فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۲۱ تا ۲٬۷۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
Objective: This study was conducted to investigate the role of Insecurity in Attachment and fear of intimacy in predicting the desire for remarriage in divorced women.Methods: This study was descriptive-correlational. The statistical population of this study consisted of divorced women in Tehran in 2020, and among them, 158 people were selected using convenience sampling and snowball methods through social networks. Data were collected using the Marriage Desire and Fear of Intimacy questionnaires and the Adult Attachment Scale. Pearson correlation and multiple regression analysis were also used to analyze data. The data were analyzed using Pearson correlation and multiple regression analysis at a significance level of (P<0.05), for which SPSS22 was used.Results: The results showed that fear of intimacy has a negative and significant relationship with the desire to remarry (r = -0.209; p = 0.008). However, anxious and avoidant insecure attachment styles did not show a significant relationship with the desire to remarriage. Multiple regression analysis showed that Fear of intimacy could explain only 3.8% of changes in remarriage desire among divorced women.Conclusion: The desire and tendency to remarry in divorced women is affected by negative experiences resulting from previous failed marriages or relationships. Therefore, paying attention to the healing of emotional wounds or psychological trauma in premarital counseling seems necessary before attempting to remarriage.
مقایسه اثربخشی توانمندسازی کارکردهای اجرایی و آموزش مهارت های نظم جویی هیجان بر بلوغ عاطفی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۲۰۰-۱۹۱
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش توانمندسازی کارکردهای اجرایی و آموزش مهارت های نظم جویی هیجان بر بلوغ عاطفی نوجوانان مراجعه کننده به مرکز مشاوره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر بابل بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی نوجوانان دختر 15 تا 16 ساله مراجعه کننده به مرکز مشاوره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر بابل در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند. تعداد 45 نفر به صورت در دسترس با توجه به معیارهای ورود به پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 15 نفره و یک گروه کنترل 15 نفره جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه بلوغ عاطفی (EMS) سینگ و بهار گاوا (1999)، استفاده شد. خلاصه جلسات آموزش توانمندسازی کارکردهای اجرایی در 10 جلسه 60 دقیقه ای و خلاصه جلسات آموزش مهارت های نظم جویی هیجان در 10 جلسه 90 دقیقه ای انجام شد. یافته ها نشان داد که بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون سه گروه در بلوغ عاطفی و مولفه های آن تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P)؛ علاوه بر این بین پس آزمون و پیگیری گروه ها تفاوت معنادار مشاهده نشد (05/0<P). همچنین بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش تفاوت معنادار وجود داشت (05/0>P). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های نظم جویی هیجان، نسبت به آموزش توانمندسازی کارکردهای اجرایی مداخله کارآمد و اثربخش تری بوده است.
نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی در رابطه بین والدگری هلیکوپتری و اضطراب اجتماعی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۲۱۰-۲۰۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی در رابطه بین والدگری هلیکوپتری و اضطراب اجتماعی در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم شهرستان جم در سال 1403-1402 بود. در این پژوهش 270 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه هراس اجتماعی (SPIN؛ کانر و همکاران، 2000)، مقیاس والدگری هلیکوپتری (HPS؛ لیمون و باچمن، 2014) و مقیاس ترس از ارزیابی منفی (BFNES؛ لری، 1983) استفاده شد. یافته ها نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است و والدگری هلیکوپتری و ترس از ارزیابی منفی به طور مستقیم بر اضطراب اجتماعی تاثیر داشتند؛ همچنین والدگری هلیکوپتری به صورت مستقیم بر ترس از ارزیابی منفی اثر داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که ترس از ارزیابی منفی بین والدگری هلیکوپتری و اضطراب اجتماعی نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این دارد که سبک والدگری هلیکوپتری یک عامل مهم در افزایش اضطراب اجتماعی دانش آموزان است، همچنین این رابطه به وسیله ترس از رزیابی منفی میانجی گری شد؛ در واقع والدگری هلیکوپتری به واسطه ترس از ارزیابی منفی می تواند به افزایش سطح اضطراب اجتماعی دانش آموزان منجر شود و بین این متغییر ها رابطه همسو وجود دارد.
پیش بینی اختلال خودبیمارانگاری با میانجی گری کیفیت زندگی بر اساس افکار ناکارآمد در بین سالمندان شهر کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی اختلال خودبیمارانگاری با میانجی گری کیفیت زندگی بر اساس افکار ناکارآمد در بین سالمندان شهر کرمانشاه در سال 1403-1402 می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع پژوهش بنیادین می باشد و از نظر ماهیت داده ها از نوع پژوهش های کمی می باشد؛ بنابراین یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه سالمندان شهر کرمانشاه در سال تحصیلی ۱۴۰۲ معادل ۲۲۹۰۰۰ نفر بوده است؛ که از این جامعه نمونه ای به حجم ۲۵۰ نفر، به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. برای نمونه گیری از هر ناحیه، ۸۳ نفر به صورت تصادفی (مرد و زن، متأهل و مجرد، در هر سطح تحصیلات) انتخاب و تعداد نمونه موردنظر تعیین گردید و به پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۱)، پرسشنامه اختلال خودبیمارانگاری ایوانز در سال (۱۹۸۰) و مقیاس افکار ناکارآمد: 26- DAS وایزمن و بک (۱۹۷۸) پاسخ دادند. نتایج نشان داد رابطه افکار ناکارآمد با اختلال خودبیمارانگاری با میانجی گری کیفیت زندگی در سطح (0/001) معنی دار است؛ بنابراین نتایج پژوهش حاضر می تواند موردتوجه مراکز بهداشت و درمان و مراکز سالمندان قرار بگیرد.
مقایسه ابعاد باورهای فراشناختی در دانش آموزان دارای اضطراب امتحان و دانش آموزان بدون اضطراب امتحان
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۴۳۴-۴۲۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ابعاد باورهای فراشناختی در دانش آموزان دارای اضطراب امتحان و بدون اضطراب امتحان بوده و این پژوهش از نوع علی مقایسه ای می باشد. شرکت کنندگان در این پژوهش 200 نفر از دانش آموزان دانش آموزان شهر دزفول بودند، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و کارت رایت هاتون و مقیاس اضطراب امتحان اسپیلگر بودند. برای بررسی روایی و پایایی این ابزارها از روش همسانی درونی و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج نشان دادند که دانش آموزانی که دارای اضطراب امتحان بودند در ابعاد باورهای مثبت درباره نگرانی (باورهای فراشناخت مثبت)، باورهای منفی درباره کنترل پذیری افکار و خطرات مربوط به نگرانی (باورهای فراشناخت منفی)، عدم اطمینان شناختی و نیاز به کنترل افکار نمره بالاتری را نسبت به دانش آموزان بدون اضطراب امتحان کسب کردند؛ و در بعد خودآگاهی شناختی دانش آموزان بدون اضطراب امتحان نمره بالاتری را نسبت به دانش آموزان دارای اضطراب امتحان کسب کرده اند. نتایج حاکی از آن است که باورهای فراشناختی نقش مهمی در اضطراب امتحان دارند بنابراین اقدامات لازم آموزشی و همچنین درمانی جهت کاهش اضطراب امتحان می تواند مؤثر باشد.
Comparison of the Effectiveness of Cognitive-Behavioral Therapy and Schema Therapy on Psychological Capital in Women Affected by Marital Infidelity(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
46-55
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to compare the effectiveness of cognitive-behavioral therapy (CBT) and schema therapy on psychological capital in women affected by marital infidelity. Methods: This research was a quasi-experimental study with a pre-test, post-test, and follow-up design with a control group. The statistical population included all women dealing with the issue of marital infidelity of their spouses who referred to counseling centers in Tehran in 2022 and expressed their readiness to participate in the treatment program in response to the researcher's call. From this population, 45 subjects were selected using purposive sampling and randomly assigned to three equal groups of 15 (two experimental groups and one control group). The Psychological Capital Questionnaire by Luthans et al. (2007) was used to collect data. Data analysis was performed using SPSS software and multivariate analysis of covariance (MANCOVA) tests. Findings: The results indicated that both schema therapy and cognitive-behavioral therapy interventions produced a significant difference in psychological capital in women affected by marital infidelity at the post-test and follow-up stages compared to the control group (p ≤ 0.001). Conclusion: The results showed that cognitive-behavioral therapy had a greater impact on psychological capital in women affected by marital infidelity compared to schema therapy.
The Effectiveness of Dialectical Behavior Therapy-Based Skills Training on Distress Tolerance, Cognitive Emotion Regulation, and Marital Quality of Life in Women with Recurrent Miscarriages(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
156-166
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to examine the effectiveness of dialectical behavior therapy-based skills training on distress tolerance, cognitive emotion regulation, and marital quality of life in women with recurrent miscarriages. Methods: The statistical population consisted of all women who visited infertility clinics in Tehran in 2019-2020. A sample of 30 women was selected using convenience and purposive sampling methods, based on inclusion and exclusion criteria, and was randomly assigned to experimental and control groups (15 women in each group). The questionnaires used in this study were the Distress Tolerance Questionnaire by Simons and Gaher (2005), the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire by Garnefski, Kraaij, and Spinhoven (2006), and the Marital Quality of Life Questionnaire by Fletcher, Simpson, and Thomas (2000). The statistical method used was repeated measures, with a significance level of 0.05. Findings: According to the results, the differences in means between the two groups in the pre-test, post-test, and follow-up stages were significant. There were significant differences in distress tolerance, cognitive emotion regulation, and marital quality of life between the two groups. The dialectical behavior therapy-based skills training had an impact on the variables of distress tolerance, cognitive emotion regulation, and marital quality of life, with effect sizes of 0.885, 0.910, and 0.983, respectively. Conclusion: Given the confirmed effectiveness of this therapy, it is recommended that these women receive appropriate psychological treatments alongside medical treatments.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر تاب آوری و سرسختی خانواده در زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی شفقت درمانی بر تاب آوری و سرسختی خانواده در زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش زنان سرپرست خانوار کمیته امداد امام خمینی شهرستان یزد در سال 1402 بودند. برای انتخاب نمونه به روش نمونه گیری دردسترس 30 زن سرپرست خانوار انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (15 زن) و کنترل (15 زن) قرار گرفتند. پس از گروه بندی و انجام پیش آزمون، طی 24 جلسه 90 دقیقه ای، درمان مبتنی بر شفقت به گروه آزمایش ارائه شد. ابزار سنجش این پژوهش، پرسشنامه های تاب آوری خانواده و سرسختی خانواده بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر وآزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت باعث بهبود تاب آوری و سرسختی خانواده در زنان سرپرست خانوار می شود. بنابراین درمان مبتنی بر شفقت می تواند گزینه مناسبی برای زنان سرپرست خانوار باشد تا بتوانند مشفقانه با خود رفتار کند و برخورد مناسب تری با فشارها و مسئولیت های زندگی داشته باشند.
تأثیر ابعاد و مؤلفه های نگرش مالی، مالی رفتاری و هنجار ذهنی بر قصد و نیت سرمایه گذاری سرمایه گذاران در بازار سهام: شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۵۳۰-۵۱۰
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر ابعاد و مؤلفه های نگرش مالی، مالی رفتاری و هنجار ذهنی بر قصد و نیت سرمایه گذاری سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. این پژوهش برمبنای هدف، کاربردی و برمبنای روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، همه افراد فعال بازار در اوراق بهادار تهران و روش نمونه گیری این پژوهش از روش غیرتصادفی در دسترس بوده است. حداقل حجم نمونه موردنیاز با توجه به رابطه آماری کوکران برابر 384 نفر تعیین شده است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه های ساختاریافته بوده که روایی آن ها از طریق روایی صوری و محتوایی و پایایی آن ها نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد تائید قرارگرفته است. داده های گردآوری شده در این پژوهش برای بررسی فرضیه های پژوهش از طریق نرم افزار آماری اِس.پی. اِس. اِس.(SPSS) و اسمارت پی. اِل.اِس. (PLS) و الگوسازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین مالی رفتاری، نگرش مالی و هنجار ذهنی بر ارتباط معنی داری وجود دارد و بر قصد و نیت سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار تهران نیز تأثیر مثبت و معنی داری دارند.
Ground theory about the psychological reactions of fathers to the diagnosis of autism in their children(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this research was to present an explanatory theory about the psychological reactions of fathers to the diagnosis of their child's autism.
Methods: The method of this research is qualitative and grounded theory type. The statistical population of this research is fathers of children with autism spectrum disorder with average functioning. 6 participants were selected by theoretical sampling method and based on theoretical saturation. The data collection tool was a semi-structured interview that was conducted face-to-face. In order to analyze the data, open codes were first extracted from the text of the interviews, and after summarizing, removing and merging the open codes, central codes were extracted. Then, by classifying and summarizing the categories and finding major connections between the categories, selected codes were obtained.
Results: 21 categories and 6 themes were identified, based on which a three-stage paradigm model including diagnosis, reaction, and post-reaction stages was presented. The 6 extracted subjects are in these stages.
Conclusion: Although most fathers accept the issue of autism in their children, this acceptance is mainly due to coercion. This issue doubles the necessity of designing appropriate interventions to prevent psychological injuries and maintain marital and parenting abilities.
نقش میانجی تحمل ناپذیری بلاتکلیفی در رابطه بین استرس والدینی و نشانه های اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای اختلالهای اضطرابی در نوجوانان، این دوره مرحله اصلی شکلگیری نشانگان اضطرابی ازجمله اختلال اضطراب فراگیر است. علل و عوامل متعددی در ایجاد این اختلال دخیل هستند. هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی تحملناپذیری بلاتکلیفی در رابطه بین استرس والدینی و نشانههای اختلال اضطراب فراگیر بود. مواد و روشها: پژوهش حاضر بنیادی، مقطعی و توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان متوسطه دوم شهر مشهد (63000 =N) در سال 1403-1402 بود که تعداد 203 نفر از آنها و یکی از والدینشان (203 والد) به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از شاخص استرس والدینی (آبیدین، 1995)، مقیاس تحملناپذیری بلاتکلیفی (کارتون و همکاران، 2007) و پرسشنامه اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر پنجمین راهنمای تشخیص و آماری اختلالهای روانی (موریس و همکاران، 2017) استفاده شد. برای تحلیل دادهها از روش همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی تائیدی و همچنین تحلیل مسیر در نرمافزارهای آماری SPSS نسخه 26 و LISREL نسخه 8/8 استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین استرس والدینی، تحملناپذیری بلاتکلیفی و نشانههای اختلال اضطراب فراگیر همبستگی مثبت وجود دارد (05/0>p). بررسی ضرایب نشاندهنده آن است که اثر مستقیم استرس والدینی بر تحملناپذیری بلاتکلیفی معنادار است، اما اثر آن بر نشانههای اختلال اضطراب فراگیر معنادار نیست. اثر مستقیم تحملناپذیری بلاتکلیفی بر نشانههای اختلال اضطراب فراگیر معنادار است. اثر غیرمستقیم استرس والدینی بر نشانههای اختلال اضطراب فراگیر از طریق تحملناپذیری بلاتکلیفی معنادار است (99/0 =CFI، 97/0 =NFI، 96/0 =NNFI، 99/0 IFI، 92/0 =RFI، 9/0 =GFI، 064/0 =RMSEA). با توجه به یافتههای بهدستآمده میتوان گفت تحملناپذیری بلاتکلیفی در رابطه بین استرس والدینی و نشانههای اختلال اضطراب فراگیر نقش میانجی ایفا میکند. نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که استرس والدینی و تحملناپذیری بلاتکلیفی نوجوانان نقش مهمی در تجربه نشانههای اختلال اضطراب فراگیر دارند. یافتههای این پژوهش نشاندهنده اهمیت مداخلههای مبتنی بر کاهش استرس و مبتنی بر تحملناپذیری بلاتکلیفی برای کاهش استرس والدینی و تحملناپذیری بلاتکلیفی نوجوانان و درنتیجه نشانههای اختلال اضطراب فراگیر است.
مقایسه اثربخشی دو رویکرد تقویت شناختی بر بهبود مهارت خواندن دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
226 - 250
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش آگاهی واج شناسی و توانمندسازی شناختی بر بهبود مهارت خواندن (سرعت خواندن، صحت خواندن، درک متن و آگاهی واج شناسی) دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص با مشکل خواندن بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان نارساخوان پایه ی سوم و چهارم مقطع ابتدایی مراجعه کننده به مرکز اختلال یادگیری شهرستان کاشان (1403 1402) بود. با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 36 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. برای یک گروه، آموزش آگاهی واج شناسی با کمک برنامه امین و برای گروه دیگر، توانمندسازی شناختی با کمک برنامه سام، هر کدام به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد. برای جمع آوری داده ها از آزمون تشخیصی سطح خواندن اصفهان (1384) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روش آموزش آگاهی واج شناسی بر بهبود مؤلفه های صحت خواندن، درک متن و آگاهی واج شناسی (0.05 >P) و توانمندسازی شناختی بر بهبود مؤلفه های سرعت خواندن، صحت خواندن، درک متن و آگاهی واج شناسی (0.05 >P) در دانش آموزان گروه آزمایش مؤثر بوده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، روش آموزش آگاهی واج شناسی و توانمندسازی شناختی باعث بهبود مهارت خواندن در افراد نارساخوان می گردد و می تواند به عنوان یک روش در درمان اختلال یادگیری توسط مشاوران و متخصصان به کار گرفته شود.
تدوین مدل افکار خودکشی بر اساس تروماهای کودکی و مشکلات رفتاری با نقش میانجگیری وقایع استرس آور زندگی نوجوانان دختر شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۵
63 - 82
حوزههای تخصصی:
هدف: تروماهای دوران کودکی ومشکلات رفتاری می توانند تأثیر عمیقی بر ویژگی های روان شناختی و سلامت روانی افراد در طول زندگی بگذارد. تروماهای کودکی و مشکلات رفتاری حاصله از آن به همراهی وقایع استرس آور زندگی می توانند دربروزشکل گیری افکار خودکشی در نوجوانی و جوانی مؤثر باشند. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پیش بینی افکار خودکشی بر اساس تروماهای کودکی و مشکلات رفتاری با میانجگیری وقایع استرس آور زندگی در نوجوانان دختر شهر خرم آباد انجام گرفت.روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل 800 نفر از نوجوانان دختر با گروه سنی 14 تا 18 سال شهر خرم آباد بودند که بصورت نمونه گیری خوشه ایی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل، پرسشنامه ترومای کودکی (CTQ)، مقیاس خودسنجی نوجوان (YSR)، مقیاس سنجش ایده پردازی افکار خودکشی (BSSI)، مقیاس میزان استرس تحصیلی (زاجاکووا)، مقیاس تبعیض جنسیتی (کلونوف و لندرین) و مقیاس میزان گرایش به مواد مخدر (موسوی و همکاران) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار SPSS-19 و Amos-19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی به خوبی برازش شده است (RMSEA=0/08 P < 0/001). در این مدل تروماهای دوران کودکی با میانجی گری مشکلات رفتاری اثر غیر مستقیم و معناداری بر افکار خودکشی داشتند (P < 0/05، (β = 0/59 همچنین تروماهای کودکی با میانجگیری وقایع استرس آور بر افکار خودکشی (0/22= β)، مشکلات رفتاری با میانجی گری وقایع استرس آور بر افکار خودکشی (β=0/54)، وقایع استرس آور زندگی (β= 0/48)، و مشکلات رفتاری (β=0/46) نیزاثر مستقیم و معناداری بر افکار خودکشی داشتند (p < 0/05).بحث و نتیجه گیری: افکار خودکشی می تواند تحت تأثیر تروماهای اولیه کودکی و مشکلات رفتاری حاصله از این تروماها با نقش میانجی گری وقایع استرس آور زندگی قراربگیرد. یافته های این مطالعه می تواند به مسولین درشناسایی عوامل و فاکتورهای خطر خودکشی کمک کرده و متخصصان سلامت نیزدر جهت تدوین برنامه پیشگیری از خودکشی برای دانش آموزان می توانند از این پژوهش استفاده نمایند.
باورهای خودکارآمدی، هیجان های پیشرفت و بهزیستی تحصیلی: یک تحلیل میانجیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
52 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف آزمون نقش واسطه ای هیجا ن های پیشرفت در رابطه بین باور های خودکارآمدی با بهزیستی تحصیلی در دانشجویان انجام شد.روش: ۳۰۰ دانشجوی کارشناسی (۱۵۰ پسر و ۱۵۰ دختر) که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، به پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (زاژاکووا، لینچ و اسپنشادا، ۲۰۰۵)، نسخه کوتاه پرسشنامه هیجا ن های پیشرفت (عبدالله پور، ۱۳۹۴)، سیاهه مشغولیت تحصیلی (سالملا آرو و آپادایا، ۲۰۱۲) و سیاهه فرسودگی تحصیلی (سالملا آرو، کیورا، لسکینن و نورمی، ۲۰۰۹) پاسخ دادند. برای آزمون مدل پیشنهادی پژوهش از روش آماری مدل یابی معادله ساختاری استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی واسطه مندی نسبی هیجا ن های پیشرفت در رابطه باور های خودکارآمدی تحصیلی با بهزیستی تحصیلی در دانشجویان با داده ها برازش مطلوبی داشت. همچنین، نتایج نشان داد که در مدل مفروض، تمامی وزن های رگرسیونی (به جز ضرایب مسیر مربوط به اثر مستقیم باور های خودکارآمدی تحصیلی بر مشغولیت تحصیلی و فرسودگی تحصیلی) از لحاظ آماری معنادار بودند و در این مدل به ترتیب ۶۱ و ۵۹ درصد از پراکندگی نمرات مشغولیت تحصیلی و فرسودگی تحصیلی از طریق متغیر های مکنون خودکارآمدی تحصیلی و هیجا ن های پیشرفت تبیین شد.نتیجه گیری: این یافته ها با پیش بینی بهزیستی تحصیلی به عنوان یک نشانگر کیفی اثربخشی زندگی تحصیلی یادگیرندگان از طریق باور های خودکارآمدی تحصیلی، شواهدی مضاعف و تکمیل کننده ای را در دفاع از آموزه های نظریه کنترل ارزش هیجانات پیشرفت، فراهم آورد.
تأثیر آموزش هوش معنوی بر تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر قم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
41 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش هوش معنوی بر تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر قم بوده است. روش تحقیق از نوع «شبه آزمایشی» با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر قم در سال تحصیلی 1400-1401 بود. با استفاده از روش «نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای» 60 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه «تنظیم شناختی هیجان» گارنفسکی و همکاران (2001) استفاده شد. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش بسته هوش معنوی کینگ (2008) قرار گرفت. تحلیل داده ها با روش «تحلیل کواریانس» انجام شد. یافته ها نشان داد تفاوت بین عملکرد دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول در راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان در دو گروه آزمایش و گواه معنادار است. به عبارت دیگر می توان گفت: آموزش هوش معنوی سبب افزایش راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان و کاهش راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان می شود. مطابق یافته ها، آموزش هوش معنوی می تواند به مثابه یک روش مؤثر در بهبود راهبردهای تنطیم شناختی هیجان به کار گرفته شود.
اثربخشی درمان تنظیم هیجان بر فرسودگی شغلی و خستگی ذهنی پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۱۰۰-۹۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان تنظیم هیجان بر فرسودگی شغلی و خستگی ذهنی پرستاران انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از تمامی پرستاران بیمارستان شهید لواسانی شهر تهران در بهار سال 1402 بود که از بین آنان تعداد 30 نفر (15 نفر در گروه گواه و 15 در گروه آزمایش) از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه جایگذاری شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1981، MBI) و خستگی ذهنی جانسون و همکاران (2010،MFS ) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین میانگین پس آزمون فرسودگی شغلی و خستگی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری 01/0 وجود داشت. علاوه بر این نتایج نشان داد که این مداخله توانسته تأثیر خود را در طول زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (۰۰۰۱/0>P). در نتیجه آموزش تنظیم هیجان با بهره گیری از فنونی همانند افکار هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان رویکردی مؤثر برای کاهش فرسودگی شغلی و خستگی ذهنی پرستاران مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار بر خودتنظیمی، سرمایه های روان شناختی و تحول مثبت در نوجوانان مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵ (مجموعه مقالات رفتار و ذهن)۵
1-13
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نوجوانان مضطرب دارای عملکردهای ضعیفی نسبت به نوجوانان غیرمضطرب هستند که از جمله این عملکردها می توان به ضعف در خودتنظیمی، سرمایه های روان شناختی و تحول مثبت اشاره کرد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار بر خودتنظیمی، سرمایه های روان شناختی و تحول مثبت در نوجوانان مضطرب انجام شد. روش و مواد: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه گروه کنترل بود. جامعه پژوهش نوجوانان مضطرب مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش وپرورش در شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که تعداد 30 نوجوان مضطرب با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار قرار گرفت و در این مدت، گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار ماند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اضطراب (اسپیلبرگر و همکاران، 1983)، خودتنظیمی (ایبانز و همکاران، 2005)، سرمایه های روان شناختی (لوتانز و همکاران، 2007) و تحول مثبت (گلدوف و همکاران، 2014) بودند و داده ها با روش های تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار باعث افزایش خودتنظیمی، سرمایه های روان شناختی (شامل امیدواری، تاب آوری، خوش بینی و خودکارآمدی) و تحول مثبت (شامل شایستگی، اطمینان، ارتباط، منش و مراقبت) در نوجوانان مضطرب شد (05/0P<). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار بر بهبود ویژگی های روان شناختی در نوجوانان مضطرب، پیشنهاد می شود درمانگران و مشاوران که از این روش در مداخله های خود استفاده کنند.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر خودتنظیمی تحصیلی و تعلل ورزی دانش آموزان پسر با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۲۰۲-۱۹۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر خودتنظیمی تحصیلی و تعلل ورزی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با کنترل و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی سال 1402 منطقه 16 شهر تهران بود که از بین آن ها با نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و در دو گروه مساوی 15 نفری به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی (SRQ-A، بوفارد و همکاران، 1995) و پرسشنامه تعلل ورزی (APQ، سواری، 1390) استفاده شد. برای شرکت کنندگان گروه آزمایش آموزش تنظیم هیجان با توجه به پروتکل گراس (2002) طی 8 جلسه اجرا شد، اما گروه کنترل آموزشی را دریافت نکردند. تحلیل داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد که بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری در خودتنظیمی تحصیلی و تعلل ورزی تفاوت معنادار در سطح (001/0p≤ )وجود دارد. ازآنجاکه آموزش تنظیم هیجان سبب ارتقاء مهارت های فردی، بین فردی و مدیریت مناسب تر هیجانات می شود می توان از آن به عنوان روش مداخله ای مؤثر برای بهبود کارکرد دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه استفاده کرد.
Relationship of Spiritual Intelligence and Hardiness with Quality of Work Life in University Employees
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to ascertain the relationship of spiritual intelligence and hardiness with quality of work life in employees of University of Sistan and Baluchestan. The sample consisted of 240 employees (125 female and 115 male) that were selected at random. To collect the data Spiritual Intelligence, Hardiness and Quality of Work Life questionnaires were applied. For analyzing data, Pearson correlation coefficient and stepwise regression analysis were used. Results of Pearson correlation coefficient demonstrated that spiritual intelligence and hardiness were positively correlated with overall score of quality of work life. Moreover, results of stepwise regression analysis revealed that transcendental awareness (a dimension of spiritual intelligence) and overall scores of hardiness were positive predictors of overall score of quality of work life. Findings of the present study indicated that spiritual intelligence of the employees of University of Sistan and Baluchestan was significantly related to their hardiness and quality of work life. Therefore, it can be concluded that spiritual intelligence plays a key role in determination of employees' hardiness and quality of work life.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر سایکودراما و تحلیل رفتار متقابل بر تعارض با والدین نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1755 - 1774
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به این که نوجوانی یکی از حساس ترین مراحل رشد آدمی ست باید به حل مشکلات تربیتی و روانشناختی این گروه توجه ویژه ای نمود. یکی از بهترین راه کارها در این راستا، استفاده از مداخلات روانشناختی است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر سایکودراما و تحلیل رفتار متقابل بر تعارض با والدین نوجوانان پسر انجام شد.
روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر پایه سوم دوره اول دبیرستان های عادی دولتی شهر خرم دره در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند. 30 نفر با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. گروه های آزمایشی، درمان مختص گروه خود را در 8 جلسه 5/1 ساعته دریافت کردند. ابزار پژوهش پرسشنامه تعارض نوجوان با والدین پرینز بود. تجزیه و تحلیل یافته ها از طریق آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی صورت گرفت.
یافته ها: میانگین و انحراف معیار تعارض با مادر و تعارض با پدر گروه سایکودراما در پیش آزمون به ترتیب (37/2±10/28 و 82/1±70/28)، گروه تحلیل رفتار متقابل (55/2±50/28 و 98/1±20/28)، و گروه کنترل (17/2±60/27 و 77/1±60/27) بود. سایکودراما (13/2±10/24 و 90/2±80/24) و تحلیل رفتار متقابل (90/2±00/24 و 33/1±30/25) در مقایسه با گروه کنترل (04/2±80/27 و 91/1±90/27)، تعارض با مادر (001/0 >p) و تعارض با پدر را در پس آزمون کاهش دادند (001/0 >p). در مرحله پیگیری، اثر سایکودراما (11/2±40/24 و 91/1±10/26) و تحلیل رفتار متقابل (75/2±40/24 و 13/1±20/25) بر تعارض با مادر و تعارض با پدر (31/2±40/28 و 91/1±90/27) ماندگار بود (001/0 >p؛ 001/0 >p). تأثیر سایکودراما و تحلیل رفتار متقابل بر تعارض با مادر و تعارض با پدر در مراحل پس آزمون و پیگیری یکسان بود (05/0 <p).
نتیجه گیری: سایکودراما با بهره گیری از هنر ارتباط و بازسازی موقعیت و تخلیه هیجانات، و تحلیل رفتار متقابل با ارائه تصویری از ساختار روانشناختی و کمک به چگونگی رفتار مؤثر در کاهش تعارض با والدین مؤثر بوده اند