور و دانشگاه آزاد به روش نمونه گیری تصادفی تعداد 294 نفر که هم دانشجو و هم معلم بودند شناسایی و انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده در پژوهش، پرسش نامه سواد رسانه ای فلسفی (1393)، پرسش نامه نگرش نسبت به تکنولوژی آموزشی یاوز (2005)، پرسش نامه سبک های یادگیری کلب (2005)، پرسش نامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دی گروت (1990) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها ضریب هم بستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. براساس یافته های به دست آمده، تمامی اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرها تأیید شدند. به طورکلی نتیجه گیری می شود مدل علی سبک های یادگیری بر اساس سواد رسانه ای با نقش میانجی خودتنظیمی و آموزش های ترکیبی با مدل تجربی برازش دارد.
واکاوی مفهوم کیفیت و برون دادهای آن در نظام آموزش الکترونیکی (مورد مطالعه: دانشگاه پیام نور اراک)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم کیفیت و برون دادهای آن در نظام آموزش آموزش الکترونیکی دانشگاه پیام نور انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ گردآوری اطلاعات رویکردی کیفی داشته و در آن از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل صاحب نظران و خبرگان حوزه طراحی و اجرای نظام ارزیابی کیفی و آموزش الکترونیکی دانشگاه پیام نور بوده است. برای نیل به اهداف پژوهش ابتدا، ادبیات، مبانی نظری و مستندات مرتبط با موضوع مطالعه و بررسی گردیده و سپس با استفاده از 12 مصاحبه نیمه ساختاریافته و هدفمند، اطلاعات پژوهش گردآوری و با استفاده از روش کدگذاری داده بنیاد در سه گروه کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. کیفیت کدگذاری ها با استفاده از دو روش بازبینی و کدگذاری بی طرف و با آزمون ضریب کاپا در نرم افزار SPSS مورد تایید قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد کیفیت آموزشی مفهومی کل-گرا و چندبعدی است که آثاری بلندمدت و کوتاه مدت برای ذی نفعان دانشگاه دارد. بر اساس همین یافته ها نتیجه می گیریم مفهوم کیفیت در نظام آموزش الکترونیکی دانشگاه پیام نور از چهار بعد توان رفتاری، توان شناختی، توان علمی و تجربه تحصیل مجازی تشکیل می شود. همچنین برون دادهای بکارگیری چنین نظامی عبارتند از رقابت پذیری، اشتغال زایی، اقتصادی و شهرت.
بررسی و مقایسه ی عملکرد تحصیلی دانشجویان پزشکی سهمیه ای و غیر سهمیه ای در مقطع دکترای حرفه ای دانشگاه علوم پزشکی دزفول(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه در کنکور سراسری به منظور رعایت عدالت آموزشی سهمیه بندی برقرار شده است. از طرفی رسالت دانشگاه ها نیز تربیت نیروی انسانی حرفه ای مورد نیاز جامعه جهت ارتقای دانش می باشد لذا هدف از این مطالعه بررسی نقش سهمیه ی قبولی، بر عملکرد تحصیلی دانشجویان پزشکی می باشد. روش ها اطلاعات مربوط به تعداد واحدهای گذرانده، تعداد واحدهای مردودی، معدل نیمسال های اول تا هفتم و معدل مقاطع علوم پایه، فیزیوپاتولوژی، کارآموزی و کارورزی از پرونده ی آموزشی دانشجویان پزشکی ورودی1391 تا 1398 دانشگاه علوم پزشکی دزفول، استخراج گردید. دانشجویان به گروه های سهمیه ای و غیر سهمیه ای تقسیم شده و متغیرهای بالا برای آن ها مقایسه گردید. یافته ها نتایج این مطالعه نشان دهنده ی اختلاف معنی دار در تعداد واحدهای گذرانده، معدل نیمسال دوم و معدل دوره ی کارآموزی دانشجویان دو گروه بود. که این اختلاف به نفع دانشجویان غیرسهمیه ای بوده است. میان معدل دیپلم، معدل دوره ی علوم پایه، معدل دوره ی فیزیوپاتولوژی و معدل دوره ی کارورزی دانشجویان و معدل نیمسال اول و نیمسال های سوم تا هفتم دانشجویان اختلاف معنی داری یافت نشد. نتیجه گیری به نظر می رسد با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، تفاوت دانشجویان سهمیه ای و غیرسهمیه ای در عملکرد تحصیلی فقط مربوط به ورود به دوره های جدید حین تحصیل می باشد که نیازمند فراهم سازی امکانات آموزشی و رفاهی لازم، قبل از ورود به این دوره ها می باشد.
تجارب زیسته متخصصان حوزه کاشت حلزون شنوایی از بکارگیری راهبردهای آموزشی مبتنی بر استعاره در درک زمان کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از فرایندهای شناختی آمیخته با مهارت های زبانی، آموزش و درک مفهوم زمان است. هدف از این مطالعه دسترسی به تجربیات زیسته متخصصان حوزه کاشت حلزون شنوایی در خصوص بکارگیری راهبردهای آموزشی استعاره ها برای درک مقوله زمان در حین فرآیند آموزش به کودکان بود. روش ها: این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. روش گردآوری اطلاعات، مصاحبه های عمیق نیمه ساختمند بود. نمونه از بین متخصصان حوزه کاشت حلزون شنوایی بر اساس معیارهای ورود به صورت هدفمند و براساس معیار اشباع نظری انتخاب شد. در یک دوره پنج هفته ای به شرکت کنندگان بسته آموزش استعاری مبتنی بر دادگان رئیسی و همکاران(1400) آموزش داده شد، سپس از شرکت کنندگان خواسته شد تا به مدت سه ماه این بسته آموزشی را برروی کودکان دارای کاشت حلزون شنوایی اجرا کنند. بعد از اتمام آموزش، جهت بررسی تجربه دوره آموزشی، از شرکت کنندگان مصاحبه ای به عمل آمد و با استفاده از الگوی کلایزی و روش تحلیل مضمون، مصاحبه ها تحلیل گردید. در نهایت، در یک جلسه بحث گروهی متمرکز آنلاین توافق نهایی متخصصان برروی مقولات به دست آمد. یافته ها: پس از استخراج موضوعی هفت مقوله به دست آمد که در نهایت به صورت سه مقوله اصلی: تجربه متخصصان از ارتقای مهارت های کلامی-زبانی، تجربه متخصصان از تسهیل فرآیند یاددهی و یادگیری زمان و تجربه متخصصان از تغییر در راهبردهای آموزشی به وسیله استعاره های زمان بود. همچنین نه مقوله فرعی طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: مطالعه تجارب متخصصان نشان داد که مشکلات زبانی در کودکان کاشت حلزون شنوایی از طریق آموزش مبتنی بر استعاره کاسته می شود، همچنین به موازات آن، ادراک استعاری زمان در این کودکان تسهیل می گردد.
طراحی مدلی بهینه برای بهبود آموزش کارآفرینی با تمرکز بر نقاط ضعف موجود در نظام آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آموزش مهارت های کارآفرینی با چالش هایی مواجه است که اثربخشی آن را کاهش داده و نیازمند مدلی بهبودیافته برای بهینه سازی برنامه ریزی آموزشی است. از این رو هدف از پژوهش حاضر طراحی مدلی بهینه برای بهبود آموزش کارآفرینی با تمرکز بر نقاط ضعف موجود در نظام آموزشی است. روش شناسی: این پژوهش از نظر روش شناسی، روش آمیخته (کیفی- کمی) از نوع اکتشافی می باشد. در ابتدا در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا برای شناسایی آسیب های موجود در آموزش مهارت کارآفرینی در مدارس استفاده شد و سپس در بخش کمی از روش تحلیل عاملی اکتشافی جهت دسته بندی عوامل شناسایی شده و از آزمون فریدمن برای رتبه بندی مقولات استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر نیز در دو بخش کیفی و کمی تقسیم بندی شد. در بخش کیفی خبرگان حوزه آموزش کارآفرینی به تعداد 20 نفر انتخاب شد و در بخش کمی معلمان فعال در حوزه آموزش مهارت های کارآفرینی مدارس متوسطه دوره دوم که تعداد آن ها طی بررسی ها حدوداً 275 نفر به دست آمده است؛ 170 نفر به عنوان نمونه به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای تحلیل عامل اکتشافی و آزمون فریدمن از نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل نشان می دهد «عوامل زیرساختی آموزش مهارت های کارآفرینی در مدارس»، «عوامل محتوایی آموزش مهارت های کارآفرینی در مدارس»، «عوامل فضای فیزیکی آموزش مهارت های کارآفرینی در مدارس» و «عوامل دانش علمی معلمان در آموزش مهارت های کارآفرینی در مدارس» جزو عوامل تأثیرگذار در بهبود و ارتقای آموزش مهارت کارآفرینی در مدارس شناسایی شدند. نتیجه گیری و پیشنهادات: برای بهبود آموزش مهارت های کارآفرینی در مدارس، تقویت زیرساخت ها، محتوای آموزشی، فضای فیزیکی و دانش علمی معلمان ضروری است. بر این اساس، آموزش کارآمد و مؤثر درس کارآفرینی در مدارس، مستلزم ایجاد یک برنامه جامع و یکپارچه ملی برای آموزش کارآفرینی در مدارس، شامل استانداردسازی محتوا، توانمندسازی معلمان، توسعه محیط های یادگیری خلاقانه و اجرای روش های عملی و انگیزشی برای دانش آموزان است. نوآوری و اصالت: این پژوهش با تمرکز بر آسیب شناسی بومی آموزش کارآفرینی در مدارس تبریز و شناسایی چهار عامل کلیدی تأثیرگذار دارای اصالت موضوعی و نوآوری کاربردی است، به طوری که از نتایج آن می توان جهت برنامه ریزی آموزش درس کارآفرینی در مدارس بهره برد.
تحلیل تجارب زیستۀ دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان از چالش های ساختاری دروس کارورزی مجازی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تجارب زیسته دانشجو معلّمان از چالش های ساختاری دروس کارورزی مجازی در دانشگاه فرهنگیان بود. روش ها : برای دستیابی به این هدف، از پارادایم انتقادی، رویکرد کیفی و استراتژی پدیدارشناسی هفت مرحله ای کلایزی، استفاده شد ابزار پژوهش، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. میدان پژوهش، شامل کلیه دانشجو معلّمان دانشگاه فرهنگیان در استان کردستان در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بودند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند ملاک دار و بر اساس قاعده اشباع یافتگی نسبی داده ها، با ۱۰ نفر مصاحبه انجام شد. ملاک انتخاب دانشجویان، داشتن تجربه کارورزی مجازی و یا در حال گذراندن کارورزی به صورت مجازی و تمایل به شرکت در مصاحبه بود. یافته ها: یافته ها در دودسته مزایا و چالش های کارورزی مجازی به دست آمد. مزایای آن در دو مقوله ۱.رفع محدودیت زمانی و مکانی و ۲. توسعه مهارت های فناورانه، دسته بندی شد که در این راستا هفت مفهوم حاصل شد. چالش های نیز در سه مقوله اصلی:۱. چالش های ساختاری، ۲.اجرایی و ۳.محتوایی، دسته بندی شدند که در این زمینه ۲۳ مفهوم حاصل شد. نتیجه گیری: بنا بر نتایج پژوهش، اگرچه دانشجو معلّمان در کارورزی مجازی از مزایایی مانند توسعه مهارت های فناورانه و رفع محدودیت زمانی و مکانی برخوردار بودند، امّا بیشتر از مزایا، با چالش های کارورزی مجازی مواجه بودند. لذا کارورزی مجازی به تنهایی نمی تواند پاسخگوی نیازهای دانشجو معلّمان و آماده سازی آن ها برای کسب مهارت ها و شایستگی های معلّمی باشد.
مطالعه تجربه زیسته معلمان در خصوص مهارتهای خودتوسعه ای
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
117 - 131
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در عصر حاضر، نقش معلمان به عنوان عاملان کلیدی در توسعه آموزشی پررنگتر از همیشه است. این پژوهش با هدف بررسی تجربه زیسته معلمان شهرستان کازرون در خصوص مهارتهای خودتوسعه ای صورت پذیرفته است. روش شناسی پژوهش: روش تحقیق کیفی با استفاده از روش پدیدار شناسی می باشد. روش نمونه گیری برای انتخاب معلمان و مربیان با تجربه، هدفمند بوده است. بنابراین،در این پژوهش با 20 نفر از معلمان و مربیان با تجربه (بر اساس قاعده اشباع نظری)مصاحبهنیمه ساختاریافته انجام شده است. در این پژوهش برای افزایش دقت و صحت داده های کیفی، متن مصاحبه ها به مصاحبه شوندگان بازگردانده شد تا صحت و درستی مفاهیم تأیید یا اصلاح گردد. همچنین نمونه ها به گونه ای انتخاب شدند که تنوع دیدگاه ها را پوشش دهند و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. علاوه بر این، دو مدرس آشنا با تحقیق کیفی متون و مفاهیم را بازبینی کردند تا اعتبار داده ها افزایش یابد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مهارت های خودتوسعه ای معلمان دارای شش مؤلفه اصلی شامل خودانگیزشی، رشد حرفه ای، سواد رایانه ای، خودرهبری، هنجارگرایی و مهارت های نرم (ادغام شده در خودرهبری) است. این مهارت ها ماهیتی درونی، خودمحور و چندبعدی دارند و بر نقش انگیزش، خودرهبری و یادگیری مستمر تأکید دارند. همچنین، محیط حمایتی و ساختار آموزشی مؤثر نقش مهمی در تسهیل توسعه فردی معلمان ایفا می کنند. در مجموع، مدل پیشنهادی می تواند مبنای برنامه ریزی برای توانمندسازی حرفه ای معلمان باشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که مهارت های خودتوسعه ای معلمان شامل مؤلفه هایی چون خودانگیزشی، رشد حرفه ای، سواد رایانه ای، خودرهبری، هنجارگرایی و مهارت های نرم است. در این میان، خودرهبری نقش محوری دارد و سایر مؤلفه ها را در جهت رشد فردی و حرفه ای هدایت می کند. همچنین، محیط حمایتی و ساختار مناسب آموزشی نقش مؤثری در تقویت این مهارت ها دارند. این یافته ها می توانند مبنای طراحی برنامه های توانمندسازی معلمان قرار گیرند.
مطالعه تطبیقی مبانی معرفت شناختی الگوهای فنی و غیر فنی برنامه درسی با تاکید بر آموزش مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد پژوهش حاضر که با هدف مقایسه مبانی معرفت شناسی الگوهای فنی و غیر فنی برنامه درسی صورت گرفته است تطبیقی با راهبرد کیفی بوده است. محقق با استفاده از شیوه توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر چارچوب نظری تحلیل گفتمان انتقادی و تئوری نورمن فرکلاف و با ابزار اسنادی کوشیده است منظومه فکری نظریه پردازان برنامه ریزی درسی را با توجه به اوضاع و احوال جامعه آشکار سازد.در طول زمان به دلیل اهمیتی که برنامه ریزی درسی در امر تعلیم و تربیت داشته است، رویکردها و گرایش های مختلفی در این حیطه پدید آمده است، که در مجموع آنها را تحت دو عنوان رویکردهای علمی فنی و رویکرد غیر علمی و غیر فنی مطرح کرده اند. برای پاسخ به سوال پژوهش چهار سوال معرفت شناسانه در راستای انواع الگوهای فنی و غیر فنی برنامه درسی مطرح شد. نتایج نشان داد معرفت در الگوهای فنی عقلی و در الگوهای غیر فنی نسبی بوده است.الگوهای فنی و نظرات کسانی همچون تایلر و تابا و فاصله آن با نظرات پاینار و آیزنر منعکس کننده شکاف بین دو نظام معرفت شناختی ایده آلیسم و پراگماتیسم است. از آنجاییکه آموزش مجازی،دارای ویژگیهایی چون انعطاف پذیری،ایجاد انگیزه،ایجاد استقلال، تعامل با محتوا و تعامل با افراد می باشد لذا با توجه به یافته ها به برنامه ریزان نظام درسی و آموزشی پیشنهاد می شود رویکردها ، شیوه ها و الگوهای جدیدی را طراحی نمایند که بتوان بر بنیان آن تلفیقی منطقی بین معرفت شناسی با الگوهای مدرن برنامه درسی ایجاد کرد.
بررسی اثر بخشی آموزش هوش معنوی بر مبنای مفاهیم قرآنی بر دلبستگی به خدا و آخرت نگری نوجوانان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
78 - 89
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش هوش معنوی بر مبنای مفاهیم قرآنی بر دلبستگی به خدا و آخرت نگری نوجوانان شهر شیراز بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول منطقه 6 شهر شیراز در سال تحصیلی 1403-1402. از میان جامعه آماری تعداد 30 دانش آموزان پسر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. مداخله آموزش هوش معنوی بر مبنای مفاهیم قرآنی به گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای آموزش داده شد. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه دلبستگی به خدا بک و مک دونالد (2004) و پرسشنامه آخرت نگری ابراهیمی و بهرامی (1390) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش هوش معنوی بر مبنای مفاهیم قرآنی بر دلبستگی به خدا و آخرت نگری نوجوانان اثربخش بوده است (۰۱/۰p<). به عبارت دیگر نمرات آزمودنی ها در پس آزمون در دلبستگی به خدا و آخرت نگری بهبود معناداری داشته است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش می توان می توان پیشنهاد کرد که در سیستم آموزشی کشور طرحی ب رای آشنایی هر چه بیشتر مدیران، معلمان و دانش آموزان با محتوای هوش معنوی مبتنی بر مبنای مفاهیم قرآنی در نظر گرفته شود تا موضوع تعلیم و تربیت بر مبنای مفاهیم قرآنی در آنان درونی شود.
طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر تفکر خلاق در درس ریاضی پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
35 - 60
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر تفکر خلاق برای درس ریاضی پایه ششم ابتدایی انجام شد. جامعه پژوهشی شامل اسناد علمی معتبر مرتبط با موضوع بود و داده ها با استفاده از الگوی هفت مرحله ای هورد (1983) و روش کدگذاری باز و محوری تحلیل شدند. منطق این برنامه بر خلاقیت، تفکر سطح بالا، عدالت آموزشی و پیوند بین نظریه و عمل تمرکز دارد. اهداف شامل پرورش خلاقیت ریاضی، بهبود عملکرد، افزایش مهارت های حل مسئله و کاهش اضطراب ریاضی است. محتوا به صورت چالش برانگیز و انعطاف پذیر طراحی شده و از روش های یادگیرنده محور مانند یادگیری مشارکتی، تکالیف چالش برانگیز و فعالیت های مرتبط با دنیای واقعی استفاده می کند. معلم نقش راهنما دارد و از فناوری های تعاملی بهره می برد. دانش آموزان بر اساس سبک های فکری، توانایی ها و علایق گروه بندی می شوند. اجرای برنامه فراتر از زمان و فضای کلاسی است و ارزشیابی به صورت مستمر و با روش های متنوع انجام می شود. یافته ها نشان داد که این برنامه درسی با بازتعریف عناصر برنامه درسی، رویکردی نوآورانه و خلاقانه ارائه می دهد.