مقالات
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: نشانگان داون یک اختلال ژنتیکی است که با تأثیرات متفاوتی بر توانایی های شناختی، اجتماعی و حرکتی افراد همراه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تمرینات ادراکی حرکتی در تقویت تمرکز ذهنی و بهبود رشد اجتماعی دانش آموزان با نشانگان داون شهرستان کنگاور انجام شد. روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون است. نمونه منتخب پژوهش شامل ۱۴ نفر دانش آموز با نشانگان داون شهرستان کنگاور بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این افراد به دو گروه آزمایش (۷ نفر) و گروه کنترل (۷ نفر) تقسیم شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس رشد اجتماعی واینلند و آزمون تمرکز ذهنی تولوز پیرون استفاده شد. در گروه آزمایش، آزمودنی ها تحت تاثیر تمرینات ادراکی حرکتی به صورت گروهی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین تمرینات ادراکی-حرکتی در دانش آموزان با نشانگان داون و رشد اجتماعی و تمرکز ذهنی در دو گروه آزمایش و کنترل رابطه معناداری وجود دارد (۰۵/۰>p). نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند که تمرینات ادراکی -حرکتی بر رشد اجتماعی و تمرکز ذهنی کودکان با نشانگان داون تأثیرگذار است. این یافته ها بر اهمیت طراحی و اجرای برنامه های آموزشی ویژه برای بهبود تمرکز ذهنی و اجتماعی در کودکان کم توان ذهنی به ویژه گروه نشانگان داون تأکید می کند.
سکوت سازمانی در محیط های آموزشی
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف این تحقیق، بررسی سکوت سازمانی در محیط های آموزشی می باشد. روش شناسی پژوهش: روش این تحقیق توصیفی از نوع کتابخانه ای بود. با استفاده از دیتابیس های داخلی و خارجی، تحقیقات و مطالعاتی که در زمینه مورد مطالعه بود جستجو و مطالعه گردید. داده ها دسته بندی و کدگزاری گردید و نتایج در جداول محقق ساخته ثبت گردید. یافته ها: هدف اصلی مدرسه ایجاد و بهبود مستمر فرآیند یاددهی و یادگیری است . در این میان معلم ان مدرسه نقشی اساسی در رسیدن به این هدف و تحقق اثربخشی مدارس دارند لذا باید به رشد و افزایش خودآگاهی آنها در کنار دیگر عوامل توجهی خاص داشت . در ص ورتی ک ه ب ا توج ه ب ه وضعیت موجود، مشاهده برخی رفتارها در بین معلمان به عنوان س رمایه های اجتم اعی جامع ه مدرسه ، به عنوان مانع در نظر گرفته می شوند یکی از این رفتارها، پدیده سکوت سازمانی معلمان در محیط آموزشی است که می تواند مبتنی بر دلایل مختلف باشد. اگرقص د ب راین اس ت ک ه عملک رد شغلی دبیران توسعه یابد، ضروری است عوامل مؤثر برپیدایش سکوت معلمان شناسایی و رفع گ ردد. لذا با توجه به نقش غیر قابل انکار و مخرب سکوت سازمانی درمباحث مهمی چ ون تغیی ر و توس عه ، سلامت سازمان، انگیزش کارکنان و شیوع آن در سازمانهای امروزی پرداختن به چنین موض وعاتی بصورت حرفه ای ضروری به نظر می رسد. نتیجه گیری: سکوت سازمانی معلمان مانعی جدی برای بهبود عملکرد شغلی، توسعه آموزشی و سلامت سازمانی است. شناسایی و رفع عوامل مؤثر بر این پدیده برای تحقق اهداف مدرسه امری ضروری و حرفه ای تلقی می شود.
مولفه های مدیریت منابع انسانی سبزبا نگاه توسعه پایدار در حوزه منابع انسانی شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مدیریت منابع انسانی سبز با رویکرد توسعه پایدار، نقشی کلیدی در همسوسازی اهداف زیست محیطی و سازمانی ایفا می کند.هدف این مقاله بررسی مولفه های مدیریت منابع انسانی سبزبا نگاه توسعه پایدار در ارتباط باحوزه منابع انسانی شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب بود. روش شناسی پژوهش: روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بود. پژوهشگر علاوه بر تصویرسازی آنچه هست به تشریح و تبیین دلایل چگونه بودن و چرایی وضعیت مسئله و ابعاد آن می پردازد. از طریق جستجو در ادبیات و مباحث نظری تحقیق و تدوین گزاره ها و قضایای کلی موجود درباره آن فراهم می شود که معمولاً در فصل مربوط به سوابق و مباحث نظری تحقیق تدوین می گردند. پژوهشگر از نظر منطقی جزئیات مربوط به مسئله تحقیق خود را با گزاره های کلی مربوطه ارتباط می دهد و به نتیجه گیری می پردازد. نکته قابل توجه این است که هر کدام از تحقیقات مزبور در جای خود ارزش علمی دارد. یافته ها: نتایج نشان داد که در این پژوهش، نقش مدیریت منابع انسانی سبز در تحقق اهداف توسعه پایدار بررسی شده است. نتایج نشان می دهد استخدام سبز با جذب افراد آگاه به مسائل زیست محیطی، آموزش و توسعه سبز با ارتقاء مهارت های پایدار، ارزیابی عملکرد سبز با تمرکز بر شاخص های محیطی، و پاداش های سبز با افزایش تعهد کارکنان، به بهبود عملکرد زیست محیطی سازمان کمک می کند. همچنین، مدیریت سلامت و ایمنی سبز و مشارکت فعال کارکنان در برنامه های محیط زیستی، فرهنگ سازمانی حامی پایداری را تقویت می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت مدیریت منابع انسانی سبز با تلفیق سیاست های زیست محیطی در جذب، آموزش، ارزیابی و پاداش دهی، سازمان ها را به سوی توسعه پایدار هدایت می کند. این رویکرد با ارتقاء فرهنگ محیط زیستی، تعهد و مشارکت کارکنان را در حفظ منابع طبیعی افزایش می دهد.
مؤلفه های مدیریت استراتژیک منابع انسانی
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مدیریت استراتژیک منابع انسانی روندی است که طی آن نیازهای فعلی و آینده منابع انسانی برای رسیدن یک سازمان به اهدافش تعیین می گردد.هدف این مقاله مؤلفه های مدیریت استراتژیک منابع انسانی بود. روش شناسی پژوهش: روش پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی بود. پژوهشگر ضمن توصیف وضعیت موجود، با بهره گیری از مباحث نظری و جستجو در منابع، به بررسی مسئله پرداخت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مدیریت استراتژیک منابع انسانی از سه مؤلفه اصلی شامل تکنیک های پرسنلی، ساختاری و فرهنگی تشکیل شده است. تکنیک های پرسنلی بر جذب، انتخاب، آموزش، مدیریت عملکرد و نظام های پاداش تمرکز دارند و نقش مهمی در افزایش سودآوری و سهم بازار ایفا می کنند. تکنیک های ساختاری با طراحی مناسب سازمان، ارتباطات و تصمیم گیری های مؤثر را تسهیل می کنند. در نهایت، تکنیک های فرهنگی با ایجاد فرهنگ سازمانی هماهنگ با استراتژی های کسب وکار، رفتار و تعهد کارکنان را شکل می دهند. نتیجه گیری: مدیریت استراتژیک منابع انسانی با به کارگیری تکنیک های پرسنلی، ساختاری و فرهنگی، نقش کلیدی در پشتیبانی از استراتژی های کسب وکار و ایجاد مزیت رقابتی ایفا می کند. هماهنگی این سه مؤلفه باعث بهبود عملکرد سازمان و ارتقای تعهد کارکنان می شود.
چگونه توانستم مشکل روخوانی دانش آموزم را که لکنت زبان داشت کاهش دهم؟
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: ین اقدام پژوهی با هدف کاهش لکنت زبان دانش آموزی به نام امیر در پایه دوم ابتدایی و افزایش اعتمادبه نفس و مشارکت کلامی او در کلاس درس انجام شد. با توجه به نقش حیاتی مهارت های کلامی در رشد تحصیلی، اجتماعی و روانی دانش آموزان، تلاش شد تا با طراحی و اجرای مداخلات آموزشی و روانی مناسب، بخشی از چالش های گفتاری این دانش آموز کاهش یابد. روش شناسی پژوهش: این پژوهش به شیوه کیفی و از نوع اقدام پژوهی انجام گرفت. داده ها از طریق مشاهده مستقیم، مصاحبه با والدین، همکلاسی ها، کادر مدرسه و استفاده از ابزارهای سنجش شدت لکنت (مانند ضبط صوت و پرسشنامه های گفتاری و روان شناختی) گردآوری و تحلیل شدند. یافته ها: پس از اجرای راهکارهایی مانند ایجاد ارتباط عاطفی با دانش آموز، تشویق مستمر، واگذاری مسئولیت، تقویت مشارکت گروهی، ممانعت از تمسخر و حمایت خانواده، نتایج زیر به دست آمد: کاهش میانگین در شدت لکنت زبان در موقعیت های مختلف گفتاری.افزایش چشمگیر اعتمادبه نفس در صحبت در جمع ، صحبت در کلاس . و مکالمه با دوستان .افزایش مشارکت درسی، کاهش اضطراب، و بهبود روابط اجتماعی دانش آموز.بهبود عملکرد تحصیلی در نتیجه مشارکت بیشتر و کاهش ترس از صحبت. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که رویکردهای تلفیقی آموزشی و روان شناختی در محیط مدرسه، به ویژه نقش فعال معلم در حمایت عاطفی و گفتاری از دانش آموز دارای لکنت، می تواند به کاهش چشمگیر اختلالات گفتاری و بهبود روانی و تحصیلی دانش آموز منجر شود. استمرار تمرین ها و همکاری خانه و مدرسه برای تقویت این مسیر ضروری است.
پیش بینی شادکامی بر اساس تاب آوری و دلبستگی شغلی آموزگاران مقطع ابتدایی شهرستان کازرون
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پیش بینی شادکامی کمک می کند تا فهم بیشتری از رابطه بین عوامل روانشناختی و رفتاری مانند تاب آوری و دلبستگی شغلی با شادکامی آموزگاران پیدا شود، لذا هدف پژوهش حاضر پیش بینی شادکامی بر اساس تاب آوری و دلبستگی شغلی آموزگاران مقطع ابتدایی شهرستان کازرون بود . روش شناسی پژوهش: این پژو هش با استفاده از روش توصیفی از نوع همبستگی انجام گرفت. جامعه آماری این مطالعه معلمان شهرستان کازرون است که 1100 نفر معلم بودند. با استفاده از فرمول کوکران 310 نفر در پژوهش شرکت نمودند.ابزار جمع آوری اطلاعات، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003).، پرسشنامه شادکامی: آزمون شادکامی آکسفورد و پرسشنامه دلبستگی شغلی کانونگو (1982) برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. روایی و پایایی مقیاسها نیز توسط محققان پیشین به تائید رسیدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین دلبستگی شغلی و تاباوری 612/0 و با شادکامی 602/0 رابطه ی مثبت و معناداری در سطح 01/0>P وجود دارد. همچنین، دلبستگی شغلی توان پیش بینی شادکامی معلمان را دارد. در این میان، تعلق خاطر به محیط کار با بتای 304/0 ، شور و اشتیاق بتای 271/0 و وفاداری با مقدار بتای 166/0 وتمایل به تلاش با مقدار بتای 143/0 به ترتیب بیشترین سهم را در پیش بینی شادکامی معلمان دارا می باشند . همچنین، تاباوری معلمان با مقدار بتای 406/0 و دلبستگی شغلی با مقدار بتای 320/0به ترتیب و در سطح 01/0 P< ، توانایی پیش بینی شادکامی معلمان را دارند. نتیجه گیری: پژوهش نشان داد که دلبستگی شغلی و تاب آوری با شادکامی معلمان ابتدایی ارتباط معناداری دارند. تقویت این عوامل می تواند به افزایش شادکامی آن ها کمک کند.
مطالعه تجربه زیسته معلمان در خصوص مهارتهای خودتوسعه ای
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در عصر حاضر، نقش معلمان به عنوان عاملان کلیدی در توسعه آموزشی پررنگتر از همیشه است. این پژوهش با هدف بررسی تجربه زیسته معلمان شهرستان کازرون در خصوص مهارتهای خودتوسعه ای صورت پذیرفته است. روش شناسی پژوهش: روش تحقیق کیفی با استفاده از روش پدیدار شناسی می باشد. روش نمونه گیری برای انتخاب معلمان و مربیان با تجربه، هدفمند بوده است. بنابراین،در این پژوهش با 20 نفر از معلمان و مربیان با تجربه (بر اساس قاعده اشباع نظری)مصاحبهنیمه ساختاریافته انجام شده است. در این پژوهش برای افزایش دقت و صحت داده های کیفی، متن مصاحبه ها به مصاحبه شوندگان بازگردانده شد تا صحت و درستی مفاهیم تأیید یا اصلاح گردد. همچنین نمونه ها به گونه ای انتخاب شدند که تنوع دیدگاه ها را پوشش دهند و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. علاوه بر این، دو مدرس آشنا با تحقیق کیفی متون و مفاهیم را بازبینی کردند تا اعتبار داده ها افزایش یابد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مهارت های خودتوسعه ای معلمان دارای شش مؤلفه اصلی شامل خودانگیزشی، رشد حرفه ای، سواد رایانه ای، خودرهبری، هنجارگرایی و مهارت های نرم (ادغام شده در خودرهبری) است. این مهارت ها ماهیتی درونی، خودمحور و چندبعدی دارند و بر نقش انگیزش، خودرهبری و یادگیری مستمر تأکید دارند. همچنین، محیط حمایتی و ساختار آموزشی مؤثر نقش مهمی در تسهیل توسعه فردی معلمان ایفا می کنند. در مجموع، مدل پیشنهادی می تواند مبنای برنامه ریزی برای توانمندسازی حرفه ای معلمان باشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که مهارت های خودتوسعه ای معلمان شامل مؤلفه هایی چون خودانگیزشی، رشد حرفه ای، سواد رایانه ای، خودرهبری، هنجارگرایی و مهارت های نرم است. در این میان، خودرهبری نقش محوری دارد و سایر مؤلفه ها را در جهت رشد فردی و حرفه ای هدایت می کند. همچنین، محیط حمایتی و ساختار مناسب آموزشی نقش مؤثری در تقویت این مهارت ها دارند. این یافته ها می توانند مبنای طراحی برنامه های توانمندسازی معلمان قرار گیرند.
مدل های بهبود شایستگی حرفه ای در مدیران
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در دنیای پرشتاب امروز، شایسته سالاری با انتخاب مدیران بر اساس دانش، مهارت و شایستگی های نوین، کلید ارتقای کیفیت آموزشی است. شناسایی مدل های شایستگی مدیران، گامی ضروری برای تحول نظام تعلیم و تربیت محسوب می شود.براین اساس، هدف این پژوهش، مدل های بهبود شایستگی حرفه ای در مدیران بود. روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر، به روش کتابخانه ای بارویکرد توصیفی- تحلیلی است. یافته ها: مطالعه مدل های شایستگی مدیریتی نشان می دهد که این مفهوم از نظریه های اولیه روان شناختی به سمت الگوهای عملیاتی و پویا تکامل یافته است. مدل های معاصر مانند فیلیپس و برگ کوئیست (با چهار بعد صلاحیت حرفه ای)، لوک و همکاران (با تأکید بر چرخه یادگیری مستمر)، تیمپرلی (با محوریت یادگیری درون سازمانی) و استوارت و براون (با ترکیب آموزش رسمی و روابط توسعه دهنده) همگی بر این نکته تأکید دارند که شایستگی های مدیران باید چندبعدی، انعطاف پذیر و متناسب با نیازهای پویای سازمان های آموزشی طراحی شوند. این مدل ها نشان می دهند که توسعه حرفه ای اثربخش مدیران نیازمند تلفیق دانش تخصصی، مهارت های عملی، شایستگی های اجتماعی و سازوکارهای یادگیری مستمر است که در بستر سازمانی و با توجه به تحولات محیطی به روزرسانی می شوند. نتیجه گیری: مطالعات نشان می دهد که تحوّل در نظام های آموزشی مستلزم به کارگیری مدیرانی شایسته با ترکیبی از دانش، مهارت ها و توانایی های اجتماعی است. الگوهای مختلف شایستگی مدیریتی بر ضرورت انعطاف پذیری، پویایی و هماهنگی با نیازهای متغیر آموزشی تأکید دارند. تحقّق این امر نیازمند استقرار نظام شایسته سالاری، تداوم یادگیری و ارزیابی مستمر است. در مجموع، به کارگیری این رویکردها می تواند به ایجاد مدیریتی اثرگذار و تحوّلی اساسی در نظام های آموزشی بینجامد.
استراتژی تلفیق در مدیریت و برنامه ریزی کلاس های چندپایه
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: باتوجه به تاکیداتی که به وسیله ی روان شناسان یادگیری و مکاتب روان شناسی؛ به ویژه مکتب گشتالت ونظریه ها ودیدگاه های فلسفی؛ مثل نظریه ی ماورای فردی، روی کل شده است؛ طراحی برنامه ها به صورت تلفیقی را ضروری می سازد؛ براین اساس، هدف این پژوهش، تبیین استرتژی تلفیق درمدیریت و برنامه ریزی کلاس های چندپایه بودده است. روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر، به روش کتابخانه ای بارویکرد توصیفی- تحلیلی است؛ دراین تحقیق کیفی، با مطالعه ی کتب و منابع معتبرداخلی وخارجی، مضامین را کشف وبا بهره گیری ازسایت ها و مقالات پژوهشی، یادداشت هایی را به صورت فیش استخراج وبا طبقه بندی موضوعی فیش ها، به نگارش در آمده است. یافته ها: سازماندهی برنامه درسی به شیوه ی تلفیقی، زمینه لازم را برای دست یابی دانش آموزان به وحدت ویکپارچگی درتجربه های یادگیری فراهم می آورد وبا یادگیری عمیق تر ومعنادارتر، میان موضوع های درسی، پیوند منطقی ایجادمی نماید که این رویکرد موجب افزایش رشد مهارت های اجتماعی وپژوهشی در دانش آموزان می شود. نتیجه گیری: دربرنامه درسی با رویکرد تلفیقی، میان معلم وشاگرد در کلاس های چندپایه، فرصت ارزشیابی سطح ادراک دانش آموز، فراهم می گرددومعلم، باطرح مسأله های مناسب ومعنی دار درکلاس، می کوشد تا با تلفیق اطلاعات وادراک، میان تفکر شهودی وتفکر تحلیلی، موازنه های منطقی، ایجادکندودرمقام تسهیل کننده ی یادگیری، مسؤول طرح مسائلی باشدکه تا حد امکان برای درک مطلب جدید ازآموخته هاوتجارب قبلی دانش آموزان استفاده شود.
مدل پس آیندها و پیش آیندهای حمایت سازمانی در آموزش و پرورش
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی پیشایندها و پیامدهای ادراک از حمایت سازمانی در نهاد آموزش وپرورش با تأکید بر نگرش و برداشت معلمان نسبت به مفهوم حمایت سازمانی است. این پژوهش در پی تبیین عوامل مؤثر بر شکل گیری ادراک حمایت سازمانی و تأثیرات آن بر نگرش ها، بهزیستی ذهنی و رفتارهای شغلی معلمان می باشد. روش شناسی پژوهش: روش این مطالعه، توصیفی-تحلیلی است که با استفاده از مطالعه مبانی نظری، مرور پیشینه پژوهش ها و تحلیل محتوای منابع معتبر انجام شده است. در این راستا، چارچوب مفهومی پژوهش از طریق تحلیل ساختاری و تلفیق نظریه ها و یافته های تجربی تدوین گردیده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد پیشایندهایی مانند عدالت سازمانی، حمایت سرپرست و نوع رهبری بر ادراک حمایت سازمانی تأثیرگذارند و این تأثیر با متغیرهای میانجی مثل تعهد عاطفی، اعتماد و انگیزش درونی تقویت می شود. در نتیجه، حمایت سازمانی ادراک شده باعث بهبود عملکرد شغلی، رضایت، سلامت روان و کاهش ترک خدمت می گردد. نتیجه گیری: ادراک از حمایت سازمانی نقشی کلیدی در ارتقای تعهد، رضایت شغلی، بهزیستی روانی و بهبود عملکرد معلمان ایفا می کند. ایجاد محیطی حاوی احترام، قدردانی، پشتیبانی مادی و معنوی و روابط مبتنی بر اعتماد، می تواند سطح حمایت سازمانی ادراک شده را افزایش داده و در نهایت موجب موفقیت سازمانی شود.
نقش واسطه ای رفتار فراوظیفه ای در رابطه بین رهبری سطح پنج و دلبستگی شغلی معلمان مقطع ابتدایی نورآباد ممسنی
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از انجام این مطالعه، نقش واسطه ای رفتار فراوظیفه ای در رابطه بین رهبری سطح پنج و دلبستگی شغلی معلمان مقطع ابتدایی نورآباد ممسنی بود. روش شناسی پژوهش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نوع توصیفی-همبستگی بود که به صورت میدانی اجرا شد. جامعه آماری این تحقیق، کلیه معلمان مقطع ابتدایی نورآباد ممسنی بود. با توجه به اینکه حجم جامعه 485 نفر بود، بر اساس جدول مورگان 215 نفر نمونه پیشنهاد شده است. این تعداد نمونه بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، برای پاسخگویی به پرسشنامه های استاندارد رهبری سطح پنج شریعت نژاد (1397)، رفتار فراوظیفه ای ارگان و همکارانش (1988) و دلبستگی شغلی شافلی (۲۰۱۵) انتخاب شدند. روایی پرسشنامه ها با تایید خبرگان و پایایی با محاسبه آلفای کرونباخ بترتیب 852/0، 813/0 و 864/0 مورد تایید قرار گرفتند. برای آزمون میزان همبستگی بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون، تفاوت بین گروه ها از تی گروه های مستقل و برای بررسی نقش واسطه ای از معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS و Amoos استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین رهبری سطح پنج، رفتار فراوظیفه ای و دلبستگی شغلی رابطه مستقیم و معناداری برقرار بوده است. دلبستگی شغلی معلمان زن و مرد مقطع ابتدایی نورآباد ممسنی تفاوت معناداری ندارند. نتیجه گیری: رفتار فراوظیفه ای در رابطه بین رهبری سطح پنج و دلبستگی شغلی معلمان مقطع ابتدایی نورآباد ممسنی، نقش واسطه ای ایفا نموده است.