فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۸۲۰ مورد.
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
95 - 114
حوزههای تخصصی:
زیست بوم کارآفرینی فناورانه مجموعه پیچیده ای از اجزا و روابط است که امکان ایجاد و رشد شرکت های فناوری جدید را فراهم می سازد. این زیست بوم ها باید به وضوح تعریف و ارزیابی شوند تا به استقرار و توسعه مناسب خود برسند. هدف این پژوهش ترسیم مؤلفه های اصلی زیست بوم کارآفرینی فناورانه دانشگاه رازی برای توسعه چارچوب جامع این زیست بوم و سطح بندی ابعاد اصلی آن است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و باتوجه به ماهیت آن جزء پژوهش های آمیخته (کیفی - کمی) از نوع اکتشافی - متوالی و بر اساس گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی و اسنادی - میدانی می باشد. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه خبرگان کلیدی دارای سابقه مرتبط با موضوع پژوهش است که با 12 مصاحبه اشباع نظری محقق شد. در این پژوهش از روش های تحلیل تم مبتنی بر قیاس و تحلیل تفسیری - ساختاری بهره گرفته شده است. بر اساس نتایج، 14 مؤلفه (حاکمیتی، مدیریتی، ساختار بودجه ای، ساختار نهادی، حمایت های نرم و سخت، اقدامات انگیزشی، مسئولیت پذیری، فعالیت های بازاریابی، شبکه سازی، اطلاع رسانی، الگوسازی، پیوندسازی و ترویج و نگرش) برای ابعاد اصلی زیست بوم کارآفرینی فناورانه در دانشگاه رازی شناسایی شد که ابعاد در سه سطح دسته بندی شدند. ابعاد بازار، سرمایه های مالی، سرمایه های انسانی و حمایت ها در سطح اول، فرهنگ در سطح دوم و سیاست ها در سطح سوم قرار گرفتند.
تبیین مدل بازاریابی شهودی در صنعت شوینده ایران: رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
417 - 462
حوزههای تخصصی:
صنعت شوینده در ایران به عنوان صنعتی رقابتی و پویا با چالش های فراوانی در شناخت رفتار واقعی مصرف کننده و طراحی راهبردهای بازاریابی مواجه است. مهم ترین مسئله این پژوهش، ضعف مدل های بازاریابی سنتی در شناسایی و بهره برداری از سازوکارهای ناخودآگاه و شهودی مؤثر بر فرایند خرید است که باعث ایجاد فاصله میان رفتار ادراکی و عملی مشتریان و کاهش اثربخشی سرمایه گذاری های بازاریابی شده است. هدف این تحقیق تبیین مدل پارادایمی بازاریابی شهودی در صنعت شوینده ایران و ارائه چارچوبی بومی برای شناسایی الهامات، عوامل ناخودآگاه، موانع و راهبردهای اثربخش در جهت ارتقاء تجربه مشتری و رشد برند است. این مطالعه صرفاً با رویکرد کیفی و با انجام مصاحبه های عمیق با ۲۰ نفر از خبرگان حوزه بازاریابی، مدیران و اساتید دانشگاهی انجام شد و داده ها با روش نظریه داده بنیاد تحلیل و کدگذاری شدند. یافته ها نشان دادند که الهامات محیط زیستی، تداعی نوستالژیک، غرور ملی و روایت های خانوادگی از ریشه های اصلی رفتار شهودی هستند و عوامل زمینه ای نظیر هویت اجتماعی، آموزش تخصصی، قیمت و تجربه خرید، شرایط ظهور این رفتار را تقویت می کنند. موانع ساختاری، ریسک ادراک شده و شایعات به عنوان عوامل تضعیف کننده شناسایی شدند. راهبردهای پیشنهادی شامل نوآوری محصول و بسته بندی، تبلیغات خلاق و حسی، توسعه سرمایه انسانی شهودی و ارتقاء تجربه مشتری است. این پژوهش تأکید دارد که شرکت ها باید تمرکز خود را از بازاریابی صرفاً منطقی به سرمایه گذاری در ظرفیت های ناخودآگاه و شهودی نیروی انسانی و محصولات معطوف کنند. توصیه می شود مدیران با بهره گیری از روش های عصب پژوهی، طراحی نوآورانه و آموزش تخصصی، مزیت رقابتی پایدار خلق نمایند.
تأثیر ادراک مدیران، گستره تغییر و رهبری بر انطباق استراتژیک با چرخش استراتژیک در بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
261 - 277
حوزههای تخصصی:
کسب وکارهای کوچک بستر مناسبی برای توسعه فعالیت های کارآفرینی هستند. یکی از عوامل موفقیت کسب وکارهای کوچک این است که چرخه افول خود را با موفقیت پشت سر بگذارند. می توان از چرخش و انطباق استراتژیک برای مقابله با چرخه زوال در کسب وکارها استفاده نمود. از این رو، هدف پژوهش، بررسی تأثیر ادراک مدیران، گستره تغییر و رهبری انطباقی در شکل گیری انطباق استراتژیک با نقش میانجی چرخش استراتژیک است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها از نوع توصیفی و از حیث ارتباط بین متغیرهای پژوهش از نوع علّی است. روش کار پیمایشی بوده، جامعه آماری پژوهش را کسب وکارهای نوپای شهر بوشهر تشکیل داده که تعداد آن 80 شرکت است. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه در مقیاس پنج گزینه ای بود. برای سنجش روایی از روش اعتبار محتوا و برای آزمون پایایی پرسش نامه از شیوه آلفای کرونباخ استفاده شده است. بر اساس نتایج مقدار ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرهای گستره تغییر، ادراک مدیران، رهبری انطباقی، انطباق استراتژیک و چرخش استراتژیک به ترتیب برابر با 983/0، 887/0، 931/0، 990/0، 975/0 محاسبه گردید، که مقداری بیشتر از7/0 هستند. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و Smart PLS مورد تحلیل قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که ادراک مدیران بر انطباق استراتژیک تأثیر مثبت و معناداری ندارد؛ گستره تغییر بر چرخش استراتژیک؛ رهبری انطباقی بر چرخش استراتژیک؛ و چرخش استراتژیک تأثیر مثبت و معناداری بر انطباق استراتژیک دارد؛ در انتها، بر اساس یافته های پژوهش رهنمودهایی به مدیران کسب وکارهای نوپا ارائه شده است.
واکاوی ابعاد کلان اقتصاد چرخه ای مبتنی بر رویکرد ترکیبی فراترکیب و نگاشت شناخت فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتصاد چرخه ای نگاه غیرخطی نوین در حوزه های تولید و مصرف دارای مزایای بسیاری بوده و توجه افراد و سازمان های متعددی را به جهت منافع و ارزش های اقتصادی، اجتماعی و محیطی به خود جلب نموده است. سطح کلان اقتصاد چرخه ای مسائل و موضوعات، سیاست های کلان را شامل شده و محل تجمیع همه رویه ها و فرایندهای سطوح شرکتی و میان شرکتی است. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش فراترکیب، دلفی فازی و نگاشت شناختی فازی به شناسایی مولفه ها و اقدامات موثر در سطح کلان اقتصاد چرخه ای و چگونگی نحوه روابط علّی میان آن ها می-پردازد. از این رو مقالات مرتبط با اقتصاد چرخه ای از سال 2015 تا 2020 ملاک عمل قرار گرفته است. 104 مقاله از پایگاه علمی وب آف ساینس و اسکوپوس موردمطالعه قرار گرفت. به منظور ارزیابی میزان توافق میان کدگذاری ها، از نرم افزار spss و آزمون کاپا استفاده شده است. مولفه ها و اقدامات موثر در چهار دسته سیاست های کلان، اقدامات کلان، زیرساخت های کلان و فرهنگ سازی و آگاهی بخشی کلان دسته بندی و نگاشت شناختی فازی ادغامی خبرگان ترسیم گردید. وزن اعتباری اثرگذاری در نگاشت شناختی فازی ادغامی نشان می دهد مدیریت کارای منابع طبیعی و محیطی، ارائه آموزش ها به مشتریان و شرکت ها، تدوین سیاست ها و مشوق های حمایتی و فعال نمودن بازارهای محصولات دست دوم و بازیافتی مهم ترین می باشند.
ارزشیابی شورای عالی فضای مجازی با استفاده از روش تحلیل اهمیت-عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه مدیریت راهبردی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۷)
183 - 218
حوزههای تخصصی:
نظام حکمرانی فضای مجازی جمهوری اسلامی ایران به واسطه توسعه پرشتاب فناوری اطلاعات و ارتباطات در سال های گذشته ساختارهای گوناگونی را تجربه نموده است. در دهه اخیر با توجه به مسائل فرا بخشی فضای مجازی و سریان آن به نظام های اجتماعی مختلف، ساختاری شورایی و فرا قوه ای به نام «شورای عالی فضای مجازی» با هدف تمرکز و یکپارچه سازی سیاست گذاری فضای مجازی تشکیل گردید. اکنون پس از گذشت یک دهه از عمر این شورا، لازم است عملکرد این نهاد در تناسب با اهداف و وظایف مشخص شده برای آن مورد ارزشیابی قرار گیرد. ازاین رو هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل شکاف عملکردی شورای عالی فضای مجازی است که ضمن ارزشیابی مسیر طی شده، مسیر پیش روی این نهاد را نیز روشن می سازد. پژوهش حاضر تحقیقی از نوع آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی، داده های گردآوری شده از اسناد، منابع کتابخانه ای، بیانات رهبری و مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفتند و درنهایت اهداف و وظایف شورای عالی فضای مجازی در 23 مضمون سازمان دهنده و 5 مضمون کلیدی طبقه بندی گردیدند. در بخش کمی نیز برای تحلیل داده های گردآوری شده از پرسشنامه از روش تحلیل اهمیت-عملکرد (IPA) استفاده شده است. برای این پژوهش می توان دو یافته مهم را برشمرد: اول، شناسایی و طبقه بندی مجموع اهداف و وظایف شورای عالی فضای مجازی و اعتبار یابی آن که در گام اول پژوهش انجام شده است؛ دوم، دسته بندی این مؤلفه ها از منظر خبرگان و بر اساس عملکرد شورا در «ناحیه تمرکز»، «ناحیه استمرار کار خوب»، «ناحیه اولویت پایین» و «ناحیه اتلاف منابع» است. یافته ها حاکی از آن است که به صورت کلی شورای عالی فضای مجازی لازم است اکثر مؤلفه های مربوط به کار ویژه «تصمیم گیری و طراحی خط مشی» و «ارزشیابی خط مشی» را تقویت نماید.
تبیین چگونگی پذیرش فناوری بلاکچین در بانکداری الکترونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
279 - 297
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه به بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری بلاکچین در بانکداری الکترونیک پرداخته شد. برای این منظور از توسعه مدل یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری با استفاده از دو عامل واسطه ای اعتماد اولیه و ریسک درک شده استفاده شد. بنابراین، قابلیت توسعه مدل یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری، از طریق دو عامل واسطه ای اعتماد اولیه و ریسک درک شده، مبنای طرح فرضیات تحقیق بوده که از طریق آزمون معناداری اثر اجزای مدل بر روی پذیرش فناوری بلاکچین در بانکداری الکترونیک و با نقش میانجی این عوامل مورد آزمون قرار گرفته است. برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه استفاده شده و جامعه آماری تحقیق را مدیران ارشد و میانی بانک سامان در شهر تهران تشکیل دادند. تعداد 72 نفر از آن ها به شیوه غیراحتمالی در دسترس، نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی انجام گرفت و نتایج نشان داد عوامل موثر بر پذیرش فناوری بلاکچین در بانکداری الکترونیک را می توان شامل پیشایندهای انتظارات عملکرد و شرایط تسهیل کننده و عامل واسطه ای اعتماد اولیه دانست. هر دوی این پیشایندها از طریق اعتماد اولیه نیز اثرات قابل توجهی بر پذیرش این فناوری در بانکداری الکترونیک داشته اند، اما نقش ریسک درک شده به عنوان یک عامل واسطه ای در این مدل قابل توجه نبود. نتایج نشان داد که از میان پیشایندهای مدل توسعه یافته یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری، تنها انتظارات عملکرد به طور مستقیم بر پذیرش این فناوری تأثیرگذار است و شرایط تسهیل کننده به خودی خود، تاثیر قابل توجهی بر پذیرش این فناوری ندارد.
ارائه مدل آینده نگاری و سناریونویسی صنعت نشر با رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
597 - 650
حوزههای تخصصی:
صنعت نشر، به عنوان یکی از ارکان اصلی توسعه فرهنگی و انتقال دانش، با تحولات سریع فناوری، تغییرات رفتار مصرف کنندگان و ظهور پلتفرم های دیجیتال مواجه است. این پژوهش با هدف ارائه مدلی ترکیبی برای آینده نگاری و سناریونویسی صنعت نشر ایران در افق 1414 انجام شد. با بهره گیری از رویکرد ترکیبی کیفی و کمی، شامل مصاحبه های نیمه ساختاریافته، روش دلفی، تحلیل اسنادی و پرسشنامه، پیشران های کلیدی (دیجیتالی شدن، تغییر رفتار مصرف کننده، افزایش هزینه های تولید، رشد پلتفرم های آنلاین و مدل های درآمدی جدید) و عدم قطعیت های بحرانی (تحولات فناورانه، بحران های اقتصادی و آینده نشر سنتی/دیجیتال) شناسایی شدند. تحلیل های کیفی با استفاده از نظریه داده بنیاد و نرم افزار MAXQDA، مقوله هسته ای «تحولات فناورانه» را استخراج کرد که سایر مقوله ها را تحت تأثیر قرار می دهد. تحلیل های کمی با نرم افزارهای SPSS و Vensim، مدل پویایی سیستم را طراحی و شبیه سازی کرد که کاهش 40% کتاب های چاپی و رشد 140% کتاب های دیجیتال تا 1414 را نشان داد. سه سناریوی مرجع (رشد دیجیتال با 300% رشد دیجیتال، رکود اقتصادی با 30% افت درآمد و تعادل با 100% رشد دیجیتال) تدوین شدند که مسیرهای محتمل آینده را ترسیم می کنند. مقایسه با مطالعات پیشین (نوروزی و احمدی، 1401؛ ماگادان و گارسیا، 2022) نشان داد این پژوهش با مدل سازی پویا و بومی سازی مفاهیم، تحلیل عمیق تری ارائه کرده است. پیشنهادات اجرایی شامل سرمایه گذاری ناشران در فناوری، حمایت دولتی از نشر سنتی و توسعه پلتفرم های محلی توسط فعالان فناوری است. این مطالعه با پر کردن خلأهای ادبیات داخلی، چارچوبی جامع برای پیش بینی و برنامه ریزی استراتژیک ارائه داد و راهنمایی عملی برای هدایت صنعت نشر ایران به سمت آینده ای پایدار و نوآور فراهم آورد.
شناسایی عوامل موثر بر تحول دیجیتال مبتنی بر هوش مصنوعی درکسب و کارهای الکترونیک (مطالعه موردی: دیجی کالا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
329 - 354
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر تحول دیجیتال در کسب وکارهای الکترونیکی مبتنی بر هوش مصنوعی، با بهره گیری از روش فراترکیب انجام شده است. در این راستا، ۵۰ مقاله منتخب که طی دو ماه اخیر توسط پژوهشگران انتخاب شده بودند، با دقت مورد بررسی قرار گرفتند و داده های مرتبط با هدف پژوهش استخراج گردید. تحلیل کیفی یافته ها و تلفیق نظرات خبرگان منجر به شناسایی ۷ بعد اصلی شامل: زیرساخت دیجیتال، فناوری های توانمندساز هوش مصنوعی، تجربه مشتری، مدیریت و تصمیم گیری مبتنی بر داده، رهبری دیجیتال، حریم خصوصی داده و زنجیره تأمین هوشمند شد. این ابعاد در قالب ۳۴ مقوله فرعی طبقه بندی گردیده اند. بر مبنای یافته های پژوهش، برای تحقق تحول دیجیتال مبتنی بر هوش مصنوعی، کسب وکارها باید زیرساخت های فناورانه خود را تقویت کرده و ظرفیت هایی چون پردازش ابری، امنیت سایبری و ارتباطات پیشرفته را توسعه دهند. همچنین، به کارگیری فناوری هایی نظیر یادگیری ماشین، پردازش زبان طبیعی و تحلیل پیش بین در فرآیندهای کلیدی، نقش تعیین کننده ای در موفقیت دیجیتال دارند. شخصی سازی تجربه مشتری، طراحی داشبوردهای تحلیلی و استفاده از هوش تجاری، تصمیم گیری داده محور را در سطوح مختلف سازمان تسهیل می کنند. توانمندسازی رهبران سازمانی، تدوین سیاست های دقیق در حوزه حریم خصوصی داده و بهره گیری از اینترنت اشیا و اتوماسیون هوشمند در زنجیره تأمین، از دیگر الزامات این تحول به شمار می روند. یافته های این پژوهش می توانند به عنوان چارچوبی راهبردی برای مدیران، تصمیم گیران و سیاست گذاران در زمینه طراحی و پیاده سازی برنامه های تحول دیجیتال مبتنی بر هوش مصنوعی مورد استفاده قرار گیرند.
طراحی الگوی کسب وکارهای خانوادگی کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه موانع گسترده ای بر سر راه پیشرفت بخش کشاورزی ایران قرار دارد. اگرچه به نظر برخی از فعالان بخش کشاورزی مهم ترین مانع در این حوزه نقض در جنبه های فناوری است، اما از نظر پژوهشگران مهم ترین مانع بر سر پیشرفت کشاورزی ایران، مربوط به جنبه های علوم انسانی-اجتماعی و در رأس آن ها موضوع مدیریت کسب وکار در این حوزه است. از این دیدگاه، اولین موضوع مورد مناقشه، نظام های تولید و بهره برداری کشاورزی است. آنچه در این پژوهش به عنوان مبنا قرار گرفته است، نظام بهره برداری خانوادگی در کشاورزی است که نمود آن در اجرا، کسب وکار خانوادگی کشاورزی است. بنابر این، مسئله اصلی این پژوهش عدم وجود الگویی برای طراحی و اجرای کسب وکارهای خانوادگی کشاورزی در کشور است. با این وجود هدف اصلی، طراحی الگویی است تا مجموعه اجزاء اصلی کسب وکار خانوادگی کشاورزی و روابط بین آن ها را در برگرفته و منطق کار کردن کسب وکار به عنوان یک کل را نشان دهد. در این پژوهش ابتدا با مطالعه ادبیات پژوهش، چارچوب مفهومی پژوهش که متشکل از اجزاء، رابط بین آن ها و محتوای آن ها است، بدست آمد. سپس بر اساس پروتکل مصاحبه، با دوازده نفر از خبرگان بخش کسب وکار کشاورزی مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون و رویکرد استراید-استرلینگ استفاده شد که داده ها با با نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند و نتایج حاصل 1596 کد و 565 مضمون پایه، 86 مضمون سازمان دهنده و 13 مضمون فراگیر به دست آمد. در نتیجه الگوی کسب وکار بخش کشاورزی با 12 جزءِ بخش های مشتریان، ارزش پیشنهادی، جریان درآمدی، کانال ها، ارتباط بامشتریان، ساختار هزینه، فعالیت های کلیدی، منابع کلیدی، معماری سرمایه انسانی، معماری سرمایه مالی، مشارکت های کلیدی و اداره راهبردی کسب وکار طراحی شد.
طراحی اقدامات اصلاحی رفتاری جهت ارتقاء سلامت جسمانی دانش آموزان؛ کاربستی از بینش های رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه مدیریت راهبردی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۷)
77 - 110
حوزههای تخصصی:
بحث سلامت جسمانی یکی از مباحثی است که خط مشی گذاران هر کشور باید بدان توجه داشته و برای آن برنامه ریزی داشته باشند. این موضوع زمانی مهم تر می شود که طبق آمارهای مختلف، پس از همه گیری ویروس کرونا و تعطیلی مدارس، دانش آموزان با مشکلاتی از جمله اضافه وزن و عدم تحرک روبرو شده اند. یکی از ابزارهایی که خط مشی گذاران می توانند از آن برای تغییر رفتار دانش آموزان کمک بگیرند، استفاده از ابزارهای خط مشی رفتاری می باشد. در این پژوهش پس از مطالعه ی ادبیات حوزه ی رفتاری و مشورت با نخبگان این حوزه، دو اقدام اصلاح رفتاری را طراحی کرده و به روش شبه تجربی در مدارس منتخب اجرا کردیم. به این صورت که رفتار دانش آموزان در پیش آزمون و پس آزمون بررسی و ثبت گردید. اردوی حرکتی و بوفه ی مدرسه دو اقدامی بود که پس از طراحی، یکی از آن (اردوی حرکتی) در مدرسه ی پسرانه ی صالحین و دیگری (بوفه ی مدرسه) در مدرسه ی دخترانه ی استاد مطهری اجرا گردید. نتایج این دو اقدام نشان داد استفاده از ابزارهای خط مشی رفتاری در تغییر رفتار دانش آموزان اثربخش خواهد بود.
هوشمندی استراتژیک و تاب آوری در کسب وکارهای نوپا: مطالعه ای داده بنیاد از تجربه زیسته کارآفرینان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
85 - 134
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله و هدف:در بستر اقتصادی ایران که با چالش های مزمنی نظیر رکود تورمی مواجه است، کسب وکارهای نوپا به واسطه ضعف ساختاری، کمبود منابع و آسیب پذیری بالا، بیش از هر بازیگر اقتصادی دیگری در معرض ناپایداری و شکست قرار دارند. در این شرایط، ارتقاء تاب آوری سازمانی از طریق رویکردهای مبتنی بر هوشمندی استراتژیک، ضرورتی اجتناب ناپذیر تلقی می شود. علی رغم توسعه مطالعات در حوزه تاب آوری، هنوز مدل های منسجم و مبتنی بر داده های تجربی زیسته کارآفرینان برای تبیین سازوکارهای بقاء در محیط های پرتلاطم اقتصادی، به ویژه در ایران، تدوین نشده اند. این پژوهش با هدف پر کردن این خلأ، به طراحی و تبیین مدلی جامع می پردازد که نشان دهد هوشمندی استراتژیک چگونه می تواند زمینه ساز ارتقاء تاب آوری در استارتاپ ها باشد. روش:پژوهش حاضر از رویکردی تجربی بهره گرفته و تمرکز آن بر تحلیل تجربه زیسته کارآفرینان در محیط های واقعی است. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۱۴ نفر از بنیان گذاران و مدیران استارتاپ های فعال گردآوری و پس از کدگذاری تحلیلی، به مدل سازی نهایی منجر شد. در ادامه، مدل طراحی شده با استفاده از پرسشنامه ای محقق ساخته و تحلیل کمی داده ها در محیط نرم افزارهای آماری، مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها:تحلیل داده ها منجر به شناسایی پنج مؤلفه کلیدی در شکل گیری هوشمندی استراتژیک استارتاپ ها گردید: گردآوری و پردازش هوشمند داده ها، ذخیره سازی و دسترسی ساختاریافته به اطلاعات، استفاده از الگوریتم های پیش بینی و هوش مصنوعی، طراحی استراتژی های واکنشی داده محور، و بازمهندسی فرآیندهای عملیاتی در مواجهه با بحران های اقتصادی. یافته ها نشان دادند که هر یک از این مؤلفه ها تأثیر معناداری بر تقویت تاب آوری سازمانی دارند و مدل پیشنهادی، توان تبیینی قابل قبولی در محیط های رکودی دارد. نتیجه گیری:مدل نهایی پژوهش، چارچوبی کاربردی برای درک عمیق تر از پیوند میان هوشمندی استراتژیک و تاب آوری در استارتاپ ها فراهم می آورد. این مدل نه تنها مسیر سازگاری و پایداری سازمانی را برای کسب وکارهای نوپا در محیط های پرتلاطم اقتصادی هموار می سازد، بلکه ابزاری کارآمد برای سیاست گذاران، نهادهای حمایتی و مدیران اجرایی جهت تصمیم سازی های مالی، فناورانه و نهادی به شمار می رود.
ارائه استراتژی های مواجهه با ریسک های اولویت دار در عملیات پالایشگاه نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
169 - 204
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، پالایشگاه های نفت با چالش های متعددی روبرو هستند که مدیریت و مواجهه صحیح با آن ها از اهمیت بالایی برخوردار است. این تحقیق به دنبال ارائه استراتژی های مناسب برای مواجهه با ریسک های اولویت دار در عملیات پالایشگاه های نفت است. این پژوهش از نوع توصیفی و پیمایشی است و به منظور تحلیل و شناسایی ریسک ها و استراتژی ها از روش تحلیل مضمون (تحلیل تم) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 17 نفر از خبرگان و متخصصان صنعت نفت است که از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته داده ها جمع آوری شده است. نمونه گیری به صورت هدفمند و با توجه به اشباع نظری انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام و نتایج استخراج شده است. نتایج این تحقیق منجر به شناسایی 18 دسته اصلی و 62 زیرمولفه مرتبط با عملیات پالایشگاه های نفت گردید. از جمله ریسک های اولویت دار شناسایی شده می توان به تغییرات اقلیمی و محیط زیستی، ریسک های فناوری و نوآوری، ریسک های سایبری و امنیتی، ریسک های اقتصادی و مالی، و ریسک های داده و فناوری اطلاعات اشاره کرد. همچنین، استراتژی های مواجهه با این ریسک ها شامل تقویت زیرساخت های پالایشگاهی در برابر حوادث طبیعی، آزمایش و شبیه سازی فناوری های نوین، ارتقاء امنیت سایبری، ایجاد ذخایر مالی برای شرایط بحرانی و استفاده از فناوری های نوین برای نظارت و پیش بینی مشکلات احتمالی پیشنهاد شده است. سطوح مختلف ریسک ها در پالایشگاه ها از پایه ای ترین تهدیدات کلان (سطح 1) تا تهدیدات اقتصادی، سیاسی، فناوری و لجستیکی (سطوح 2 و 3) و مدیریت دقیق اطلاعات و منابع انسانی (سطوح 4 و 6) را در بر می گیرد. همچنین، سطوح 5 تا 8 به فرآیندهای مدیریت ریسک، تصمیم گیری های استراتژیک و پیاده سازی دقیق استراتژی های مقابله با ریسک ها اشاره دارند. این پژوهش با ارائه استراتژی های مؤثر برای مدیریت ریسک ها در پالایشگاه های نفت، به ارتقاء دانش موجود در زمینه مدیریت ریسک در این صنعت کمک می کند. نتایج این تحقیق می تواند مبنای طراحی استراتژی های مدیریتی در پالایشگاه ها و دیگر صنایع مشابه باشد و به مدیران کمک کند تا ریسک ها را شناسایی و به طور مؤثر مدیریت کنند. این تحقیق همچنین می تواند به عنوان مبنای تحقیقات آتی در زمینه مدیریت ریسک و بهبود عملکرد در صنایع نفت و انرژی استفاده شود.
طراحی مدل راهبردهای چابکی بقای کسب و کار با رویکرد قابلیت بازاریابی دوسویه و مدیریت آشفتگی محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
47 - 69
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر به طراحی الگوی راهبردهای چابک بر بقای کسب و کارها با رویکرد قابلیت بازاریابی دوسویه و مدیریت آشفتگی محیطی پرداخته شده است. همچنین، به شناسایی و تائید مواردی که مربوط به استراتژی چابکی و مدیریت آشفتگی محیطی و قابلیت بازاریابی دوسویه می باشد ، پرداخته شده است و ارتباط بین متغیرهای پژوهش نیز تبیین شده است. روش: در پژوهش حاضر برای شناسایی شاخص ها از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. همچنین جهت تاثیرگذاری و تاثیر پذیری متغیرها از نرم افزار میک مک استفاده گردید. جامعه آماری مدیران ارشد و اجرایی شرکت های عضو اتاق بازرگانی شیراز بودند. روش نمونه گیری این پژوهش، از روش نمونه-گیری گلوله برفی استفاده شد و به کمک این روش 13نفر انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزار مصاحبه برای جمع آوری نظر افراد استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته ها، عوامل مربوط به راهبردهای چابک بر بقای کسب و کارها شناسایی و دسته بندی شدند. ابعاد مربوط به مدیریت آشفتگی محیطی و قابلیت بازاریابی دوسویه نیز شناسایی و تایید شد. از طریق نرم افزار میک مک تاثیرپذیری و تاثیرگذاری متغیرها نیز مشخص گردید. نتیجه گیری: باتوجه به اطلاعات بدست آمده می توان از انعطاف پذیری عملیاتی، آینده نگاری استراتژیک، سرعت نوآوری و هوشمندی رقابتی بعنوان استراتژی های چابک نام برد که همراه با قابلیت بازاریابی دوسویه بعنوان متغیرهای کلیدی و راهکار حیاتی برای بقای کسب وکارها در دوران آشفتگی و تغییرپذیری محیطی نام برد.
طراحی چارچوب رهبری عصب پایه ذهن آگاه برای توانمندسازی تاب آوری کسب وکارهای کوچک و متوسط در محیط های پر تلاطم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
511 - 568
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، غایت اصلی معطوف به طراحی چارچوب رهبری عصب پایه ذهن آگاه برای توانمندسازی تاب آوری کسب وکارهای کوچک و متوسط در محیط های پرتلاطم بوده است؛ الگویی که بتواند از رهگذر ارتقای ظرفیت های شناختی، هیجانی و راهبردی مدیران و رهبران، موجبات شکوفایی پایدار این دسته از کسب وکارها را در بسترهای متلاطم اقتصادی و اجتماعی فراهم آورد. این مطالعه به لحاظ هدف شناسی، در زمره تحقیقات کاربردی طبقه بندی می گردد؛ زیرا ضمن برخورداری از ارزش های معرفت شناختی و غنای نظری، قابلیت انطباق عملی در سطح سازمان های راهبردی، نهادهای تسهیل گر و سیاست گذار را نیز داراست. از حیث روش شناسی نیز، با توجه به چندوجهی بودن مسئله و پیچیدگی ابعاد مفهومی آن، رویکرد آمیخته (ترکیبی از روش های کیفی و کمی) برگزیده شده است تا هم عمق مفهومی و هم اعتبار تجربی یافته ها تضمین گردد. یافته های حاصل از گردآوری و تحلیل داده ها، حکایت از آن دارد که مدل رهبری ذهن آگاه پیشنهادی، از پنج مؤلفه بنیادین شکل گرفته است که هر یک دربردارنده لایه هایی از توانمندسازی روان شناختی، مدیریتی و راهبردی می باشند. نخست، مؤلفه خودشناسی است که شامل ابعادی همچون هوش هیجانی، شفاف سازی ارزش های فردی، و توسعه ذهنیت رشد می باشد؛ مؤلفه ای که به مثابه شالوده بنیادین رهبری ذهن آگاه، نقش کلیدی در انسجام درونی و پایایی رفتاری رهبران ایفا می کند. دوم، مفهوم همدردی به عنوان تجلی گاه تعهد اجتماعی و التزام اخلاقی رهبران، از طریق مهارت گوش دادن فعال، تدوین مأموریت سازمانی معنادار و ارائه پاسخ های دلسوزانه به نیازهای ذی نفعان، تبیین شده است. سوم، مؤلفه هدف گذاری مطرح می گردد که با تمرکز بر ترسیم چشم انداز روشن، تبیین ارزش های اصلی سازمان و طراحی نقشه راه استراتژیک، بستر هدایت هوشمندانه سازمان را فراهم می سازد. چهارم، مؤلفه تطبیق پذیری به عنوان بازوی دینامیک مدل، با تکیه بر انعطاف پذیری شناختی و رفتاری، اشتیاق به آزمون گری، و توانایی یادگیری از ناکامی ها، امکان واکنش فعالانه به تحولات محیطی را مهیا می کند. در نهایت، مؤلفه تفکر سیستمی با رویکردی کل نگر، از طریق فهم روابط متقابل میان عناصر سازمانی، بهره گیری از حلقه های بازخورد و تدوین راهبردهای عملیاتی چندلایه، مدل را به سطحی از انسجام و کارآمدی ساختاری ارتقاء می دهد.در مجموع، مدل ارائه شده واجد انسجام مفهومی، تعادل ساختاری و قابلیت انطباق در محیط های پیچیده و پویای کسب وکارهای کوچک و متوسط است و می تواند به مثابه چارچوبی کارآمد برای توانمندسازی رهبری در سطوح خرد و کلان ایفای نقش نماید.
ارزیابی و ارائه الگوی موثر بر جذابیت بازار صادراتی مناطق پتروشیمی (مطالعه موردی: شرکت های هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
489 - 510
حوزههای تخصصی:
جذابیت بازار صادراتی پتروشیمی نقش کلیدی در افزایش سهم ایران در تجارت جهانی، ارزآوری و رونق اقتصادی ایفا می کند. با بهبود جذابیت، امکان دسترسی به بازارهای جدید، تقویت جایگاه رقابتی و ایجاد فرصت های پایدار برای توسعه صادرات فراهم می شود. این مطالعه با هدف ارزیابی و ارائه الگوی موثر بر جذابیت بازار صادراتی مناطق پتروشیمی انجام شده است. مشارکت کنندگان شامل 15 نفر از خبرگان و فعالین بازاریابی و بازرگانی در حوزه صنایع پتروشیمی بوده است که با استفاده از نمونه گیری هدفمند غیر تصادفی و بر اساس رسیدن به نقطه اشباع نظری انتخاب شده است. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. تحلیل داده ها با روش داده بنیاد و نرم افزار مکس کیودا انجام شد. بر اساس نتایج بدست آمده، با بررسی و دسته بندی کدهای توصیفی حاصل از متون مصاحبه، 69 مضمون فرعی شناسایی شده است که مطابق با مدل پارادایمی در رویکرد داده بنیاد در قالب شش مولفه اصلی اعم از شرایط علی (دسترسی به بازار، اندازه و رشد بازار، فرصتهای مشارکت)، شرایط زمینه ای (ثبات اقتصادی، شرایط فرهنگی-اجتماعی، محیط سیاسی/قانونی)، پدیده محوری (جذابیت بازار صادراتی مناطق پتروشیمی)، شرایط مداخله گر (تحریم های بین المللی، محیط رقابتی)، راهبردها (بهبود کیفیت زیرساختها، ارتقا مزیت رقابتی) و پیامدها (رونق اقتصادی، توسعه بازار صادرات و افزایش قدرت رقابت پذیری) دسته بندی شدند.
ریشه یابی علل بروز پدیده زنان کارگرکشاورزی دلفان با کاربست تکنیک RCA و پیشنهاد راهبردهای متناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
205 - 256
حوزههای تخصصی:
حضور بیش از ۶۰۰ زن کارگر روزمزد کشاورزی در میدان اصلی شهرستان دلفان استان لرستان ، به عنوان نمادی از وضعیت اشتغال نامناسب، توجه رسانه ها، نهادهای مدنی و مسئولان را برانگیخته و بیم آن می رود که در صورت بروز حادثه ای پیش بینی نشده، به بحرانی اجتماعی یا امنیتی تبدیل شود. هدف این مقاله ریشه یابی علل بروز پدیده است که برای این منظوراز تکنیک "تحلیل علل ریشه ای "استفاده شد. در ادامه راهبردهای متناسب بر اساس علل ریشه ای شناسایی شده عنوان شد.این مطالعه از نوع کاربردی و با روش تحقیق کیفی انجام شد. در مرحله نخست، با استفاده ازروش کیفی از ابزار مصاحبه عمقی با 25 نفر از زنان کارگر کشاورزی و 19 نفر از صاحبنظران و کارشناسان حوزه توسعه،زنان،کار وکشاورزی انجام شد. افراد مورد مطالعه به صورت هدفمند و با نمونه گیری بارز انتخاب شدند. یافته ها نشان می دهد مهمترین علل ریشه ای مشترک بین زنان کارگر ، صاحبنظران و مسوولان مربوط به فقر، وضعیت خانوادگی زنان، کم توجهی متولیان به موضوع، فقدان مشاغل و درآمدهای جایگزین و تمایل به ساعت کار شناور بود. با این همه، زنان کارگر بیشتر بر ابعاد اقتصادی و احساس امنیت خود حین انجام این مشاغل تاکید داشتند و سایر موارد در اولویت های بعدی قرار داشت. از سوی دیگر، کارشناسان و مسوولان بر زمینه های فرهنگی- اجتماعی مانند چالش های فرهنگی گذار از فرهنگ سنتی و مردسالارانه و همچنین تمایلات مطالبه گری زنان متمرکز بودند. با توجه به اقدامات مقطعی ، پراکنده وسطحی نهادها و سازمانهای مرتبط در سطح ملی و منطقه ای راهبردهای پیشنهادی بر مبنای یافته ها حاکی از آن است که در قوانین بالا دستی جمهوری اسلامی ازجمله قانون اساسی، قانون کار و برنامه های توسعه ظرفیت های مناسبی برای کاهش آسیبهای این پدیده وجود دارد اما این راهبردها عمدتا" با اقدامات سطحی و غیر کارشناسی نادیده گرفته می شود و همین امر باعث تعمیق بیشتر مشکلات این قشر از کارگران زن بخش کشاورزی می شود.
تدوین الگوی خط مشی گذاری فرهنگی بر اساس مولفه های سیاسی کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
47 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین الگوی خط مشی گذاری فرهنگی بر اساس مولفه های سیاسی کشور عراق است. پژوهش حاضر از نوع آمیخته(کیفی-کمی) بوده است. جامعه آماری این تحقیق در بخش کیفی را مدیران سازمان های دولتی عراق تشکیل می دهند و با توجه به نمونه گیری گلوله برفی تعداد 10 نفر از اشخاص صاحب نظر و دارای تحصیلات و تجربه کافی مرتبط با موضوع، به عنوان خبرگان پژوهش برای انجام مصاحبه انتخاب شدند. مشارکت کنندگان پژوهش در بخش کمی مدیران سازمان های دولتی عراق هستند که پرسشنامه خبره توسط 50 نفر از آنها پاسخ داده شد، جهت تجزیه و تحلیل داد ه ها از نرم افزار مکس کیودا و آزمون فریدمن استفاده گردید. نتایج پژوهش مشتمل بر ابعاد ساختار حکومتی و سیاسی(ساختار سیاسی و حکومتی، هماهنگی و انسجام، امنیت و ثبات، نقش سازمان های غیردولتی)، بعد عوامل تنوع فرهنگی و اجتماعی (تنوع قومی و مذهبی،سیاست های فرهنگی، آموزش و آگاهی بخشی)، بعد عوامل نفوذ خارجی و تأثیرات بین المللی(تأثیرات خارجی و رسانه ها، نفوذ خارجی و احزاب سیاسی)، بعد عوامل فساد، منابع و زیرساخت ها(منابع مالی و زیرساخت ها، فساد اداری و مشکلات اجرایی)، بعد عوامل سیاست گذاری، برنامه ریزی و توسعه(برنامه ریزی و سیاست گذاری، تحقیقات و توسعه فرهنگی) و بعد عوامل فناوری و نوآوری (فناوری نوین،تأثیر نخبگان و جامعه علمی) است.
فراترکیب موانع تحقق تحول دیجیتال؛ مطالعه موردی صنعت بانکداری جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه مدیریت راهبردی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۷)
151 - 182
حوزههای تخصصی:
بانکداری تمام دیجیتال شکلی از بانکداری است که در آن تمام فرایندها به شکل غیرفیزیکی و بر بستر سامانه های دیجیتالی انجام می شود. تحول دیجیتال در دو دهه اخیر تغییر بسیار زیادی بر بستر و اشکال بانکداری گذاشته است. در ایران نیز صنعت بانکداری یکی از پیشگامان جاری سازی تحول دیجیتال است؛ ولی موانعی صنعت بانکداری ایران را از تحقق بانکداری تمام دیجیتال و رسیدن به استانداردهای بانکی کشورهای توسعه یافته باز داشته است. این پژوهش به احصاء موانع تحقق تحول دیجیتال در صنعت بانکداری ایران با بررسی پژوهش های گذشته در این زمینه می پردازد. این نوشتار با بررسی اولیه ۱۲۸ مقاله و بررسی نهایی ۲۵ مقاله در بازه زمانی ۱۶ ساله (۱۳۸۵ تا ۱۴۰۱) که در بستر صنعت بانکداری ایران انجام شده است با روش فراترکیب، موانع تحقق تحول دیجیتال در این صنعت را در یک تقسیم بندی منسجم گردآوری کرده است. برای تجزیه و تحلیل داده های مقالات از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. ۸۸ مضمون پایه در قالب ۷ مضمون سازمان دهنده و ۲ مضمون فراگیر استخراج شده است. یافته های این پژوهش حکایت از این دارد که برای رفع موانع تحقق تحول دیجیتال در صنعت بانکداری ایران باید علاوه بر عوامل زیرساختی فنی، مالی و حقوقی-سیاسی، به عوامل محتوایی و نرم افزاریِ رهبری دیجیتال، سازمان، فرهنگ و دانش و مهارت بها داده شود و بانکداری تمام دیجیتال در ایران تنها با رویکرد جامع نگرانه می تواند محقق گردد.
تبیین تأثیر یادگیری راهبردی بر بهره برداری از فرصت های کسب و کار بین المللی با میانجیگری بلوغ سازمانی و قابلیت های پویای صادراتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه مدیریت راهبردی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۷)
111 - 150
حوزههای تخصصی:
مهم ترین مسیر برای بقا و به دور ماندن از تکانه های اقتصادی، استفاده از دانش برای بلوغ سازمان و رشد قابلیت های صادراتی آن متناسب با تغییرات محیط بین المللی است. هدف از این مطالعه آن است که با ارائه مدلی اثرگذاری اکتساب دانش مربوط به کسب وکارهای بین المللی به درون سازمان در بین المللی شدن آن را بیازماید. کسب وکارها به منظور بهره برداری از فرصت های رشد، دسترسی به مشتریان جدید و تطبیق با تغییرات محیط برون مرزی وارد عرصه فعالیت های بین المللی می شوند. ازآنجا که اطلاعات تفصیلی در مورد شرکت های کوچک و متوسط تولیدی صادرکننده وجود ندارد، با استفاده از فرمول تعدیل شده کوکران برای جامعه آماری نامعلوم، حجم نمونه تحقیق بر اساس واریانس گروه خبرگان، 160 نمونه برآورد شد. نوع پژوهش کاربردی و از روش آمیخته کیفی مصاحبه و گلوله برفی و کمّی معادلات ساختاری به عنوان ابزار تحلیل پرسش نامه برای تبیین مدل بهره برده شده است. به کمک گروه خبرگان پایایی با آلفای کرونباخ 78% برای پرسش نامه تحقیق برآورد گردید. نتایج تحلیل ها نشان داد که مدل ارائه شده برازش خوبی دارد و تزریق دانش حاصل از یادگیری سازمانی موجب بلوغ سازمانی و استفاده مؤثرتر از قابلیت های پویای صادراتی و در نتیجه بهره مندی مؤثرتر سازمان از فرصت های کسب وکار بین المللی می شود.
طراحی الگوی بهسازی منابع انسانی با رویکرد توسعه پایدار در بیمارستان های علوم پزشکی و سازمان تامین اجتماعی کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
463 - 488
حوزههای تخصصی:
بهسازی منابع انسانی یک مفهوم جا افتاده در حوزه مدیریت منابع انسانی است و در همه سازمان ها یک موضوع اساسی و حیاتی در دنیای مبتنی بر دانش امروز شده است.لذا هدف اصلی این پژوهش طراحی الگوی بهسازی منابع انسانی با رویکرد توسعه پایدار در بیمارستان های علوم پزشکی و سازمان تامین اجتماعی کرمانشاه است.روش پژوهش توصیفی-پیمایشی است.ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته برنامه های بهسازی منابع انسانی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه پرسنل شاغل در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی استان کرمانشاه است حجم نمونه براساس جدول کرجسی مورگان 341 نفر انتخاب شده و روش نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای ساده انجام گرفت.روش تجزیه و تحلیل دادهای تحقیق از طریق مدل سازی معالات ساختاری با استفاده از نرم افزار PLS و AMOS بود مدل نهایی در چهار بخش فلسفه و اهداف، ابعاد و مؤلفه ها، فرایند اجرایی و برون داد مدل طراحی شد.نتایج نشان دادکه وضعیت موجود برنامه های بهسازی منابع انسانی در ابعاد بهسازی "اخلاقی"، "اجتماعی . فرهنگی" و بعد "فردی از میزان رضایت نسبی برخوردار است و در بخش ابعاد و مؤلفه ها، مقدار شاخص نیکویی برازش 677.90 و مقدار شاخص میانگین مربعات خطای برآورد0.06 برآورد شد و اعتبار کل مدل نیز به تأیید متخصصان امر رسید.با توجه به یافته های پژوهش تمامی شاخص ها در حد مطلوب قرار دارند پس می توان نتیجه گرفت که مدل بهسازی منابع انسانی با رویکرد توسعه پایدار در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی و سازمان تامین اجتماعی استان کرمانشاه تایید است.