فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۳۶٬۸۶۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
درک ماهیت تغییر سازمانی و مکانیسم های مدیریت موثر تغییر به گونه ای که سازمان ها بتوانند با موفقیت به اهداف تغییر دست یابند، زمینه ای حیاتی برای مدیریت و سازمان است. هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی مدیریت تغییر سازمانی در عصر تحول دیجیتال می باشد. این پژوهش از زمره پژوهش های کیفی است، که ازنظرهدف، توسعه ای و ازلحاظ گردآوری داده، توصیفی می باشد. پژوهش حاضر با بکارگیری روش فراترکیب در هفت مرحله: تنظیم پرسش پژوهش؛ بررسی نظاام مند متون؛ بررسی و انتخاب منابع مناسب؛ استخراج اطلاعات؛ تحلیل و ترکیب یافته ها؛ کنترل کیفیت و ارائه یافته ها انجام گردید. در ابتدا بر اساس معیارهای تعیین شده، 81 پژوهش انتخاب و با روش تحلیل مضمون مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ادامه به منظور ارزیابی و پالایش مفاهیم و کدهای استخراج شده از روش گروه کانونی و برای سنجش پایایی از ضریب کاپای کوهن بهره گرفته شد. براساس یافته-ها چارچوب مدیریت تغییر دربرگیرنده: محرک های تغییر)بیرونی و درونی)، پاسخ راهبردی(بازمهندسی استراتژی ها و مسیرهای خلق ارزش، شناسایی تغییرات و ظرفیت های آتی فناوری، شناسایی تهدیدها و فرصت های دیجیتال)، نیاز به تغییر(زمینه سازی توسعه بلوغ دیجیتال، ارزیابی موانع و قابلیت ها، ارزیابی شکاف ها و خلاها)، حوزه تغییر(فناوری، سیستم، استراتژی، منابع انسانی، فرهنگ، ساختار)، اجرای تغییر، توانمندسازها(حمایت از نوآوری و تحول دیجیتال، فناورمحوری، مشتری محوری، سبک رهبری، رشد و توسعه (فردی و سازمانی)و تسهیل کننده های تغییر(تأمین منایع، یادگیری سازمان، مدیریت دانش، توسعه نظام استعداد دیجیتال، انطباق پذیری دیجیتالی سازمان، ارتباطات، رهبری، مشارکت) است. براساس یافته ها مدیریت تغییر سازمانی که بر سطح فردی، سازمانی و فراسازمانی تأثیر می گذارد،و به تدریج فشارهای وارده از سوی محیط برون سازمان و درون سازمانی را کاهش داده و یا از بین می-برد. تقویت یافته های این پژوهش به سازمان ها در مدیریت مؤثر و کارآمد تغییرات در همگام شدن با تحولات دیجیتال، مانایی سازمان و رقایت پذیر بودن کمک می نماید.
شاخصه های سرمایه اجتماعی از منظر قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
122 - 153
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی یکی از مهم ترین سرمایه های هر جامعه ای است که به پایایی و پویایی جامعه کمک می کند. علی رغم اهمیت این سرمایه در حیات اجتماعی، این پدیده در حدّ کافی در جامعه نهادینه نشده است؛ این امر از رشد آمار طلاق و ازدواج های کم دوام، میزان روزافزون انواع جنایت ها، بی اعتمادی به دیگران، سلطه فرهنگ فردگرایی و...به روشنی دریافت می شود. ضرورت وجود سرمایه اجتماعی سبب شده تا اسلام به مثابه دینی واقع گرا، آحاد جامعه اسلامی را به تولید این سرمایه ترغیب کند. در این نوشتار تلاش شده است تا به مهم ترین شاخصه های سرمایه اجتماعی از منظر قرآن پرداخته شود. روش گرداوری داده در این پژوهش، اسنادی و کتابخانه ای و روش پردازش آن ها مبتنی بر روش اجتهادی با رویکرد تفسیری اجتماعی بوده است. یافته ها بیانگر آن است که قرآن و روایات پایبندی به اعتماد اجتماعی، اخوت دینی، تعاون اجتماعی، همبستگی اجتماعی و تعهد اجتماعی را به عنوان مهم ترین شاخصه های سرمایه اجتماعی مورد تأکید قرار داده است.
بازخوانی علم مدنی طوسی؛ راهی به سوی فهم لایه ای و چند بعدی از امر اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله در پی بازخوانی علم مدنی حکیم نصیرالدین طوسی و گشودن راهی به سوی فهم امر اجتماعی است. روش: روش این مقاله توصیفی-تحلیلی است. یافته ها: در اندیشیه خواجه طوسی، علم مدنی در ذیل حکمت عملی به اعمال آگاهانه و ارادی انسان می پردازد. از این رو برحسب مبدأ کنش انسانی می توان قائل به انواع سه گانیه علم مدنی شد. اگر محقق به کنش هایی توجه کند که مبدأ و منشأ آن ها ذات و طبیعت انسان باشد، محصول معرفتی او «علم مدنی حِکمی» است که همیشه ثابت است که از روش برهان پیروی و لاییه زیرین معرفت اجتماعی را تولید می کند. اگر مبدأ کنش ها وضع انبیا و امامان باشد، «علم مدنی شرعی» شکل می گیرد و روش آن اجتهادی است. اما اگر کنش های انسان ناشی از وضع و قرارداد اجتماعی باشد، مطالعیه آن در صلاحیت «علم مدنی خطابی» است که مقصود از آن نگاه واقع گرایانه به حقایق تاریخی و دستیابی به مصالح، منافع و دفع شرور است. نتیجه گیری: با توجه به الگوی علم شناختی حکیم طوسی، «امر اجتماعی» به مثابیه هستی اعتباری، برحسب مبدأ کنش انسان دارای دو لاییه ثابت و متغیر است و دانش اجتماعی نیز امری فرایندی و محصول حرکت در بین این لایه ها است؛ بنابراین برای مطالعه و تبیین لایه های امر اجتماعی می توان انواع سه گانه ای از علم مدنی را صورت بندی کرد.
بررسی جامعه شناختی فرایند کالاشدگی زمین و سوداگری در بازار مسکن؛ نقش شهرداری ها و تعاونی های مسکن در حل بحران (مورد پژوهی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات نشان می دهند که سوداگری و شیوه های سرمایه گذاری در بازار املاک نقش مهمی در افزایش قیمت مسکن ایفاء می کنند. این روند به تشدید بحران مسکن، دشواری دسترسی اقشار عادی به مسکن و جابه جایی آنان از محله های مطلوب منجر می شود. هدف این پژوهش، تحلیل جامعه شناختی پدیده کالاشدگی زمین و سوداگری در بازار مسکن شهر تبریز، باتمرکزبر نقش شهرداری ها و تعاونی های مسکن در کاهش این بحران است. روش تحقیق به صورت ترکیبی (کیفی–کمی)، انتخاب شده است. در بخش کیفی، از روش گرندد تئوری برای تحلیل داده ها استفاده شد و در بخش کمی، پیمایش ابزار اصلی گردآوری داده ها بود. دراین مطالعه، عوامل، زمینه ها، پیامدها و راهبردهای سوداگری در زمین و مسکن تحلیل و رابطه اقدامات شهرداری ها و تعاونی های مسکن با این پدیده بررسی شد. جامعه آماری پژوهش، نخبگان حوزه شهری در دو بُعد جامعه شناسی و اقتصاد بودند که با روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته بر اساس کدگذاری باز و محوری بود و در بخش کمی از پرسش نامه محقق ساخته با اعتبارسنجی از طریق آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. داده ها بااستفاده از نرم افزار AMOS، تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که ضریب مسیر عملکرد شهرداری-->کالاشدگی و سوداگری برابر 464/0- است و مقدار ضریب تعیین برآورد شده برابر 215/0 است که نشان می دهد بین عملکرد شهرداری-->کالاشدگی و سوداگری رابطه معکوس وجود دارد. همچنین ضریب مسیر عملکرد تعاونی ها-->کالاشدگی و سوداگری برابر 391/0- است و مقدار ضریب تعیین برآورد شده برابر 152/0 است که نشان می دهد بین عملکرد تعاونی ها-->کالاشدگی و سوداگری رابطه معکوس وجود دارد.
معلمان زن در مدار بی ثبات کاری؛ مطالعه ای کیفی در مدارس غیردولتی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
131 - 163
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، خصوصی سازی آموزش عمومی و گسترش مدارس غیردولتی در ایران، ساختار اشتغال را دگرگون ساخته و اشکال متنوعی از بی ثبات کاری را به ویژه در میان معلمان زن پدید آورده است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی ویژگی ها، ابعاد و پیامدهای بی ثبات کاری از منظر معلمان زن در مدارس غیردولتی و خاص شهر تهران انجام شد. این مطالعه با رویکرد کیفی و استفاده از روش تحلیل مضمون صورت گرفت. داده ها از طریق ۱۹ مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته گردآوری و با چارچوب شش مرحله ای براون و کلارک تحلیل شدند. یافته ها در قالب مضمون فراگیر «تجربه درهم تنیده و چندلایه بی ثبات کاری» و سه مضمون اصلی سامان یافت: ۱) بی ثبات کاری به مثابه ابزار سلطه و بازتولید نابرابری؛ ۲) بی ثبات کاری و تعویق زندگی؛ و ۳) تجربه زنان معلم از بی ثبات کاری و طرد. نتایج نشان داد که معلمان زن در معرض قراردادهای موقت و شکننده، بیمه های ناقص، ناامنی شغلی و روابط قدرت ناعادلانه قرار دارند. این شرایط پیامدهایی چون فرسودگی، اضطراب، کاهش منزلت اجتماعی و ناتوانی در برنامه ریزی بلندمدت زندگی به همراه داشته است. علاوه بر این، تجربه بی ثبات کاری با ایدئولوژی جنسیتی مسلط گره خورده است؛ ایدئولوژی ای که از طریق گزینش های سخت گیرانه، محدودیت های پوششی، بازتولید نقش های سنتی زنانه و کنترل بر عاملیت زنان نمود یافته و موقعیت آن ها را بیش از پیش شکننده کرده است. یافته ها نشان می دهد بی ثباتی شغلی زنان معلم، صرفاً یک وضعیت اقتصادی گذرا نیست، بلکه پدیده ای ساختاری و چندلایه است که از تلاقی سیاست های کلان اقتصادی، ضعف در تنظیم گری دولت و نظم جنسیتی مسلط ناشی می شود و در نهایت کیفیت آموزش عمومی و سرمایه فرهنگی جامعه را نیز تهدید می کند.
ارائه الگوی مطلوب سنجش محرومیت اجتماعی با تأکید بر عدالت اجتماعی (مقدمه ای بر مفهوم درماندگی اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش عظیمی از برنامه های توسعه در سطح کشورهای جهان به رفع محرومیت اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی افراد اختصاص یافته است؛ بااین حال به نظر می رسد تلقی از محرومیت اجتماعی نزد محققان و سیاست گذاران به سبب نارسایی و ضعف در سنجش، مانع از دستیابی به اهداف مذکور می شود. پژوهش حاضر با هدف نقد و ارزیابی شاخص ها و ابزارهای پرکاربرد در تحلیل محرومیت اجتماعی طی سه دهه اخیر (۲۰۲۳-۱۹۹۰) و ارائه الگوی مطلوب برای سنجش این مفهوم صورت گرفته است؛ بدین منظور بیش از ۱۰۰ اثر پژوهشی مرتبط با محرومیت اجتماعی از زوایای مختلف روش شناختی و معرفت شناختی با بهره گیری از روش اسنادی واکاوی و نقد شد. نتایج تحقیق نشان داد که بیشتر محققان و سیاست گذاران در تحلیل و ارزیابی محرومیت علاقه مند به رویکردهای کمّی محور بوده اند. همچنین بیشتر شاخص ها و ابزارهای استفاده شده از مداخله شرایط زمینه ای و عناصر خرده فرهنگ ها در تحلیل نهایی ناتوان بوده اند؛ درنهایت با در نظر گرفتن خلأ های موجود، سه الگوی «محرومیت اجتماعی به مثابه درماندگی اجتماعی»، «توسعه فردی» و «سرمایه فرهنگی» شناسایی و به منظور دستیابی به فهم عمیق و ارزیابی دقیق از محرومیت شرح داده شد. از میان این سه الگو، محرومیت اجتماعی به مثابه درماندگی از این جهت که مبین دقیق تری برای نوع و شدت محرومیت در میان جوامع درگیر با انواع نابرابری ها و مسائل اجتماعی است، بر آن ازسوی نویسندگان مقاله تأکید بیشتری شذ. در این مقاله سعی بر آن بوده است تا پدیده درماندگی اجتماعی معرفی شود که بیانگر همراهی محرومیت اجتماعی بالا و عدالت اجتماعی ادراک شده پایین است.
نگاه خیره مردانه در سینمای دهه نود ایران: مسئله ای اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واقعیت در سینمای ایران توسط مردان و برای مردان شکل می گیرد و در سینمای غالب، مردها همیشه به عنوان نگاه کننده و زن ها به عنوان ابژه نگاه تعریف می شوند. این امر در سینمای پیش از انقلاب ایران مشاهده می شده است. با وقوع انقلاب 1357، قوانین جدیدی تصویب شد که ظاهراً سعی داشت از نگاهی جلوگیری کند که در این قوانین «نگاه ابزاری» نامیده می شد. این موضوع در دهه اول پس از انقلاب موجب غیاب ساختاری زن شد؛ بااین وجود، با گذشت زمان، نگاه خیره مردانه مجدداً به سینمای ایران بازگشت. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که نگاه خیره مردانه در سینمای دهه نود ایران چگونه صورت بندی شده است؛ بدین منظور نظریه لورا مالوی به عنوان چارچوب مفهومی برگزیده شده است و نگاه خیره در سه سطح درون روایتی، دوربین و تماشاگر مطالعه خواهد شد. حجم نمونه شامل 15 فیلم از سینمای ایران در این دوره است که به شیوه هدفمند انتخاب شده اند و روش تحلیل، نشانه شناسی جان فیسک است. نتایج نشان می دهد که زنان در سینمای دهه نود در انقیاد نگاه مردانه بازنمایی می شوند؛ در سطح درون روایتی نگاه حامیانه، نگاه مشتاقانه، نگاه قدرت محور، نگاه مستأصل، نگاه خودبرتربینانه، نگاه متعجب و در سطح دوربین و در سطح تماشاگر نگاه خنثی، نگاه خودبرتربینانه و نگاه ابزاری تشکیل دهنده این نگاه هستند. نگاه خیره مردانه، مسئله ای اجتماعی در سینمای دهه نود محسوب می شود.
راهبردهای بازیابی جایگاه مطبوعات در بین مخاطبان رسانه های جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۸)
5 - 32
حوزههای تخصصی:
مطبوعات در تاریخ معاصر ایران همواره نقشی تعیین کننده در تحولات اجتماعی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایفا کرده اند. بااین وجود، رشد رسانه های ارتباطی مجازی و محدودیت هایی که مطبوعات در سال های اخیر تجربه کرده اند، سبب شده است این نقش تعیین کننده با ریزش مخاطبان تضعیف شود. تداوم این وضعیت، با توجه به نقش بنیادی مطبوعات در جامعه ایرانی و جریان سازی آن در تاریخ معاصر، می تواند پیامدهای منفی به دنبال داشته باشد. پژوهش حاضر به دنبال ارائه راهکارهایی برای بازیابی جایگاه مطبوعات در میان مخاطبان رسانه های جدید بود. برای نیل به این هدف، از روش نظریه زمینه ای (رویکرد کلاسیک ظهوریابنده) استفاده شد. مشارکت کنندگان شامل ۲۹ نفر از متخصصان، استادان دانشگاه، کارشناسان و افرادی بودند که حداقل ۷ سال سابقه حرفه ای در این حوزه داشتند. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. نتایج پژوهش بیانگر آن بود که ۵ راهکار اصلی برای بازیابی نقش مطبوعات در عصر مجازی می توان ارائه داد: بازسازی نظام تولید محتوا (تحلیلگری محتوا، همگام سازی محتوا و جذاب سازی محتوا)، بازسازی نظام مخاطب شناسی (نیازسنجی مداوم و تقویت تعامل دوسویه)، مجازی سازی ساختاری (پذیرش مجازی، شبکه سازی مجازی، روزنامه اینترنتی)، بازسازی نظام تولید و توزیع (بازسازی شبکه تولید، بازسازی شبکه توزیع، بازسازی شبکه مالی) و بازسازی نظام اعتماد (آزادی بیان، تقویت ماهیت مردمی، استقلال، تغییر قوانین). در صورت تحقق این راهکارها که درهم تنیده اند و ماهیتی سیستمی دارند، می توان انتظار داشت به مرور مخاطبان مطبوعات افزایش یابند؛ هرچند ماهیت این مخاطبان با عصر پیشامجازی متفاوت خواهد بود.
کارکردگرایی بایستگی های قرآن کریم در انتقال مؤثر پیام دینی جهت دریافت مخاطب (مطالعه موردی: سریال تنها ترین سردار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرآیند هدایت مخاطب انسانی همزمان باخلقت بشرآغاز و با فرستادن پیامبران الهی، ادامه یافته است. در گذشته دین در تمامی ساحتهای حیات بشری حضور فعّال داشته؛ اما به تدریج با تنزّل ایمان از امری نهادی و اعتقادی به امری کاملاً شخصی و تجربی که متأثر از اقتضائات ذاتی مدرنیته بود، تبدیل گشته است. در جهانی که رسانه ها حاکمان علی الاطلاق می باشند به ناچار از این ابزار به ویژه از زبان تصویر در جهت بسط مفاهیم دینی باید بهره جست. لذا با روش کتابخانه ای و اسنادی و هرمونتیک و کنکاش در تفاسیر به این نتایج دست یافته ایم که قرآن ضمن بسترشناسی مطلوب و مؤثر انتقال پیام رسانه ای دینی ذیل مؤلفه های اصول بنیادین محتوا، ابزار مؤثر انتقال، ملازمات منبع، ملازمات دریافت و ملازمات توأمان منبع و دریافت، به ترسیم و تحقق این سازوکار پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که با ابزار رسانه بخصوص رسانه های تصویری می توان پیام دین را به مخاطب منتقل نمود و کاربست پارامترهای مذکور ارتباط گر دینی دغدغه مند را در ارتباطی مؤثر و مانا نسبت به عنصر مخاطب به صورت کاربردی یاری رسان می باشد که معیاری برای سنجش تولیدات رسانه ای هستند. این تحقیق به مطالعه موردی مجموعه تلویزیونی تنها ترین سردار در قالب جداول تطبیقی پرداخته است.
زیستن در شرایط زوال صداقت: دروغگویی به مثابه سیاست مسلط
منبع:
زیست سیاست و توسعه دوره اول تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
63 - 79
حوزههای تخصصی:
هدف: علی رغم دیدگاه های رایج در مورد دروغگویی به عنوان منفور اخلاقی، دروغ بخشی از زندگی اجتماعی است و در تاروپود جامعه ریشه دوانده است. در تمامی جوامع به افراد آموزش داده می شود که دروغ غیراخلاقی تلقی می شود؛ با این حال، دروغ یک تاکتیک ارتباطی است که اغلب در زندگی روزمره دیده می شود. در جامعه ما نیز انواع دروغگویی از تعارفات و ملاحظات گرفته، تا دروغ هایی که با عنوان دروغ مصلحتی به اطرافیان گفته می شود، وجود دارد. در واقع با وجود آنکه دروغگویی در فرهنگ ایرانی و دین اسلام همواره نکوهش شده است، در جامعه ما به نحو جدی شایع است. اکثریت قریب به اتفاق مطالعات در علوم انسانی در مورد دروغ در فلسفه انجام شده است، جایی که عمدتا به عنوان یک مشکل برای فیلسوفان اخلاق و زبان ظاهر می شود. در فلسفه، دروغ تقریبا از نظر اخلاقی بد تلقی می شود. در گزارش های معاصر، فیلسوفان همچنان به یافتن راه هایی ادامه می دهند که از طریق آن می توان دروغگویان را به دلیل فقدان اخلاق متهم کرد و تمایل دارند دروغ را به عنوان چیزی که مخالف هنجارهای اجتماعی صداقت و حقیقت است درک کنند. در مقابل، جامعه شناسان کمتر مایل بوده اند که دروغ را صرفاً بد بدانند، و کار جامعه شناختی زیادی در این مورد وجود ندارد. در کار گئورگ زیمل است که اولین روایت توسعه یافته از دروغ به عنوان یک پدیده اجتماعی را می توان یافت. زیمل به بررسی دروغگویی به عنوان یک شکل اجتماعی در حال تغییر می پردازد که با اشکال مختلف اجتماعی دیگر پیوند خورده است و با تغییراتی که در مدرنیته رخ می دهد دگرگون می شود. اما، تحلیل او از دروغ در مورد تغییرات اجتماعی بسیار گسترده است، و زمانی که تلاش می کند کاوش خود را در مورد دروغ با توجه به سایر اشکال اجتماعی توسعه دهد، گیج می شود. در ایران نیز تحقیقات محدودی در مورد دروغ و دروغگویی انجام پذیرفته است. در تحقیقی که با عنوان نظرسنجی از مردم تهران درباره خصوصیات ایرانی ها درباره مهم ترین خصوصیت های منفی ایرانیان انجام شده است، دروغگویی در مقام نخست قرار می گیرد و 12 درصد از پاسخگویان، مهم ترین صفت منفی ایرانیان را دروغگویی دانسته اند. درواقع از نظر جامعه ایرانی، شکافی بین فرهنگ آرمانی ایرانی_اسلامی و فرهنگ موجود در جامعه وجود دارد که باعث می شود دروغگویی حائز اهمیت و یک مسئله قابل تأمل باشد. پذیرش فرهنگی عدم صداقت پیامدهای گسترده تری برای روابط بین فردی و انسجام جامعه دارد. تداوم دروغ ها، چه در زمینه های شخصی یا عمومی، اعتماد اساسی لازم برای انسجام اجتماعی را از بین می برد. با کاهش یکپارچگی، ساختار اخلاقی جامعه ضعیف می شود و منجر به احساس ناامیدی و بی تفاوتی در بین افراد می شود. در نتیجه، کاوش دروغگویی به عنوان یک سیاست غالب در زندگی مدرن، بر نیاز مبرم به تعهد مجدد به صداقت و شفافیت تاکید می کند. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال مطالعه ای کیفی است برای بیان فرآیندهای اساسی که در آن دروغ ها و فریب ها در زندگی روزمره تجربه می شود. هدف این تحقیق با پرداختن به ماهیت فریب، تقویت گفتگوی انتقادی و تشویق پرورش یکپارچگی است، در نتیجه کیفیت اعتماد جامعه را در جهانی پیچیده تر افزایش می دهد.روش: این پژوهش با روش کیفی گراندد تئوری انجام شده است. در این روش یافته ها با شیوه هایی به جز روش های آماری یا هر گونه کمی کردن به دست می آیند. جامعه آماری این پژوهش افراد 18 تا 50 ساله شهر اصفهان می باشندکه با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. داده های این پژوهش براساس گفت گوهای عمیق با 20 نفر از ساکنان شهر اصفهان به صورت تصادفی و در مکان های عمومی، پارک ها و مراکز آموزشی جمع آوری و سپس درک و تفسیر آن ها از دروغ و دروغگویی، مبنای بررسی داده ها قرار گرفت. همچنین فرآیند تحلیل داده ها، طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی صورت گرفته است. در این مراحل ابتدا مصاحبه های انجام شده بصورت خط به خط تحلیل و کدگذاری می شود و درقالب کدگذاری باز، به هر مفهوم موجود در مصاحبه یک برچسب الصاق می شود و براساس ویژگی ها و ابعاد هر مفهوم، تعداد زیادی کدهای باز و خام پدیدار می شوند. پس از فرآیند خردکردن مصاحبه ها به کدها و زیرمقوله ها در کدگذاری باز، در مرحله کدگذاری محوری به مرتبط کردن و دسته بندی آنها حول محور موضوع اصلی پرداخته می شود. کدگذاری انتخابی نیز با استفاده از انتخاب مفاهیم و موضوعاتی که در استخراج مضمون اصلی پژوهش موثر به نظر می رسند، دنبال می شود.یافته ها: از دریچه نظریه زمینه ای، محقق به انگیزه ها، استراتژی ها و پیامدهای دروغ پرداخته است. با انجام مصاحبه های عمیق ومشاهده موقعیت های دنیای واقعی و تجزیه و تحلیل، محقق توانسته درک عمیق تری از عوامل زمینه ای که تصمیم گیری برای دروغ را شکل می دهند، توسعه دهد. با اتخاذ رویکرد تئوری زمینه ای، محقق توانسته انواع مختلف دروغ، عوامل زمینه ای که بر شیوع آن تأثیر می گذارند و راهبردهایی که توسط افراد برای مشارکت و کشف دروغ به کار می رود را شناسایی کند. در آنچه پاسخ دهندگان در مورد راست و دروغ گفتند، پدیده دروغگویی عللی دارد که از زندگی اجتماعی و فردی شخص نشأت می گیرد. علت های اصلی به دست آمده فریب، بدخواهی و یا سودمندی است. یعنی علت هر دروغی ممکن است در این دسته بندی جای گیرد. این علت ها شامل لاف زنی (اغراق)، خودنمائی، تنبلی و تن آسایی، حسادت، انتقام گرفتن، خباثت، نفاق و دشمنی، جلوگیری از مجازات، ترس از رسوایی و آبروریزی، ترس از دست دادن منفعت و ترس از دست دادن مقام است. پس افراد یا برای فریب دادن دیگران، یا به علت سرشت بد خود و یا به خاطر مفید بودن دروغ در لحظه به این کار مبادرت ورزند. بسترهای مساعد برای دروغگویی شامل سه بعد زمان، زمینه تجربی فرد و ارضای یک میل ناشناخته در فرد است. این موارد خود به مقولات جزئی تر تاریخچه زندگی (گذشته) ، احتمال کشف دروغ در آینده، وضعیت اکنون، سابقه شنیدن دروغ، سابقه گفتن دروغ، سابقه تماس با افراد دروغگو، کمبودها، احساسات و عواطف و حس جاه طلبی دسته بندی می شود. سه مقوله اصلی نیز عوامل مداخله گر در این زمینه هستند. موقعیت در لحظه، موقعیت فرد مقابل و خروج از تعامل. اینکه فرد در لحظه ای که در یک موقعیت قرار دارد آیا شرایط اقتضا می کند که وی دروغ بگوید یا خیر. این موقعیت نیز ابعادی دارد که به موقعیت مکانی (مکان قرارگیری فرد)، موقعیت جمعیتی (تعداد افراد حاضر در آن موقعیت)، موقعیت ساختاری (موقعیت رسمی یا غیر رسمی) و موقعیت فرهنگی (فرهنگ موجود در آن شرایط) بستگی دارد. استراژی افراد برای به کار بردن دروغ شامل غیرقانونی نبودن، عدم آسیب رسانی و برداشتن موانع است که برای قانع کردن خود برای دروغگویی به کار می برند. مهمترین پیامد دروغگویی در جامعه، ایجاد جامعه دروغگو است. فرآیندی که منجر به پنهان شدن حقیقت، بی اعتمادی و عادی شدن دروغ در جامعه منجر می شود. عمل دروغ گفتن، اگرچه در لحظه به ظاهر بی ضرر به نظر می رسد، می تواند عواقب گسترده و عمیقی داشته باشد که در زندگی شخصی و حرفه ای فرد طنین انداز می شود. دروغ، چه ناشی از نفع شخصی باشد و چه از نیت های نادرست، پایه اعتمادی را که بر آن روابط سالم و ساختارهای اجتماعی بنا شده است، از بین می برد. با گشودن شبکه دروغ، مرتکب، اغلب خود را در شبکه پیچیده ای از فریب غرق می بیند، با از دست دادن اعتبار، روابط بین فردی تیره و تار و با عواقب قانونی یا حرف ه ای احتمالی مواجه می شود. در نهایت، تصمیم به دروغ گفتن، صرف نظر از اینکه چقدر وسوسه انگیز باشد، نشان دهنده خیانت عمیق به صداقت خود و اعتماد دیگران است که پیامدهای آن می تواند هم از نظر احساسی و هم از لحاظ عملی ویرانگر باشد. از بحثی که گذشت مسلم گردید که دروغ و فریب ضد حقیقت است. دروغ سنگری متزلزل و ناپایدار است که فرد برای دفع ضرر و خطر بدان پناه می برد که چون فرو ریزد خطر و ضرر دوچندان می شود. نتایج نشان داد که مقوله اصلی در این تحقیق زوال صداقت است. بطورکلی، در حوزه تعاملات انسانی، مفاهیم صداقت و عدم صداقت در بافت جامعه نفوذ قابل توجهی دارد. از منظر جامعه شناختی، این مفاهیم دارای پیامدهای عمیقی هستند و هنجارها، ارزش ها و انتظارات حاکم بر وجود جمعی ما را شکل می دهند. صداقت به عنوان یک فضیلت اجتماعی اساسی، سنگ بنای اعتماد و انسجام اجتماعی است. عملکرد روان روابط بین فردی را تسهیل می کند و افراد را قادر می سازد تا در تبادلات معنادار شرکت کنند و حس درک متقابل را تقویت کنند. هنگامی که صداقت غالب می شود، افراد در تعاملات خود احساس امنیت می کنند و محیطی از باز بودن و شفافیت را ایجاد می کنند. برعکس، عدم صداقت در قالب فریب، دستکاری و دروغ می تواند تأثیرات مخربی بر پویایی اجتماعی داشته باشد. بنابراین بایستی صداقت و راستگویی در جامعه از طریق فرهنگ سازی، درونی سازی اجتماعی و ریشه یابی دروغ نهادینه سازی شود. این نهادینه شدن، متاثر از روابط درون خانوادگی، روابط موجود در مدرسه و در مقیاس بزرگتر، روابط موجود در جامعه است؛ از این رو نمی توان توقع داشت فردی که در فضایی آکنده از دروغ زندگی می کند به سوی راستگویی گرایش پیدا کند. در نتیجه، یک استراتژی جامع برای مبارزه با فریب در جامعه باید شامل آموزش، پاسخگویی و شفافیت باشد. با پرورش محیطی که برای صداقت ارزش قائل است و ابزارهایی را برای رفتار درست در اختیار افراد قرار می دهد، جوامع می توانند فرهنگی مقاوم در برابر تأثیرات تفرقه انگیز فریب را پرورش دهند.
رمزگشایی پدیدارشناسانه دیابت در جامعه صنعتی معاصر
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
154 - 177
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دیابت به عنوان یک بیماری مزمن، در جامعه صنعتی معاصر به سرعت رو به افزایش است. برخی از ویژگی های جامعه صنعتی مانند شهرنشینی، و بی تحرکی، به طور مستقیم به تشدید این بیماری کمک کرده اند. برآورد می شود در سال 2050 تعداد مبتلایان دیابت به رقم شگفت انگیز 3/1 میلیارد نفر برسد. این بیماری در جامعه نوین ایران نیز که شهرنشینی و بی تحرکی در آن رو به فزونی است، به سرعت درحال افزایش است. شیوع گسترده دیابت در ایران از یک سو و پیامدهای زیان بار این بیماری از سوی دیگر باعث شده است بیماری دیابت به طور گسترده مورد توجه قرار گیرد. در این راستا، هدف این پژوهش، مطالعه جامعه شناختی تجربه زیسته دیابت، نزد بیماران دیابتی است.روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدار شناسی شوتز انجام شده و از مصاحبه عمیق و متوالی به عنوان ابزار کسب توصیفات تجربه زیسته استفاده شده است. در مجموع، 21 فرد دیابتی ساکن شهر جهرم به روش نمونه گیری هدفمند در طولِ یک دوره هشت ماهه مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش شوتز تحلیل و در قالب برساختِ مرتبه اول، مرتبه دوم، و سنخ بندی، طبقه بندی شد.یافته ها: در زیست سلامت محور، یافته ها مشتمل برشش مضمون اصلی شاملِ خود مراقبتی، خواب، کنترل وزن، سلامت جسمانی، سلامت جنسی، و سلامت روانی و 21 برساختِ مرتبه دوم بود. در سبک زندگی، یافته ها مشتمل برچهار مضمون اصلی شاملِ پرورش جسمی، الگوهای تغذیه، زیست دینی، زیست فراغتی، و 17 برساختِ مرتبه دوم بود. در بهزیستی روانی، یافته ها مشتمل بر چهار مضمون اصلی شامل زیست سازگارانه، زیست شادی آفرین، نگرش، زیست امیدوارانه و 17 برساخت مرتبه دوم بود. و بالاخره، در زیست معیشتی، یافته ها مشتمل بر چهار مضمون اصلی یا سنخ بندی شاملِ رفاه اقتصادی، نوسانات اقتصادی، حمایت مالی، تاب آوری اقتصادی، و 9 برساخت مرتبه دوم بود.نتیجه گیری: خود مراقبتی، سلامت جسمی، سلامت روانی و سلامت جنسی در تجربه زیستِ سلامت محور بیماران دیابتی نقش دارند. زیست فراغتی، زیست دینی، الگوهای تغذیه و پرورش جسمی در سبک زندگی بیماران دیابتی حائز اهمیت اند. رفاه اقتصادی، رفاه خانواده، مصرف گرایی و پیشرفت مادی در زیستِ معیشتی تاثیر دارند. و بالاخره، زیست سازگارانه، زیست شادی آفرین، نگرش و زیست امیدوارانه در بهزیستی روانشناختی بیماران دیابتی در کنترل بیماری موثر می باشند. یافته ها نشان می دهند بین دنیای صنعتی و دیابت پیوندهای نزدیکی وجود دارد.
واکاوی جامعه شناختی روایات صوفیان در تذکرة الاولیاء عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی ادبیات، مطالعه علمی محت وای اث ر ادب ی و ماهیت آن در پیوند با دیگر جنبه های زندگی اجتم اعی اس ت. تذکرهالاولیا یکی از آثار بزرگ نثر فارسی است که روایات صوفیان یا شرح داستان هایی از زندگی شخصیت های تاریخی مشایخ صوفیه است که می تواند بازتابی از گرایش های فرهنگی، اجتماعی زمان نویسنده را نشان دهد. دوره ای که عطار در آن می زیست هرچند دوران شکوفایی علم و ادب نام گرفت اما به سبب عوامل گوناگون ازجمله، کثرت حوادث، درگیری ها، فقر، تعصبات مذهبی، حملات پیاپی به نیشابور و فساد سلاطین به یکی از دشوارترین و جانگدازترین دوران تاریخی مبدل شد. با سیر در تذکره الاولیاء و در روایات مشایخ و تصویری که از آن ها ارائه شده است، شرایط سیاسی، افتصادی و اجتماعی زمان عطار مجال ظهور یافته اند، درواقع تصویری که او از مشایخ صوفیه ترسیم می کند، نقطه مقابل تباهیها و اختناق و فساد حاکم بر اجتماع روزگار عطار است. این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و با روش پژوهش توصیفی - تحلیلی به بررسی این تآثیر می پردازد تا به پیام ها و پیامدهای این آثار و هم تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آن ها بر یکدیگر در فضای اجتماعی آن دوران پرداخته شود.
تبیین جامعه شناختی اثرات احساس ناامنی بر مشارکت اجتماعی در میان روستاییان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
161 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر «بررسی شناخت تأثیر احساس امنیت اجتماعی بر مشارکت اجتماعی روستاییان استان کردستان » می باشد که با بهره گیری از نظریه های مرتبط با موضوع پژوهش، تأثیر احساس امنیت اجتماعی در دو بُعد عینی و ذهنی بر مشارکت اجتماعی در دو سطح رسمی و غیر رسمی تبیین شده است. روش تحقیق کمی، به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ زمانی مقطعی که با استفاده از پیمایش و تکنیک پرسشنامه انجام شد. جامعه مورد مطالعه، کلیه ساکنین روستاهای سقز، بانه، مریوان و سروآباد که طی سال 1402-1401 بر اساس سرشماری 1395 در مجموع 222174 نفر و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، ۳۸۴ نفر محاسبه شد. نمونه گیری بر اساس طبقه بندی و تعداد نمونه ها بر اساس سهم جمعیتی در هر روستا پرسشنامه ها به شکل تصادفی بین آن ها توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS ، پردازش، تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی(جداول توزیع فراوانی، آزمون های همبستگی، رگرسیون چند متغیری و تحلیل مسیر) انجام شد. یافته ها نشان داد سهم هر یک از ابعاد ذهنی و عینی احساس امنیت اجتماعی بر مشارکت اجتماعی به ترتیب اثر عبارت انداز: وضعیت سیاسی، ارتباط انسانی، اعتماد اجتماعی، وضعیت انتظامی، پایبندی مذهبی، عملکرد رسانه، احساس آرامش، تعلق و دلبستگی مکانی، وضعیت فرهنگی، وضعیت محل سکونت، پایگاه اجتماعی– اقتصادی، آگاهی از حقوق فردی. لذا مجموعه متغیرهای مستقل قادرند تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمایند. نتایج نشان داد ابعاد عینی نسبت به ابعاد ذهنی احساس امنیت اجتماعی نزد روستاییان غرب استان کردستان اثر گذارتر و از اولویت بیشتری برخوردار است.
خاستگاه های سیاسی و اقتصادی بحران های اجتماعی ایران در دهه های 1390- 1370ش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۴
94 - 105
حوزههای تخصصی:
Political and social protests in recent decades have been among the most important issues of concern for policymakers in Iran. Analyzing the origins of these events is essential for reducing social unrest and developing effective strategies. This study aims to investigate the roots of political and social protests in Iran during the 1370s and 1390s SH (1991–2011), and seeks to answer the question: which social factors have played a decisive role in the emergence of these protests from a comparative and sociological perspective? Based on the main hypothesis of the study, the gap between citizens’ legitimate expectations and the existing realities, disregard for evolving social and political values, economic demands, and the pursuit of social justice and equality have been key drivers of protest movements. Employing a mixed-methods (quantitative–qualitative) and comparative approach, and drawing on theories of relative deprivation—particularly the ideas of Ted Robert Gurr—and theories of social alienation, the research analyzes three significant instances of unrest. The findings indicate that the convergence of unmet expectations, socio-economic grievances, and value-based demands created the primary foundation for civil uprisings over the past two decades.
بررسی تأثیر نگرش های جنسیتی بر کیفیت زندگی زنان و مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در علوم اجتماعی بررسی نگرش ها و آثار و پیامدهای آن موضوعی مهم و درخور توجه بوده است. یکی از این نگرش ها، یعنی نگرش های جنسیتی نقشی محوری در تحولات نهاد خانواده دارد. درون ماییه این نگرش ها، تغییر در ساختار کهن نقش های جنسیتی و تبدیل روابط مردسالارانه به روابط برابر بین زن و مرد است. هدف پژوهش حاضر آن است که تأثیر نگرش های جنسیتی را بر رضایت از زندگی در ابعاد مختلف آن و در ارزیابی افراد از کیفیت زندگی خود بررسی کند. جامعیه آماری پژوهش افراد بالای 15 سال خانوارهای معمولی ساکن در مناطق شهری کل کشور در سال 1397 و حجم نمونه 5036 نفر است. نتایج پژوهش نشان داد حدود 10درصد زنان و 27درصد از مردان دارای نگرش جنسیتی سنتی و 37درصد از زنان و 20درصد از مردان دارای نگرش جنسیتی برابرطلب یا مدرن بوده اند و درنهایت حدود 54درصد از زنان و مردان دارای نگرش بینابینی بوده اند. کیفیت زندگی زنان از مردان اندکی بیشتر بوده است. نگرش جنسیتی رابطیه منفی با کیفیت زندگی داشته است؛ بدین معنا که هرچه نگرش جنسیتی مدرن تر بوده، کیفیت زندگی ذهنی پایین تر بوده است. این تأثیرگذاری بر کیفیت زندگی ذهنی زنان به مراتب بیشتر بوده است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد متغیر نگرش جنسیتی در بین زنان با ضریب بتای 196.- مهم ترین متغیر تأثیرگذار بر کیفیت زندگی زنان بوده است. حال آنکه نگرش جنسیتی در بین مردان با ضریب 055.- تأثیرگذاری کمتری داشته است.
مطالعه تطبیقی کنش های اجتماعی ماکس وبر و ویژگی های کنش کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: این مقاله به مقایسه کنش کارآفرینانه با چهار نوع کنش اجتماعی و کنش اقتصادی از دیدگاه ماکس وبر[1] پرداخته است. در این راستا، ابتدا ویژگی های کنش های اجتماعی شامل کنش عقلانی معطوف به هدف، عقلانی معطوف به ارزش، عاطفی و سنتی بررسی شد و سپس تفاوت ها و شباهت های این کنش ها با کنش کارآفرینانه مورد تحلیل قرار گرفت.
روش پژوهش: این تحقیق به روش تحلیلی-توصیفی انجام شده و داده ها از طریق بررسی و تحلیل ادبیات و مستندات موجود در حوزه کنش های اجتماعی وبر جمع آوری شده اند.
یافته ها: پیافته های ژوهش نشان داد که کنش کارآفرینانه از جنبه عقلانی و هدفمند شباهت هایی با کنش های عقلانی معطوف به هدف و اقتصادی دارد، اما از جنبه های عاطفی و سنتی تفاوت های چشمگیری را نشان می دهد. نتایج پژوهش نشان دادهاست که در مقایسه با کنش عقلانی معطوف به هدف، کنش کارآفرینانه به محیط های نامطمئن و تغییرات اجتماعی توجه بیشتری دارد و به فرآیند تکراری متکی نیست. در مقایسه با کنش عقلانی معطوف به ارزش، کنش کارآفرینانه هدف های متعدد را انتخاب کرده و پیامدهای آن ها را با توجه به نیازهای بازار و مشتریان ارزیابی می کند. همچنین، در مقایسه با کنش عاطفی، کنش کارآفرینانه به ارزیابی منطقی و اطلاعاتی وابسته است و برخلاف کنش سنتی که مبتنی بر عادات است، بر نوآوری و خلاقیت تأکید دارد.
نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت کنش کارآفرینانه با ویژگی های عقلانی و هدفمند به برخی از انواع کنش های وبر شباهت دارد، اگرچه تفاوت های قابل توجهی با سایر انواع کنش ها، به ویژه کنش های عاطفی و سنتی دارد.
بازنمایی پایگاه اجتماعی زن در سینمای عامه پسند دهه 60ه .ش. ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۶
279 - 299
حوزههای تخصصی:
رسانه ها در جهان امروز اهمیت بسیاری داشته و تأثیرات انکارناپذیری بر جامعه و واقعیت های اجتماعی دارند. یکی از این رسانه ها سینماست که در حوزه تولید فیلم های عامه پسند مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرده است. بررسی اهمیت سینما از آن جهت است که بازنمایی زنان در آن در دوره های مختلف سیاسی و اجتماعی شکل های مختلفی به خود گرفته است. هدف پژوهش حاضر بازنمایی پایگاه اجتماعی زن در سه فیلم عامه پسند «اجاره نشین ها»، «گل های داوودی» و «خواستگاری» از دهه60 است. جامعه آماری این مطالعه را کلیه فیلم های عامه پسند سینما شکل می دهد که از دهه 60 تا 70 در ایران تولید شده است. سه فیلم سینمایی بر اساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند و به روش کیفی و با استفاده از تکنیک نشانه شناسی مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که زنان در این فیلم ها بیش از آن که مدرن باشند سنتی هستند، و مطابق با گزاره های ایدئولوژیک حاکم بر جامعه و هم چنین بر اساس کلیشه های جنسیتی رفتار می کنند. به عبارتی کنش ها و واکنش های زنان و مردان سازوکار جنسیتی را تولید و بازتولید می کند.
تحلیل توسعه صنعت پتروشیمی و پیامدهای زیست محیطی آن در ایران
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
59 - 80
حوزههای تخصصی:
مقدمه: صنعت پتروشیمی ایران در سال ۱۳۴۲ پایه گذاری شد و از آن پس به طور گسترده، توسعه یافت. تأسیس بیش از ۵۷ مجتمع پتروشیمی با ظرفیت تولید 70 میلیون تن در سال، باعث شده است ایران به یکی از قطب های اصلی پتروشیمی در منطقه تبدیل گردد. این صنعت، دومین منبع درآمدهای ارزی کشور پس از نفت است و بر توسعه اقتصادی کشور اثرات قابل توجهی دارد. با این حال، در مورد دلایل گسترش صنعت پتروشیمی و آثار زیست محیطی آن ابهامات زیادی وجود دارد. هدف این پژوهش، این است که دلایل توسعه این صنعت را در ایران طی دهه های گذشته تشریح و نشان دهد، توسعه این صنعت، چه تهدیدهایی برای محیط زیست منطقه عسلویه و خلیج فارس داشته است؟روش: این پژوهش از دو بخش مجزا تشکیل شده است. در بخش اول که به تبیین توسعه صنعت پتروشیمی می پردازد، از روش اسنادی و تحلیل منابع کتابخانه ای استفاده می کند. در بخش دوم که به تحلیل پیامدهای زیست محیطی صنایع پتروشیمی می پردازد، علاوه بر روش اسنادی، از داده های موجود جهانی، مرور نظام مند مقالات مرتبط، نتایج حاصل از آزمایش های آزمایشگاهی، و اطلاعات ارائه شده توسط شرکت های پتروشیمی نیز استفاده کرده است.یافته ها: در این پژوهش، توسعه گسترده صنعت پتروشیمی در ایران، در قالب تقسیم کار جهانی و ارجاع صنایع بحران زا به «پیرامون» معنا شده است. بدین معنی که انتقال صنعت پتروشیمی از «مرکز» به «شبه پیرامون» به دلیل غیراقتصادی بودن و بحران زا بودن این صنعت در حوزه محیط زیست بوده است. چنانکه، توسعه صنعت پتروشیمی در منطقه عسلویه، پیامدهای زیست محیطی قابل توجهی به همراه داشته است. مصرف سوخت بالا و انتشار گازهای گلخانه ای نظیر CO2 و CH4 از یکسو و تولید آلاینده های خطرناک مانند اکسیدهای نیتروژن و سولفور، ترکیبات آلی فرار و ذرات معلق، از سوی دیگر، باعث شده کیفیت هوا و سلامت اجتماعات محلی به شدت تحت تأثیر قرار گیرد.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد، تبیین توسعه صنعت پتروشیمی در ایران صرفاً با نظریه های «مزیت داخلی» ناقص است و تحلیل کامل توسعه این صنعت، وابسته به سازوکارهای تقسیم کار جهانی و انتقال صنایع بحران زا است. از این رو، توسعه صنعت پتروشیمی علاوه بر دارا بودن سویه های مثبت، دربردارنده سویه های منفی و بحران زا به ویژه، در حوزه محیط زیست است. براین اساس، برای رفع مشکلات بهداشتی و محیطی منطقه عسلویه، پیشنهادهایی ارائه می شود: بهبود زیرساخت های صنعتی، افزایش پایش و مدیریت آلاینده ها، افزایش آگاهی عمومی و مسئولیت های اجتماعی، ایجاد کمربندهای سبز و مناطق حائل، و بالاخره، توسعه تحقیقات آینده نگرانه.
رابطه بین مصرف اینترنت و آرزوی مهاجرت در بین جوانان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: امروزه اینترنت تأثیرات قاطعی بر آرزوهای جوانان که بیش از دیگر گروه ها از آن استفاده کرده و در این فضا قرار دارند، می گذارد. ازآنجاکه مسأله مهاجرت جوانان به خارج از ایران از اهمیت فراوانی برخوردار شده است، پژوهش حاضر رابطه بین مصرف اینترنت و آرزوی مهاجرت را در بین جوانان ساکن شیراز بررسی کرده است. روش مطالعه: پژوهش حاضر با روش پیمایشی انجام شده است. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و حجم نمونه 400 نفر از جوانان 15 تا 29 ساله در سال 1402 بوده است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته بود. یافته ها: یافته ها نشان داد که 80/5 درصد از پاسخ گویان تمایل متوسط تا زیاد به مهاجرت داشته اند. در سطح تحلیل دو متغیره، متغیرهای مصرف اینترنت و مؤلفه های آن، تماس با دوستان و دیگران در فضای مجازی، دفعات مصرف اینترنت و ماهواره در طول روز، پیگیری مستندهای مرتبط با سایر کشورها و برنامه های مهاجرتی، سال های استفاده از اینترنت، نوع منبع کسب اطلاعات رابطه معنی داری با متغیر وابسته داشته اند. در سطح تحلیل چند متغیره به ترتیب متغیرهای پیگیری مستندهای مرتبط با سایر کشورها و ...، مطالعه کتاب ها، روزنامه ها و مجلات، دفعات مصرف اینترنت و ماهواره در طول روز و درنهایت مصرف اینترنت به طورکلی توانسته اند 49/9 درصد از تغییرات متغیر آرزوی مهاجرت را تبیین کنند. نتیجه گیری: خروج جوانان از کشور تأثیرات چندوجهی و چالش های عمده ای برای دولت می گذارد. ازآنجاکه بیش از 80 درصد از پاسخ گویان در آرزوی مهاجرت بوده اند، مطالعه رابطه این پدیده با اینترنت و فضای مجازی منجر به توسعه سیاست هایی در جهت مدیریت جریان های مهاجرت خواهد شد. با توجه به اینکه ما در عصر اینترنت به سر می بریم و با درنظرگرفتن اینکه این رسانه یکی از عوامل مهم در تصمیم گیری های مهاجرت می باشد، به کارگیری نظریه یادگیری باندورا و نیز چارچوب جامعه شناختی دی هاس، می تواند ما را در شناخت بیشتر این پدیده یاری کنند.
سناریوهای عدالت زیست محیطی و اهداف توسعه پایدار (مطالعه موردی: شهرستان کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
106 - 125
حوزههای تخصصی:
عدالت زیست محیطی مفهومی است که تعادل بین نظام های اقتصادی و اجتماعی را با محافظت از محیط زیست پیوند می دهد. تلاش برای تحقق آن اصل اساسی برای رسیدن به توسعه پایدار است. هدف این پژوهش تعیین مهمترین عوامل موثر بر تحقق عدالت زیست محیطی است و از آنجایی که تحقق آن نیازمند هم افزایی نهادها و عوامل مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است ، شاهد عدم قطعیت های زیادی در این حوزه هستیم؛ به منظور مدیریت این حوزه ی سرشار از عدم قطعیت ، روش آینده پژوهی انتخاب شد چرا که این روش می تواند عدم قطعیت ها را در قالب سناریوهای محتمل برای آینده تنظیم نماید. مطالعه موردی این پژوهش در شهرستان کاشان صورت می گیرد چراکه نگاهی به شاخص های توسعه یافتگی شهرستانهای استان اصفهان نشان می دهد، عدم تناسب بزرگی میان ظرفیت های این شهرستان با رتبه های توسعه آن وجود دارد و این عدم تناسب و یافتن علل و راهکارهای ارتقای آن مسئله اصلی نویسندگان این تحقیق می باشد. این تحقیق چهار مرحله با خبرگان در حوزه توسعه مصاحبه داشته است که ماحصل آن رسیدن به 29 متغیر تاثیرگذار بر عدالت زیست محیطی کاشان است . این متغیر ها با نظر خبرگان به 10 پیشران تبدیل شدند و از طریق نرم افزار میک مک پیشران های اصلی شناسایی و وارد نرم افزار سناریو ویزارد شدند . این پیشران ها به ترتیب اولویت عبارت از آموزش زیست محیطی، اقتصاد سبز ، مشارکت سبز ، انرژی پاک، فناوری سبز، فرهنگ محیط زیستی، کشاورزی سازگار، حقوق محیط زیست ، حق طبیعت و برنامه ریزی شهری متناسب با محیط زیست می باشند. آموزشهای زیست محیطی زمانی میتوانند مهمترین پیشران در تحقق عدالت زیست محیطی باشند که برای تمام اقشار و کاربردی باشند. لازم است اقتصاد نه مبتنی بر صنایع وابسته و سخت بلکه مبتنی و بر صنایع فرهنگی رشد یابد. همچمین با مردمی سازی نهادهای تصمیم گیر، مجری و ناظر در زمینه محیط زیست می توان از طریق ارتقاء مشارکت اجتماعی، گامی بلند در راستای تحقق عدالت زیست محیطی برداشت.