فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۳۶٬۸۶۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
شناخت چالش ها و موانع پیش رو برای بهره مندی سازمان های اقتصادی دولتی در ایران از روابط عمومی الکترونیک انجام شده است. این پژوهش با استفاده از روش کیو و جامعه آماری، شامل 40 نفر مدیران و معاونان روابط عمومی های چهار وزارتخانه (اقتصادی و دارایی، نفت، کار و امور اجتماعی و صنعت، معدن و تجارت) بوده است. از 29 گویه پژوهش، پاسخگویان با ابعاد اقتصادی، مدیریتی و ساختاری بیشترین موافقت و با ابعاد اجتماعی، قانونی و اخلاقی بیشترین مخالفت را داشته اند، در این میان بیشترین اشتراک نظر پاسخگویان در خصوص گویه های «ضرورت داشتن الگوی علمی برآمده از فرهنگ سازمانی روابط عمومی الکترونیک در سازمان های اقتصادی دولتی» ، «ضرورت اتخاذ رویکرد مدیریت اجرایی روابط عمومی الکترونیک در سازمان های اقتصادی دولتی» و«لزوم ضمانت امنیت راهبردی برنامه های روابط عمومی الکترونیک در سازمان های اقتصادی دولتی» را شامل است و کمترین اشتراک نظر پاسخگویان با گویه های «شناسایی فرصت های شغلی و کسب وکارهای جدید»، «جلب اعتماد جامعه به عملکرد سازمان اقتصادی دولتی» و«رفتار مسئولانه در برابر جامعه» را بوده است. روابط عمومی الکترونیک در یک سازمان اقتصادی دولتی، از طریق ارتباطات الکترونیکی مؤثر درون و برون سازمانی می تواند یک جریان ارتباطی متعادل و متوازن را از طریق فرایند اطلاع رسانی با جلب مشارکت افکار عمومی و ایفای نقشی برابر بین یک سازمان و مخاطب ممکن سازد.
بررسی جامعه شناختی فرایند کالاشدگی زمین و سوداگری در بازار مسکن؛ نقش شهرداری ها و تعاونی های مسکن در حل بحران (مورد پژوهی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات نشان می دهند که سوداگری و شیوه های سرمایه گذاری در بازار املاک نقش مهمی در افزایش قیمت مسکن ایفاء می کنند. این روند به تشدید بحران مسکن، دشواری دسترسی اقشار عادی به مسکن و جابه جایی آنان از محله های مطلوب منجر می شود. هدف این پژوهش، تحلیل جامعه شناختی پدیده کالاشدگی زمین و سوداگری در بازار مسکن شهر تبریز، باتمرکزبر نقش شهرداری ها و تعاونی های مسکن در کاهش این بحران است. روش تحقیق به صورت ترکیبی (کیفی–کمی)، انتخاب شده است. در بخش کیفی، از روش گرندد تئوری برای تحلیل داده ها استفاده شد و در بخش کمی، پیمایش ابزار اصلی گردآوری داده ها بود. دراین مطالعه، عوامل، زمینه ها، پیامدها و راهبردهای سوداگری در زمین و مسکن تحلیل و رابطه اقدامات شهرداری ها و تعاونی های مسکن با این پدیده بررسی شد. جامعه آماری پژوهش، نخبگان حوزه شهری در دو بُعد جامعه شناسی و اقتصاد بودند که با روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته بر اساس کدگذاری باز و محوری بود و در بخش کمی از پرسش نامه محقق ساخته با اعتبارسنجی از طریق آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. داده ها بااستفاده از نرم افزار AMOS، تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که ضریب مسیر عملکرد شهرداری-->کالاشدگی و سوداگری برابر 464/0- است و مقدار ضریب تعیین برآورد شده برابر 215/0 است که نشان می دهد بین عملکرد شهرداری-->کالاشدگی و سوداگری رابطه معکوس وجود دارد. همچنین ضریب مسیر عملکرد تعاونی ها-->کالاشدگی و سوداگری برابر 391/0- است و مقدار ضریب تعیین برآورد شده برابر 152/0 است که نشان می دهد بین عملکرد تعاونی ها-->کالاشدگی و سوداگری رابطه معکوس وجود دارد.
راهبردهای بازیابی جایگاه مطبوعات در بین مخاطبان رسانه های جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۸)
5 - 32
حوزههای تخصصی:
مطبوعات در تاریخ معاصر ایران همواره نقشی تعیین کننده در تحولات اجتماعی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایفا کرده اند. بااین وجود، رشد رسانه های ارتباطی مجازی و محدودیت هایی که مطبوعات در سال های اخیر تجربه کرده اند، سبب شده است این نقش تعیین کننده با ریزش مخاطبان تضعیف شود. تداوم این وضعیت، با توجه به نقش بنیادی مطبوعات در جامعه ایرانی و جریان سازی آن در تاریخ معاصر، می تواند پیامدهای منفی به دنبال داشته باشد. پژوهش حاضر به دنبال ارائه راهکارهایی برای بازیابی جایگاه مطبوعات در میان مخاطبان رسانه های جدید بود. برای نیل به این هدف، از روش نظریه زمینه ای (رویکرد کلاسیک ظهوریابنده) استفاده شد. مشارکت کنندگان شامل ۲۹ نفر از متخصصان، استادان دانشگاه، کارشناسان و افرادی بودند که حداقل ۷ سال سابقه حرفه ای در این حوزه داشتند. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. نتایج پژوهش بیانگر آن بود که ۵ راهکار اصلی برای بازیابی نقش مطبوعات در عصر مجازی می توان ارائه داد: بازسازی نظام تولید محتوا (تحلیلگری محتوا، همگام سازی محتوا و جذاب سازی محتوا)، بازسازی نظام مخاطب شناسی (نیازسنجی مداوم و تقویت تعامل دوسویه)، مجازی سازی ساختاری (پذیرش مجازی، شبکه سازی مجازی، روزنامه اینترنتی)، بازسازی نظام تولید و توزیع (بازسازی شبکه تولید، بازسازی شبکه توزیع، بازسازی شبکه مالی) و بازسازی نظام اعتماد (آزادی بیان، تقویت ماهیت مردمی، استقلال، تغییر قوانین). در صورت تحقق این راهکارها که درهم تنیده اند و ماهیتی سیستمی دارند، می توان انتظار داشت به مرور مخاطبان مطبوعات افزایش یابند؛ هرچند ماهیت این مخاطبان با عصر پیشامجازی متفاوت خواهد بود.
ادراک از شعار محوری دولت چهاردهم در میان کاربران شبکه های اجتماعی (مطالعه موردی: توییتر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
49 - 85
حوزههای تخصصی:
اجتناب از «دعوا» و اختلاف، یکی از مباحث کلیدی مسعود پزشکیان در جریان تبلیغات چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود. او بر این نکته تأکید داشت که مشکلات مملکت وقتی حل خواهد شد که «با هم دعوا نکنیم». با پیروزی وی، این ایده در قالب مفهوم «وفاق» تبدیل به ایده و شعار محوری دولت او شد. پس از رأی اعتماد کابینه و آغاز بکار دولت و با توئیت رئیس جمهور با کلیدواژه «وفاق»، ایده «وفاق» به مرور در میان مردم، رسانه ها، فعالان سیاسی و مدنی محل بحث قرار گرفت. اما پرسش اینجاست که در میان گروه های سیاسی، چه فهمی از ایده وفاق شکل گرفته است؟ برای پاسخ به این پرسش ها، داده های توئیتر فارسی، که در آن گروه های مختلف سیاسی حضور دارند، با استفاده از روش تلفیقی و با بکارگیری استراتژی های تحلیل محتوا و تحلیل شبکه اجتماعی (SNA) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد ادراک کاربران توئیتر حول مفهوم وفاق، ادراک متکثر و تا حدی متعارض است و بسته به گرایش سیاسی هر یک از کاربران، نوع نگاه به آن متفاوت بوده است. دو تصویر اصلی راجع به مفهوم وفاق در میان کاربران توئیتر وجود دارد؛ تصویر اول، وفاق به مثابه انتصابات است. در سوی دیگر اما، بخشی از منتقدان دولت، وفاق را در تحقق خواسته های جامعه معنا کرده اند و در این میان، دو مقوله تغییر در قوانین فیلترینگ و حجاب را به عنوان نمادی از این خواسته معرفی کرده اند. بر اساس این یافته ها، دست کم در میان فعالان سیاسی و مدنی حاضر در توئیتر، وفاق به معنای «هم مسألگی» نبوده است.
تحلیل مستندهای مادرکشی،کُربال از منظر مسئولیت اخلاقی انسان در تعامل با محیط زیست
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۵
60 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق در صدد تحلیل مستندهای تلویزیونی از منظر مسئولیت اخلاقی انسان در تعامل با محیط زیست است.روش شناسی پژوهش : روش این تحقیق روش نشانه شناسی است و از داده های آرشیوی و اسناد رسانه ای استفاده شده و شیوه ی تحلیل نشانه شناسی هم شیوه ی پیرس است.یافته ها: در فیلم های مستند منتخب ارزش های اخلاقی و هنجارها از طریق سه عنصر نشانه شناسی (پیرس) نماد، نمایه و شمایلی به کار رفته است و از این راه سه عنصر مضامین بحران خشکسالی دریاچه ها و منابع زیرزمینی، قطع درختان و جنگل خواری، آلودگی هوا مورد تحلیل قرارگرفته است. طبق یافته های تحقیق سه موضوع بحران های محیط زیستی، لزوم مراقبت و همچنین احیای محیط زیست در دو فیلم "مادرکشی و کُربال" به تصویر کشیده شده است. این دو فیلم برای به تصویرکشیدن مسولیت اخلاقی بیشتر از نمایه ها استفاده کرده است.بحث و نتیجه گیری: این تحقیق با تحلیل و بررسی فیلم های منتخب به این نتایج رسیده است که عدم رعایت اخلاق زیست محیطی در سطح حاکمیتی، با تصمیمات غلط و بدون دانش کافی و در سطح دوم عدم آگاهی از نحوه ی مصرف منابع توسط مردم باعث بروز بحران ها در موضوع محیط زیست شده است. و نیز استفاده ی فیلم سازان از عناصر نشانه شناسی در فیلم ها برای انتقال مفاهیم به صورت تصویری که ماهیت فیلم می باشد بسیار کاربردی و مهم می باشد.
ساخت و اعتبار یابی پرسش نامه تجربه زیسته تفکر انتقادی دانشجویان: مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
29 - 52
این مقاله بخش کمّی از نتایج یک پژوهش ترکیبی است که به روش اکتشافی متوالی (کیفی – کمّی) انجام شده است. هدف از تحقیق بررسی تجربهزیسته دانشجویان در تفکر انتقادی در دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 1402-1403 بود. در مرحله کمّی، روش پژوهش از نوع پیمایشی (توصیفی و غیرآزمایشی) است و از تحلیل همبستگی و تکنیک تحلیل عاملی برای تحلیل داده ها استفاده شد. حجم نمونه برابر با 435 نفر به دست آمد که بر مبنای چهار متغیر دانشگاه، دانشکده، مقطع تحصیلی و جنسیت به تناسب توزیع شد. شیوه نمونه گیری سهمیه ای بود. ابزار اولیه شامل 50 آیتم و پنج عامل اصلی شامل زیست شرافتمندانه و مسئولانه، مواجهه چندگانه، اندیشیدن به فراسو، دوگانه هزینه-پاداش و نابودگری سازمانی بود که بر اساس تحلیل کیفی طراحی و در مرحله کمّی ارزیابی و تحلیل شدند. درمرحله کمّی از ساختار عاملی نهایی هفت عامل مشتمل بر 37 آیتم استخراج شد. دوعامل جدید شامل سازمان محافظه کار و مرجعیت غیرانتقادی به ترتیب از نابودگری سازمانی و مواجهه چندگانه نشئت گرفت. بارهای عاملی به دست آمده برای شش عامل بارگذاری شده بر روی تجربه زیسته دانشجویان در تفکر انتقادی (همه عوامل به جز سازمان محافظه کار) بالاتر از مقدار 60/0 به دست آمده است که حاکی از اهمیت بالای هر یک از این ابعاد در برآورد نمره نهایی هریک از افراد مطالعه شده است. ساختار سلسله مراتبی مقیاس تجربه زیسته دانشجویان در تفکر انتقادی نیز تحلیل و تأیید . نتایج پژوهش حاضر تلاشی برای توسعه ابزارهای جدید برای ارزیابی تفکر انتقادی در محیط های آموزشی به شمار می رود.
تبیین علمی از منظر پارادایم مدرن و پسامدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات عمیق اجتماعی، فرهنگی و فلسفی از مدرن به پسامدرن، لزوم بازنگری در روش های علمی را آشکار می سازد. علم مدرن مبتنی بر عینیت، قوانین کلی و روش های کمی است؛ درحالی که پسامدرنیسم این اصول را با تأکید بر نسبی گرایی، عدم قطعیت و تحلیل های تفسیری به چالش کشیده است. این مقاله با بررسی اصول تبیین علمی در این دو پارادایم، به ارائیه چارچوبی جامع برای فهم پدیده های پیچیدیه امروز می پردازد.پژوهش حاضر توصیفی است و با راهبرد کیفی و روش تحلیل محتوای تطبیقی انجام شده است. داده ها از آثار نظریه پردازان کلیدی مدرنیسم (همپل، پوپر، ناگل) و پسامدرنیسم (لیوتار، فوکو، گادامر، رورتی) گردآوری شده است. روش کدگذاری شامل استقرایی برای کشف مفاهیم نوظهور و قیاسی برای تحلیل چارچوب های نظری موجود است. در تحلیل تطبیقی، ابزارهایی مانند جدول حقیقت و مجموعه های فازی به کار گرفته شده اند.تحلیل تطبیقی نشان داد هرچند مدرنیسم و پسامدرنیسم دیدگاه های متمایزی در تبیین علمی دارند، اما در برخی جنبه ها مکمل یکدیگرند. مدرنیسم بر پیش بینی پذیری و روش های کمی تأکید دارد؛ درحالی که پسامدرنیسم بر تحلیل های زمینه گرا و تفاسیر متکثر تمرکز می کند.نتایج این پژوهش در قالب یک مدل هیبریدی ارائه شده که با ترکیب اصول مدرنیسم و پسامدرنیسم، هم زمان به تعمیم پذیری و پیش بینی و نیز به معانی اجتماعی و فرهنگی توجه دارد. عناصر اصلی این مدل شامل ۱. ساختاردهی برمبنای قوانین کلی و پیش بینی پذیری مدرنیسم، ۲. تأکید بر تفاسیر متکثر و زمینه گرایی پسامدرنیسم، ۳. هم افزایی میان علیت خطی و پیچیده و ۴. ترکیب روش های کمی و کیفی در تحلیل پدیده ها است.
درآمدی بر فهم جنبش های اجتماعی از منظر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ جوامع همواره مشحون از جدال قدرت و مقاومت است. مقاومت رخدادی چندچهره است که گاه زیستی مخفیانه دارد و گاه چهره ای عیان؛ گاه خود را به شیوه ای مسالمت آمیز آشکار می سازد و گاه به شیوه ای خشونت آمیز. مقاومت گاه در چهره ی رفتار جمعی، کوتاه مدت و موقتی رخ می نماید و زود به بوته ی فراموشی سپرده می شود و گاه به صورت نهادینه تر و سازمان یافته تر در قالب جنبشی اجتماعی پا به عرصه می گذارد.جنبش ها درمسیرتکوین و اثربخشی از ابزارهای متنوعی بهره می گیرند که عناصر فرهنگی از مهمترین آنهاست. مقاله حاضر با هدف فهم و تفسیر جنبش های اجتماعی با لنز فرهنگی به نقد و بررسی کتاب درآمدی فرهنگی بر جنبش های اجتماعی به قلم جیمز جاسپر نموده است. مقاله حاضر درصدد است با مرور اثر به ماهیت اعتراض ها و جنبش های اجتماعی و معنا بخشی به این رخدادها توسط کنشگران پرداخته و زیربنای اقتصادی و سیاسی اعتراض ها و شیوه های جذب هوادار و تاثیر جنبش ها بر یکدیگر را مطرح کند, سپس به مفاهیم زیربنایی کتاب و سایر مفاهیم مشابه پرداخته و در نهایت به نقاط قوت و ضعف اثر اشاره کند.
بررسی روند و چگونگی تغییر سبک پوشش مردان جامعه شهری ایران در دوره قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴شماره ۶۹
237 - 265
حوزههای تخصصی:
سبک پوشش ایرانیان از اولین موضوعاتی بود که در پی افزایش ارتباطات با غرب از اوایل دوره قاجاریه به چالش کشیده شد و همزمان با تغییر و تحولاتی که در عرصه های مختلف سبک زندگی ایرانیان از این دوره صورت گرفت، به تدریج تغییر کرد. مسئله اصلی پژوهش حاضر بررسیِ روند و چگونگی تغییر سبک پوشش مردان با تأکید بر شهر تهران در دوره قاجاریه است. سوال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه تغییر سبک پوشش مردان در دوره قاجاریه چه روندی را طی کرد و کدام قشرهای جامعه را شامل شد؟ هدف تحقیق، کمک به روشن شدن بخشی از تاریخ تحولات اجتماعی- فرهنگی دوره قاجاریه و نحوه برخورد با غرب و مسئله تجدد است. پژوهش حاضر به روش تاریخی و با رویکرد توصیفی-تحلیلی صورت گرفت و نتیجه آن نشان داد با واردات روزافزون پارچه های تولید غرب از اوایل دوره قاجاریه تغییراتی در جنس، طرح و رنگ لباس ایرانیان صورت گرفت. همزمان، با گسترش روزافزون ارتباطات با غرب و آشنایی با فرهنگ و تمدن غربی، سبک پوشش غربی پوشش سنتی ایران را به چالش کشید و به عنوان بدیلی برای آن مطرح شد. ابتدا سبک پوشش نظامیان و بعد از آن درباریان، به صورت دستوری و از بالا و با توجیه غیرکاربردی بودن تغییر کرد. سپس با حاکم شدن تدریجی غرب گرایی و تجددطلبی بر فضای فکری و فرهنگی جامعه و شکل گیری نهادهای اداری، آموزشی مدرن و طبقه متوسط جدید، تغییر در سبک لباس به تدریج عمومیت یافت، به طوری که تا پایان دوره قاجاریه سبک پوشش اغلب مردان تهرانی از اقشار مختلف به سبک غربی و نیمه غربی تبدیل شد.
بازاندیشی نظری و مطالعه تطبیقی شاخص بومی توسعه اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
206 - 229
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: این مقاله با هدف دستیابی به تعریفی بومی از توسعه اجتماعی متناسب با شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایران و طراحی شاخصی ترکیبی برای سنجش وضعیت کشور انجام شده است. انگیزه اصلی پژوهش، فقدان شاخص های جامع برای نمایش ویژگی های خاص جامعه ایران و محدودیت شاخص های بین المللی موجود در بازنمایی واقعیت های آن است.روش پژوهش: در این مطالعه روش پژوهش مبتنی بر مرور انتقادی است؛ ابتدا با مرور اسناد و متون علمی، سییر تاریخی تکوین مفهوم توسعه اجتماعی، دسته بندی تعاریف، و تحولات نظری مرتبط بررسی شده و همچنین تغییرات شاخص های اندازه گیری توسعه اجتماعی و نحوه کاربست آن در ایران تحلیل گردیده است. در ادامه، با معرفی مهم ترین مؤسسات بین المللی فعال در سنجش توسعه اجتماعی و نقد محدودیت شاخص های آنان در نمایش واقعیت ایران، ضرورت تدوین شاخص بومی تبیین شد. بر همین اساس، شاخص ترکیبی متناسب با بافت ایران طراحی گردید که با استفاده از روش ناردو و همکاران ساخته و از طریق روش دلفی اعتبارسنجی شد.یافته ها: یافته ها نشان می دهد ایران در سطحی متوسط از توسعه اجتماعی قرار دارد و بیشترین نابرابری در بعد سرمایه زیرساختی مشاهده می شود؛ به طوری که بهبود وضعیت مؤلفه های رفاه نیازمند بازنگری سیاستی و سرمایه گذاری در زیرساخت های اجتماعی و رفاهی است. برای اعتبارسنجی، نتایج شاخص بومی با شاخص رفاه لگاتیوم در سال ۱۴۰۳ مقایسه گردید که کارآمدی آن را در آشکار ساختن تفاوت های درون منطقه ای نشان می دهد.نتیجه گیری: شاخص بومی توسعه اجتماعی ارائه شده می تواند ابزاری مناسب برای ترسیم دقیق وضعیت توسعه اجتماعی در مقیاس های استانی و شهرستانی باشد و امکان رصد تحولات توسعه اجتماعی در سطوح مختلف برنامه ریزی و سیاست گذاری اجتماعی کشور را فراهم آورد. این شاخص همچنین می تواند به سیاست گذاران در شناسایی نقاط ضعف و ارتقاء عدالت اجتماعی یاری رساند.
پاسخ های سیاستی به روندهای افزایشی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
173 - 197
حوزههای تخصصی:
تغییرات گسترده در نهاد خانواده طی دو دهه گذشته که در پی افزایش میزان های طلاق و کاهش ازدواج ها رخ داده است سبب شده تا دولت سیاست ها و برنامه های مختلفی را در این حوزه تدوین و اجرا کند. هدف مطالعه حاضر بررسی روندهای طلاق طی سه دهه اخیر در ایران و مرور برنامه ها و سیاست های دولت در این زمینه است تا چالش ها و الزامات سیاستی مرتبط با طلاق مشخص گردد. تحقیق حاضر با بررسی و تحلیل داده های سرشماری و ثبت احوال و همچنین بررسی اسناد سیاستی انجام شد. یافته ها نشان داد که همه شاخص های مورد بررسی، افزایش در روندهای طلاق در ایران را تایید می کنند. همزمان دولت با تصویب قوانین و اجرای برنامه های مختلف سعی در مهار این روند افزایشی داشته است به طوری که بیش از ۱۵ قانون، سیاست و لایحه در زمینه طلاق تدوین و اجرا شده است. اما تداوم روند افزایشی طلاق مشخص می کند که این تلاش ها چندان موفقیت آمیز نبوده اند. این عدم موفقیت را می توان به دلیل ماهیت سیاست گذاری طلاق دانست که به صورت پسینی است و قانون گذار پس از بروز پیامدهای منفی آن به دنبال راه حل بوده است. سیاست ها همچنین محدودیت ها و مشکلات اقتصادی و تغییرات نگرشی و ارزشی در مورد ازدواج را نادیده گرفته است. بر این اساس، برای اثربخشی بیشتر سیاست ها نیاز است تا سیاست ها بر اساس واقعیات جامعه تدوین شوند نه ایده آل های سیاستمداران. اجرای بسته های سیاستی به جای سیاست های منفرد، توجه به وضعیت اقتصادی خانواده ها و بررسی تجربه سایر کشورها می تواند به تدوین سیاست های کارآمدتر یاری رساند.
برساخت سیال جنسیت: واکاوی مفهوم دخترانگی نزد دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
دخترانگی به عنوان برساختی اجتماعی متأثر از تغییرات اجتماعی و فرهنگی دگرگون شده است. این پژوهش با هدف بررسی مفهوم دخترانگی در میان نوجوانان انجام شده است. این مطالعه با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد برساختی در سال های ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۳ انجام شده است. داده ها ازطریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۲۵ دختر نوجوان ۱۶ تا ۲۲ساله و یک گروه متمرکز شامل ۸ دختر ۱۶ساله در شهر یزد گردآوری شده اند. تحلیل داده ها با روش چارمز و در سه مرحله کدگذاری اولیه، محوری و نظری صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که مقولات اصلی شامل «سوژگی سیال»، «گفتمان سنت و بازتولید جنسیت»، «پویایی های مدرنیته»، «چالش های ساختاری و فرهنگی»، «زیست چندپاره»، «کنشگری جنسیتی»، و «زمان مندی و مکان مندی جنسیتی» هستند. مقوله مرکزی پژوهش، «ایفای سیال جنسیت» است که بر پویایی و بازتعریف دخترانگی در بسترهای فرهنگی و اجتماعی تأکید دارد؛ درنهایت، مدل نظری ای برای تبیین دخترانگی به عنوان مفهومی درحال تحول ارائه شد.
زیستن در سایه تعارض، فهم تضادهای مبتنی بر دین در زیست حیات اجتماعی کردستان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف این پژوهش، واکاوی برساختگی تضادهای مبتنی بر دین در زیست حیات اجتماعی استان کردستان است. تضاد به عنوان یک واقعیت اجتماعی، مسأله ای فراگیر به ویژه با بن مایه های دینی است. دین با آنکه غالباً خصلتی انسجام بخش دارد، اما تضادآفرینی آن نیز قابل انکار نیست. به لحاظ نظری، ساخت اجتماعی دین، دربرگیرنده ساخت اجتماعی «نادین» و «دین خطا» نیز هست. بنابراین، این مطالعه درصدد پاسخ به چگونگی برساخت تضادهای مبتنی بر دین در زیست حیات اجتماعی استان کردستان طراحی شده است. روش مطالعه: پژوهش حاضر به روش قوم نگاری و مشاهده و مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته با شهروندان شهرهای مختلف استان کردستان بود که تجربه زیسته ای از تضادهای مبتنی بر دین داشتند. اشباع نظری نیز با انجام 23 مصاحبه حاصل شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل تماتیک بروان و کلارک استفاده شد. به نحوی که پس از وارسی دقیق رونوشت متن مصاحبه ها و با انجام کدگذاری، 80 کد اولیه شناسایی شدند. از ترکیب کدهای اولیه، 16 تم فرعی شناسایی شد. این تم ها سپس در ذیل 4 تم اصلی سازمان دهی شدند و در ادامه، تم های اصلی، تم فراگیر «تضادهای مبتنی بر دین» را آشکار کردند. یافته ها: یافته ها نشان دادند که تم های خودحق پنداری، عدم پذیرش کثرت-گرایی، انحصارگرایی و تمامیت خواهی به عنوان «منشأ تضادهای مبتنی بر دین» عمل می کنند. همچنین، تم های ارتداد، تکفیر، تعصب ورزی و ستیزورزی به مثابه «تشدیدکننده های تضادهای مبتنی بر دین» نقش ایفا کرده اند. تم های انعطاف ناپذیری، انتقادناپذیری، غیریت سازی و الحادگرایی به عنوان «تداوم بخش تضادهای مبتنی بر دین» عمل نموده اند. درنهایت، تم های مناسک گرایی، نمادگرایی، آئین های قدسی و رسوب شدگی سنت ها به عنوان «انعکاس دهنده تضادهای مبتنی بر دین» ظاهر شده اند. نتیجه گیری: خصلت های یادشده، به طور هم زمان در فرآیند تولید، تشدید و تداوم تضادهای مبتنی بر دین در زیست حیات اجتماعی استان کردستان تأثیرگذار بوده و نقش کلیدی در تحول این تضادها ایفا کرده اند.
مطالعه پدیدارشناسانه آسیب های فردی، فرهنگی و خانوادگی طلاق بر اساس تجارب زیسته زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی پلیس سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۴)
45 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی آسیب های پس از طلاق بر اساس تجارب زیسته زنان مطلقه بود. رویکرد کیفی و روش پژوهش پدیدارشناسی تأویلی است. سیمای پژوهشی را کلیه ی زنان مطلقه استان همدان در 15 سال اخیر تشکیل دادند. روش نمونه گیری هدفمند و نمونه پژوهشی 26 نفر بود که بر مبنای اشباع نظری داده ها انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود، تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله: کد گذاری محوری، کدگذاری باز و کد گذاری انتخابی انجام گرفت و به طور کلی 117 مقوله، 48 کدباز و 17 کد محوری بدست آمد. این مقوله ها در سه بخش: حیطه فردی با 74 مقوله، 30 کد باز و 12 کد محوری، حیطه فرهنگی با 15مقوله، 6 کد باز و 2 کد محوری و حیطه خانوادگی با 28 مقوله، 12 کد باز و 3 کد محوری نشان داده شد. جهت اعتیاربخشی به داده ها از روش گوبا و لینکلن استفاده شد، نتایج نشان داد: این زنان در زمینه فردی با آسیب های رفتاری، عاطفی، مشکلات اقتصادی، بی برنامه بودن، نگرانی نسبت به آینده، حساسیت و زود رنجی، مشکلات مرتبط با ازدواج مجدد، نگرش منفی به مردها، نگرش منفی به زندگی، در زمینه فرهنگی گرفتار آسیب هایی در ارتباط با نگاه منفی اطرافیان و اجتماع ، احساس عدم امنیت در محیط شغلی و محل زندگی و اجتماع و در زمینه خانودگی نیز با مشکلاتی مانند حمایت نشدن از طرف اعضای خانواده، احساس سربار بودن، نگرانی نسبت به وضعیت فرزندان و آینده آن ها و دلتنگی های آن ها در غیاب پدر، دست به گریبان هستند.
الزامات تعیین کیفر در جرایم رایانه ای در نظام حقوقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۸)
123 - 145
حوزههای تخصصی:
جرایم رایانه ای، جرایمی منحصر به فضاهای رایانه ای و داده های الکترونیکی به شمار می آیند که درعین حال می توانند از مرزهای یک کشور نیز فراتر رفته و وصفی فراسرزمینی و بین المللی پیدا کنند. این گونه جرایم، در عین ارتکاب در فضایی محدود، ممکن است آثار جبران ناپذیری به بار آورده و حتی یک کشور یا چندین نقطه از جهان را متوجه خود سازند. به منظور مقابله مؤثر با این گونه جرایم، قانون گذار در سال ۱۳۸۲ قانون تجارت الکترونیک و پس ازآن در سال ۱۳۸۸ قانون جرایم رایانه ای را به تصویب رسانده است. با ملاحظه مقررات موجود، هرچند نفس چنین اقدامی لازم و ضروری بوده است، اما تعیین کیفر برای جرایم رایانه ای بدون توجه و ملاحظه علمی همه الزامات و اصول مهم و راهبردی، مثمرثمر نخواهد بود. پژوهش حاضر که با روش تحلیلی کاربردی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای نگارش یافته است، درصدد است الزامات حاکم بر تعیین کیفر در این گونه جرایم را، با تفکیک الزامات سلبی از ایجابی، به گونه ای ارائه کند که مقنن بتواند در مقام کیفرگذاری، با عنایت به این الزامات، در مسیر مقابله مؤثر با جرایم رایانه ای گام بردارد و از ناکارآمدی کیفرهای موجود بکاهد. هدف از این پژوهش، تلاش در جهت تدوین الزاماتی فراتقنینی است که با نگاهی کامل تر و مبتنی بر اصول، اهداف و واقعیت های موجود، وضعیت کیفرگذاری برای جرایم مطرح در این گستره را بهبود بخشد.
بررسی تطبیقی عوامل کالبدی-محیطی اثرگذار بر سلامت اجتماعی در محلات جدید و سنتی شهری (نمونه موردی: شهر اهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۴
106 - 121
حوزههای تخصصی:
اصولاً سلامت اجتماعی در شهرها تحت تأثیر عوامل مرتبط با ساختار فضاهای شهری، اقتصاد و کارکرد شهر و جهت گیری های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی قرار دارد. هدف از این تحقیق بررسی تطبیقی عوامل کالبدی-محیطی مؤثر بر سلامت اجتماعی در بین محلات قدیم و جدید شهر اهر می باشد. پژوهش حاضر در زمره تحقیقات کاربردی است که با روش تحلیلی و رویکرد آمیخته انجام گرفته است. مطابق نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که 56شاخص اولیه به 40شاخص در قالب 5عامل (امنیت و شمولگرایی، کیفیت محیطی، دسترسی به خدمات، وضعیت اقتصادی و اجتماعی، و کیفیت زندگی)، تقلیل یافته است. شمول گرایی فضاهای عمومی اهمیت زیادی دارد، با امتیاز 78/0 در محله های سنتی و 75/0 در محله های جدید، برای ارتقاء تعاملات اجتماعی و نظم اجتماعی. فضاهای گردهمایی در محله های سنتی با امتیاز 82/0 نسبت به محله های جدید (40/0)، از اهمیت بالایی برخوردارند. عدم وجود این فضاها در محله های جدید ممکن است حس تعلق و مشارکت اجتماعی را کاهش دهد. همچنین، بومی بودن ساکنان امتیار 72/0 و حس تعلق به محله (65/0 در محله های سنتی و 80/0 در جدید)، نشان دهنده ارتباط نزدیک ساکنان است. میزان سواد نیز در هردو نوع محله اهمیت دارد، با امتیاز 50/0 و 78/0 به ترتیب. استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین نشان می دهد که در محله های جدید 90% به فضاهای سبز دسترسی دارند، ولی تنها 60% حس تعلق بالایی دارند. همچنین (F-Ratio)، بالای 23/35 تفاوت های معنادار بین محلات را نشان می دهد. درنتیجه، بهینه سازی طراحی فضاهای عمومی باید بخشی از استراتژی های توسعه پایدار در شهر اهر قرار گیرد، تا نه تنها سلامت اجتماعی بهبود یابد بلکه کیفیت زندگی همه ساکنان نیز افزایش یابد.
واکاوی دلایل استفاده نکردن از کلاه ایمنی در میان موتورسواران شهر گرگان به روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
محبوبیت موتورسیکلت به خصوص در میان جوانان، اهمیت ایمنی این وسیلیه نقلیه و پیامدهای ناشی از رعایت نکردن موارد مرتبط با ایمنی به ویژه استفاده از کلاه ایمنی را پررنگ کرده است. هدف از این پژوهش، شناسایی دلایل استفاده نکردن از کلاه ایمنی توسط راکبان موتورسیکلت در شهر گرگان است. این مطالعه با رویکرد کیفی و در قالب روش تحلیل مضمون انجام شده است. جامعیه آماری پژوهش، موتورسواران شهر گرگان هستند که با استفاده از روش های نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شده اند. داده های پژوهش حاصل پانزده مصاحبیه نیمه ساخت یافته است که تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرده است. یافته های پژوهش در قالب شش مضمون اصلی استخراج شده است؛ این شش مضمون عبارت اند از: هنجارهای ذهنی با دو مضمون فرعی برچسب زنی و تحقیر و تمسخر، محدودیت های ایجاد شده توسط کلاه ایمنی در قالب سه مضمون فرعی محدودیت های ظاهری، فیزیکی و ایمنی، منش موتورسواری شامل دو مضمون فرعی آموزش ناکافی و عادت های رفتاری، فقدان اعتماد نهادی با سه مضمون فرعی اعتمادنداشتن به قانونگذار، مجریان قانون و سازوکار اجرای قوانین، خوداستثناپنداری شامل دو مضمون فرعی تقلیل خطر و فقدان تجربیه مستقیم خطر و احساس عاملیت همراه با دو مضمون فرعی خودابرازی و ابرازتوانمندی.
فرصت ها و چالش های فضای مجازی در حفظ هویت دینی و فرهنگی خانواده های اسلامی
حوزههای تخصصی:
فضای مجازی به عنوان یک ابزار دوسویه، هم می تواند عامل تقویت هویت دینی و یا باعث تضعیف آن باشد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیرات فضای مجازی بر هویت دینی و فرهنگی خانواده های اسلامی است. روش پژوهش اسنادی و از نوع توصیفی - تحلیلی است. داده ها از طریق تحلیل اسنادی و بررسی منابع معتبر علمی جمع آوری شده اند. نتایج نشان می دهند که فضای مجازی از یک سو امکان تقویت هویت دینی، ارتباطات خانوادگی و گسترش آموزه های اسلامی را فراهم می آورد و از سوی دیگر، چالش هایی همچون گسترش محتوای غیراخلاقی، تهدید حریم خصوصی و ترویج ارزش های مغایر با اصول اسلامی را به همراه دارد. این پژوهش بر لزوم مدیریت آگاهانه فضای مجازی، ارتقای سواد رسانه ای و تولید محتوای باکیفیت اسلامی تأکید دارد. یافته ها حاکی از آن است که استفاده صحیح از این فضا می تواند به تقویت بنیان های دینی و فرهنگی خانواده های اسلامی منجر شود و نقش مؤثری در کاهش تهدیدات آن ایفا کند.
تبیین متغیرهای اجتماعی- فرهنگی مؤثر بر بیگانگی شغلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
102 - 112
حوزههای تخصصی:
بیگانگی شغلی یا حس جدایی از کار که بعضاً افراد از آن رنج می برند ناشی از فقدان هدف، استقلال یا معنای کار است. این پدیده که تأثیر عظیمی بر تعامل بین افراد، هویت و خودپنداریه آنها دارد، از متغیرهای اجتماعی- فرهنگی متعددی تأثیر می پذیرد. پژوهش حاضر پیمایشی است در میان افراد شاغل در منطقیه 2 شهر تهران، در سه سازمان آموزش و پرورش و شهرداری و شعب بانکی، که داده های آن از طریق پرسشنامه گردآوری شده و با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که متغیرهایی چون «احساس بی قدرتی»، «ابهام نقش»، «بی هنجاری شغلی»، «احساس پوچی» و «نارضایتی شغلی» رابطیه معناداری با بیگانگی شغلی دارند. سوای تفاوتی که برخی متغیرهای زمینه ای مثل جنسیت و سن در نوع و میزان بیگانگی از کار ایجاد می کند، بسترهایی اثرگذار نظیر «سلسله مراتب سازمانی» و «تمرکزگرایی» در تشدید یا کاهش این پدیده نقشی کلیدی دارند. همچنین فرهنگ کار که خود متأثر از «سبک مدیریت» و «نوع ارتباطات در محیط کار» است به تشدید بیگانگی از کار دامن می زند. نتایج همچنین نشان می دهد که دو عامل دیگر ارتباط مستقیم و معناداری با میزان بیگانگی شغلی کارکنان داشته اند: ناامنی شغلی و عدم تعادل کار و زندگی، بدین معنا که افزایش کارهای موقت، آزاد، و پاره وقت موجب شده است که کارکنان از ثبات، مزایا و روابط بلندمدت با سازمان ها محروم شوند و حس جداشدگی و حاشیه نشینی در میان آنها تقویت شود. حاصل آن که، تبیین این عوامل اجتماعی- فرهنگی می تواند به سازمان ها کمک کند تا محیط های کاری پرمعنا، حمایتگر و رضایت بخشی ایجاد کنند که احساس بیگانگی را کاهش دهد.
تحلیل آگاهی معلمان دوره ابتدایی از سند تحول بنیادین و تأثیر آن بر اخلاق حرفه ای در بستر تغییرات فرهنگی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۵
101-111
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی میزان آگاهی معلمان دوره ابتدایی از سند تحول بنیادین آموزش وپرورش و تأثیر آن بر اخلاق حرفه ای آن ها در بستر تغییرات فرهنگی و اجتماعی پرداخته است. هدف مطالعه، تحلیل رابطه بین آگاهی از سند و مؤلفه های اخلاق حرفه ای شامل عدالت آموزشی، تعهد حرفه ای و تربیت اخلاقی بود. روش تحقیق آمیخته (کیفی و کمی)، بوده و جامعه آماری شامل معلمان و مدیران دوره ابتدایی شهر ملایر در سال تحصیلی ۱۴۰3-۱۴۰4شمسی، بود. در بخش کیفی، ۱۲نفر با نمونه گیری هدف مند برای مصاحبه های نیمه ساختاریافته انتخاب شدند و داده ها با نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند. در بخش کمی، ۲۲۵معلم با نمونه گیری تصادفی ساده پرسش نامه محقق ساخته را تکمیل کردند. داده های کمی با نرم افزار SPSS و Smart PLS و آزمون های t، ANOVA و معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد آگاهی از سند بر عدالت آموزشی (546/0β=)؛ تعهد حرفه ای (338/0β=)؛ و تربیت اخلاقی (651/0β=)؛ تأثیر مثبت و معناداری دارد، اما بر تعاملات اجتماعی (102/0β=)؛ اثر معناداری نداشت. درنتیجه، تقویت آگاهی معلمان از سند تحول بنیادین می تواند اخلاق حرفه ای آن ها را بهبود بخشیده و به ارتقای کیفیت آموزش کمک کند.