فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
درس کارورزی (3) یکی از دروس دانشگاه فرهنگیان است که در آن دانشجو باید از طریق روش سازنده گرا و فرم (ج) تدریس کند. اهمیت و ضرورت این پژوهش چگونگی و کارآیی این فرم برای رشته الهیات است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی بوده و با رویکرد کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شده است. شیوه نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی بوده است. جامعه آماری 27 نفر از دانشجویان درس کارورزی (3) دانشگاه فرهنگیان بودند. یافته های پژوهش در قالب 145 کدگذاری باز، 38 کدگذاری محوری و 5 کدگذاری انتخابی عوامل مؤثر، موانع، راهکارها، عوامل زمینه ای و پیامدها بیان شده است. ازجمله موانع مداخله گر عبارت است از فراگیر نبودن فرم (ج) برای همه دروس، محدودیت زمان کلاس درس و نبود فرصت کافی برای اجرای کامل مراحل فرم (ج)، بالا بودن حجم زیاد مطالب، مناسب نبودن برای مفاهیم انتزاعی، عدم همکاری لازم مدیران و معلمان راهنما و آشنا نبودن معلم راهنما با فرم (ج) و ایجاد مشکلات، ذهنیت منفی دانش آموزان در مورد معلم دینی، سختی انطباق مطالب با روش های جدید و فعال تدریس. پیامدها نیز عبارت است از افزایش مشارکت دانشجویان، ایجاد علاقه مندی دانش آموزان، رشد خلاقیت دانش آموزان و تغییر نگرش دانش آموزان، تسهیل انتقال مطالب زیاد و سنگین به دانش آموزان، افزایش دقت و زمان بندی در تدریس، نظام مند شدن فرایند تدریس، کم شدن فشار روانی و استرس تدریس، نجات از متکلم وحده بودن معلم و تعامل بهتر دانش آموزان.
الگوی توسعه فردی معلمان دوره ابتدایی استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف اصلی پژوهش حاضر طراحی و ارائه الگوی توسعه فردی برای معلمان مدارس ابتدایی استان البرز بود. روش: این پژوهش با شیوه کیفی و رویکرد گلیزری با پانزده معلم خبره استان البرز در سال تحصیلی 1404-1403 با استفاده از نمونه گیری هدفمند انجام شد تا جایی که تحلیل ها به اشباع نظری رسید. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شد. روش تحلیل به صورت کدگذاری بوده که در سه سطح باز (مفهوم)، محوری (مقوله فرعی) و انتخابی (مقوله اصلی) انجام شده است. مفهوم ها و مؤلفه های الگوی توسعه فردی (123مفهوم، 17 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی) از مصاحبه ها مشخص و در قالب الگو تدوین شد.. یافته ها: یافته ها نشان داد که توسعه فردی معلمان دوره ابتدایی شامل چهار مؤلفه کلیدی شامل عوامل اجتماعی؛ عوامل سازمانی؛ عوامل فردی و عوامل اجتماعی بوده است. عوامل اجتماعی؛ شامل مسئولیت پذیری اجتماعی، جوّ و فرهنگ اجتماعی، ارتباط با جامعه؛ عوامل سازمانی شامل رویکرد مدیریتی، هدف گذاری، چشم انداز سازمانی، فراهم کردن امکانات؛ عوامل فردی؛ شامل اخلاق حرفه ای، کنترل درونی، خودکارآمدی، بلوغ فکری، انگیزه پیشرفت و عوامل آموزشی؛ شامل مهارت آموزشی، کار تیمی، طراحی آموزشی، ارزشیابی، پژوهش بوده است. نتیجه گیری: بنا بر یافته های به دست آمده در این پژوهش مدل مفهومی توسعه فردی به منظور بهسازی معلمان مدارس ابتدایی ترسیم شد.
تأملی بر مطالبات توسعه جنسیتی در آموزش دوران مشروطه
حوزههای تخصصی:
هدف و پیشینه: بررسی مطالبات برابری خواهانه جنسیتی بانوان مشتمل بر فرآیندی اجتماعی است که با هدف تحقق توانمندسازی بانوان و در بستر سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی نضج گرفته و به فعالیت های اجتماعی منتهی شده است. در این فرآیند، نیازهای فردی مبدل به دغدغه های جمعی گردیده و به شکل مطالبات اجتماعی بروز داده شده که زمینه شکل گیری برخی از اقدامات اجتماعی را فراهم ساخته است. بر این اساس، در این پژوهش با هدف تلاش برای تبیین مطالبات آموزشی زنان در پی پاسخ به این پرسش خواهیم بود که مهم ترین مطالبات آموزشی زنان در دوران مشروطه چه بوده و این مطالبات در چه بستر سیاسی و اجتماعی شکل گرفته و در نهایت با چه اقداماتی به مرحله اجرا درآمده است؟ روش: برای پاسخ به این سؤال از روش تحلیل اسنادی استفاده شده است. پژوهش: بر اساس چارچوب نظری رویکرد جنسیت و توسعه مورد احصا قرار گرفته، بیانگر آن است که هرچند نمی توان نهضت مشروطه را کوششی جنسیتی در راستای مطالبات بانوان دانست، لیکن متأثر از فضای بین المللی و شرایط داخلی، برخی از نیازهای بانوان از جمله ضرورت تحصیل و آموزش، تغییر برخی از انگاره های ذهنی جامعه در خصوص ناتوانی و فرودستی بانوان و همگانی نمودن آموزش با هدف حضور اجتماعی بانوان در جامعه به عنوان نیرویی فعال و سازنده به شکل مطالبات اجتماعی درآمدند. نتیجه گیری: این مطالبات با اقداماتی همچون تأسیس مدارس، شکل گیری انجمن های اجتماعی، چاپ نشریات و برخی از فعالیت های عام المنفعه نمود عینی یافتند که نقش بی بدیلی در تقویت و ایجاد جایگاه سیاسی و اجتماعی بانوان داشته است.
طراحی و اعتباریابی الگوی کیفیت پژوهش دانشگاهی در دانشگاه های علوم انسانی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۰
7 - 36
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های مهم پژوهشگران، پیشگیری از نارسایی های کیفی مبتنی بر ویژگی های علمی در پژوهش است. عوامل گوناگونی در بهبود کیفیت پژوهش در حوزه علم انسانی و اجتماعی اثرگذار هستند. بنظر می رسد شناسایی و واکاوی این عوامل و کاربست آنها می تواند به ارتقای کیفیت پژوهش بیانجامد. هدف نهایی پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی الگوی کیفیت پژوهش دانشگاهی در دانشگاه های علوم انسانی و اجتماعی بود. در این پژوهش، رویکرد پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی متوالی بکار گرفته شد. در بخش کیفی، با استفاده از استراتژی پژوهشی نظریه داده بنیاد و با مصاحبه نیمه ساختاریافته با 19 مشارکت کننده از خبرگان، کدهای معنایی کیفیت پژوهش دانشگاهی استخراج شد. با استفاده از روش کدگذاری نظام مند اشتراوس وکوربین، داده های کیفی در سه مرحله باز، محوری و انتخابی کدگذاری شدند. تعداد 503 مفهوم، 29 مقوله فرعی، و 8 مقوله اصلی شناسایی و طبقه بندی شدند. با ابتناء به داده های پژوهش، «مدیریت و قوانین پژوهش» به عنوان شرایط علی، «تعالی کیفیت پژوهش» به عنوان مقوله اصلی، «ویژگی های فنی و جهانی شدن» به عنوان شرایط زمینه ای، «نیروی انسانی» به عنوان شرایط مداخله گر، «نظارت و ارزیابی» به عنوان راهبردهای عمل-تعامل، و در نهایت «کارایی و اثربخشی، و پذیرش نتایج پژوهش ها» به عنوان پپامد شناسایی شدند. در بخش کمی پژوهش، ابتدا بر اساس مقوله های اصلی، مقوله های فرعی و مفاهیم حاصل شده، ابزار پرسشنامه محقق ساخته تدوین شد. سپس با استفاده از نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس، تعداد 95 نفر از اعضای هیئت علمی مؤسسات آموزش عالی حوزه علوم انسانی و اجتماعی برای پاسخگویی به پرسشنامه انتخاب شدند. داده های پرسشنامه به کمک روش های آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. نتایج بررسی الگو در حالت کلی و همچنین الگوهای فرعی نشان داد که تمامی بارهای عاملی سؤالات و همچنین ارتباط بین مقوله های فرعی و اصلی در محدوده مجاز و استاندارد هستند و الگو در حالت کلی، دارای برازش است. یافته های این پژوهش راهکارهای مفید و نظام مندی برای بهبود کیفیت پژوهش دانشگاهی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی ارائه داد که می تواند به تعالی کیفیت پژوهش های دانشگاهی در این حوزه کمک نماید.
مولفه های مدیریت منابع انسانی سبزبا نگاه توسعه پایدار در حوزه منابع انسانی شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
35 - 50
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مدیریت منابع انسانی سبز با رویکرد توسعه پایدار، نقشی کلیدی در همسوسازی اهداف زیست محیطی و سازمانی ایفا می کند.هدف این مقاله بررسی مولفه های مدیریت منابع انسانی سبزبا نگاه توسعه پایدار در ارتباط باحوزه منابع انسانی شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب بود. روش شناسی پژوهش: روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بود. پژوهشگر علاوه بر تصویرسازی آنچه هست به تشریح و تبیین دلایل چگونه بودن و چرایی وضعیت مسئله و ابعاد آن می پردازد. از طریق جستجو در ادبیات و مباحث نظری تحقیق و تدوین گزاره ها و قضایای کلی موجود درباره آن فراهم می شود که معمولاً در فصل مربوط به سوابق و مباحث نظری تحقیق تدوین می گردند. پژوهشگر از نظر منطقی جزئیات مربوط به مسئله تحقیق خود را با گزاره های کلی مربوطه ارتباط می دهد و به نتیجه گیری می پردازد. نکته قابل توجه این است که هر کدام از تحقیقات مزبور در جای خود ارزش علمی دارد. یافته ها: نتایج نشان داد که در این پژوهش، نقش مدیریت منابع انسانی سبز در تحقق اهداف توسعه پایدار بررسی شده است. نتایج نشان می دهد استخدام سبز با جذب افراد آگاه به مسائل زیست محیطی، آموزش و توسعه سبز با ارتقاء مهارت های پایدار، ارزیابی عملکرد سبز با تمرکز بر شاخص های محیطی، و پاداش های سبز با افزایش تعهد کارکنان، به بهبود عملکرد زیست محیطی سازمان کمک می کند. همچنین، مدیریت سلامت و ایمنی سبز و مشارکت فعال کارکنان در برنامه های محیط زیستی، فرهنگ سازمانی حامی پایداری را تقویت می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت مدیریت منابع انسانی سبز با تلفیق سیاست های زیست محیطی در جذب، آموزش، ارزیابی و پاداش دهی، سازمان ها را به سوی توسعه پایدار هدایت می کند. این رویکرد با ارتقاء فرهنگ محیط زیستی، تعهد و مشارکت کارکنان را در حفظ منابع طبیعی افزایش می دهد.
Comparative Analysis of Interactional Competence in Iraqi Elementary and Advanced EFL Learners Across Face-to-Face and Virtual Learning Environments(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۲, Spring ۲۰۲۵
43 - 54
حوزههای تخصصی:
Abstract This research covers the differences in some of the interactional competence components, such as topic management, turn management, non-verbal behavior, breakdown repair, and interactive listening, among Iraqi elementary and advanced EFL learners. In relation to both the face-to-face and virtual environments, this article tries to divulge how the said competencies of these learners change with task types—opinion exchange and jigsaw tasks—and educational setting. A mixed-methods design was used to collect quantitative and qualitative data through recordings in both learning environments. Statistical comparison showed that there were significant differences between the interactional competence components for elementary and advanced learners across the two environments. Particularly, advanced learners took turns more efficiently and listened interactively more successfully in face-to-face than in virtual settings; elementary learners struggled to manage topics in virtual compared to face-to-face settings. These findings have implications for EFL pedagogy, particularly in the area of improving virtual learning environments for interactional competence development. The discussion addresses some implications related to instructional design, pedagogical practices, and language assessment in EFL contexts. A mixed-methods design was used to collect quantitative and qualitative data through recordings in both learning environments. Statistical comparison showed that there were significant differences between the interactional competence components for elementary and advanced learners across the two environments. Particularly, advanced learners took turns more efficiently and listened interactively more successfully in face-to-face than in virtual settings; elementary learners struggled to manage topics in virtual compared to face-to-face settings. These findings have implications for EFL pedagogy, particularly in the area of improving virtual learning environments for interactional competence development. The discussion addresses some implications related to instructional design, pedagogical practices, and language assessment in EFL contexts.
Impact of Motivational Goal Orientations on Behavioral, Cognitive, and Emotional Engagement in Iranian EFL Learners(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۲, Spring ۲۰۲۵
95 - 105
حوزههای تخصصی:
This study investigates the impact of Iranian EFL learners' motivational goal orientations on their behavioral, cognitive, and emotional engagement in the classroom. Utilizing a mixed-methods design, the research involved 200 intermediate EFL learners from language schools in Iran, who completed the Oxford Quick Placement Test (OQPT), a Goal Orientation Survey, and a Student Engagement Questionnaire. The results show that mastery goal orientations, both approach and avoid, positively predict these engagement dimensions, while performance goal orientations do not significantly affect engagement. The findings highlight the importance of fostering mastery goals to enhance student engagement and improve language learning outcomes. The implications of this study suggest that educators should create a supportive learning environment that emphasizes mastery goals, thereby facilitating deeper engagement and better academic performance among EFL learners. This study investigates the impact of Iranian EFL learners' motivational goal orientations on their behavioral, cognitive, and emotional engagement in the classroom. Utilizing a mixed-methods design, the research involved 200 intermediate EFL learners from language schools in Iran, who completed the Oxford Quick Placement Test (OQPT), a Goal Orientation Survey, and a Student Engagement Questionnaire. The results show that mastery goal orientations, both approach and avoid, positively predict these engagement dimensions, while performance goal orientations do not significantly affect engagement. The findings highlight the importance of fostering mastery goals to enhance student engagement and improve language learning outcomes. The implications of this study suggest that educators should create a supportive learning environment that emphasizes mastery goals, thereby facilitating deeper engagement and better academic performance among EFL learners.
کاربرد نقشه های مفهومی به عنوان ابزار سنجش تکوینی و تأثیر آن بر یادگیری و اضطراب امتحان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نقشه ی مفهومی در سنجش می تواند به فرایند ساخت دانش توسط فراگیر کمک نماید. در کشور ما مطالعات اندکی در حوزه ی اثر سنجش بر یادگیری انجام شده است و اثر سنجش بر اضطراب به عنوان یک عامل بازدارنده یادگیری می تواند تعیین کننده ی کارآمدی آن ابزار باشد. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی نقشه ی مفهومی به عنوان ابزار سنجش تکوینی بر یادگیری درس علوم و اضطراب امتحان دانش آموزان پایه ی ششم ابتدایی انجام شده است.روش ها: روش پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی پژوهش دانش آموزان ابتدایی شهر اراک بودند که از بین آن ها دو کلاس پسرانه پایه ی ششم از دو مدرسه ی همسان ناحیه ی یک شهر اراک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به شکل تصادفی یک کلاس به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه کنترل گمارده شدند. ابتدا از دو گروه با آزمون محقق ساخته ی علوم ششم و پرسشنامه ی اضطراب امتحان فیلیپس پیش آزمون به عمل آمد. سپس مراحل طی 15 جلسه در گروه آزمایش اجرا گردید. گروه گواه هم به شیوه ی مرسوم آموزش دید. داده ها به وسیله ی آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس) تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که نقشه ی مفهومی به عنوان ابزار سنجش تکوینی بر یادگیری درس علوم (347/53F= ) و اضطراب امتحان (222 / 48F=) دانش آموزان پایه ی ششم به طور معناداری اثرگذار است. درواقع شواهد نشانگر آن است که در گروه آزمایش یادگیری علوم نسبت به گروه کنترل افزایش داشته و دانش آموزان عملکرد مناسب تری در آزمون این درس به نسبت گروه گواه داشته اند و نیز اضطراب امتحان در این گروه به نسبت گروه کنترل کاهش یافته است؛ زیرا نشانگان فیزیولوژیکی و رفتاری اضطراب در گروه آزمایش به نسبت گروه گواه کاهش بیشتری داشته است.نتیجه گیری: نقشه ی مفهومی به عنوان ابزار سنجش تکوینی می تواند گزینه ی مناسبی برای رفع مشکلات یادگیری علوم و همچنین ;کاهش اضطراب امتحان و درنتیجه بهبود عملکرد در آزمون باشد.
Iranian EFL Teachers’ Perceptions of the Interplay between Professional Commitment and Academic Burnout(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۴, Autumn ۲۰۲۵
61 - 70
حوزههای تخصصی:
Abstract Since student L2 achievement is the primary objective of all language education contexts, a huge number of inquiries have explored the role of various elements including teachers’ qualities in promoting their L2 achievement. Teachers’ qualities, such as professional commitment, have been shown to affect students’ achievements; however, some factors such as academic burnout seems to play a role in disturbing teachers’ commitment, even though the association between two concepts is not crystal clear. Due to the importance of commitment and burnout, this qualitative research intends to systematically uncover Iranian EFL teachers’ perceptions towards the dynamic interaction between academic commitment and burnout. To this end, a sample of 50 EFL teachers from high schools and language institutes of Urmia, Iran was selected based on the convenience sampling and they were interviewed to express their perceptions towards different types of commitment (to school organization, to the teaching profession, and to students) they experienced, the role of burnout and its relationship between professional commitment and burnout level. Based on the thematic analysis, the results indicated that teachers in both high schools and private institutes were aware of three types of commitment and they believed in the negative interplay between the two concepts. The majority of the participants indicated that they feel stressed and anxious due to the heavy workload and low salary that resulted in limited opportunities for professional development.
شناسایی چالش های دانشجویان بین المللی در دانشگاه های دولتی شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
در طی دو دهه اخیر، با افزایش شمار دانشجویان بین المللی، انواع مشکلات و چالش های تحصیل در خارج از کشور نیز اتفاق می افتد و ادراک دانشجویان از مشکلات تحت تأثیر محیط خاصی است که در آن یاد می گیرند؛ بنابراین، در پژوهش حاضرسعی شده با استفاده از روش کیو چالش های دانشجویان بین المللی در دانشگاه های دولتی شهر تهران شناسایی شود و سپس با استقاده از تحلیل عاملی کیو، ذهنیت های مختلف افراد نسبت به این موضوع مورد تحلیل قرار گیرد. روش کیو ترکیبی از دو روش کیفی و کمی می باشد و همچنین رویکردی است که در آن ذهنیت های مختلف افراد نسبت به یک موضوع شناسایی می گردد. در مطالعه حاضر پس از بررسی ادبیات و انجام 15 مصاحبه با اعضای هیئت علمی، مدیران دفاتر بین المللی و دانشجویان خارجی در دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه شهید بهشتی، حدود 31 چالش شناسایی گردید و توسط مشارکت کنندگان اولویت بندی شد. در نهایت بر اساس یافته ها و نتایح نحلیل عاملی کیو، ذهنیت مشارکت کنندگان به 2 گروه دسته بندی شد. افراد با الگوی ذهنی شماره 1 بر چالش های علمی- آموزشی و دانشگاهی و افراد با الگوی ذهنی شماره 2 بر چالش های اقتصادی، رفاهی و فرهنگی- اجتماعی تاکید کردند. شایان ذکر است که هر دو گروه به چالش های مربوط به زبان نیز اشاره داشتند.
تأثیر فن آوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بر بهبود عملکرد مدیران آموزشی از دیدگاه معلمان متوسطه اول(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر فن آوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بر بهبود عملکرد مدیران آموزشی، به ویژه در میان معلمان متوسطه اول شهر شال، انجام شده است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی است. از نظر شیوه جمع آوری اطلاعات، توصیفی ازنوع پیمایشی می باشد. نمونه آماری این پژوهش شامل 220 معلم (88 مرد و 132 زن) بوده که به منظور جمع آوری داده ها از یک پرسش نامه با 35 سؤال استفاده شده است. پرسش نامه طراحی شده، ابعاد مختلف فن آوری اطلاعات و ارتباطات شامل دسترسی به اطلاعات، ارتباطات و همکاری، مدیریت زمان و بهره وری، تصمیم گیری و تحلیل داده ها و آموزش و توسعه حرفه ای را مورد بررسی قرار داده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Smart PLS و Spssانجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد که فن آوری اطلاعات و ارتباطات به طور معناداری بر بهبود عملکرد مدیران آموزشی تأثیرگذار است. نتایج این تحقیق پیشنهاد می کند که مدیران آموزشی باید به طور فعالانه از ICT برای ارتقای کیفیت مدیریت و افزایش کارایی در سازمان های آموزشی استفاده کنند. هم چنین، سیاست گذاران آموزشی نیز باید در جهت تسهیل استفاده از فن آوری های اطلاعاتی در مدارس و مراکز آموزشی گام بردارند.
Narrative of Authentic Love and Alienation in Wang Anyi’s The Destination
حوزههای تخصصی:
This essay undertakes a critical investigation of Wang Anyi’s short story, The Destination , employing Erich Fromm’s humanist psychoanalysis to elucidate the complex interplay between societal transformation, the erosion of authentic love, and the resulting existential anxieties within the context of contemporary Chinese modernity. The analysis focuses on the protagonist, Chen Xin, and his return to a radically transformed Shanghai, a disorienting architectural and bureaucratic maze that disrupts historical continuity. This spatial disorientation, the essay argues, mirrors Chen Xin’s strained familial ties, which exemplify Fromm’s notion of alienated pseudo-love, wherein genuine emotional intimacy is replaced by commodified social exchanges operating under the pressures of a state-capitalist regime. Fromm’s contrast between a way of life focused on owning and controlling things, versus one that emphasizes being present, growing as a person, and forming meaningful relationships, reveals a subjectivity caught between the pressure of inherited ideologies and the basic human need for love, care, and real emotional connection in a globalized and increasingly commodified society.
جایگاه، نقش و چالش های راهبران آموزشی: پژوهشی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
102 - 121
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : پژوهش حاضر باهدف تحلیل تجارب زیسته راهبران آموزشی از جایگاه، نقش و چالش های ایشان در نظام آموزشی انجام شده است روش شناسی پژوهش : پژوهش حاضر به شیوه کیفی و از نوع پدیدارشناسی انجام شد. باتوجه به ماهیت پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار استفاده شد، که با مصاحبه عمیق از 16 راهبر آموزشی و تربیتی سال تحصیلی 1402-1403 ، داده های اخذشده به اشباع رسید. داده های حاصل از تجارب زیسته راهبران به روش کُلایزی (2002) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند و جهت اعتبار یابی از ملاک های چهارگانه گوبا و لینکن (1985) استفاده شد؛ همچنین از نرم افزار MAXQDA12 به عنوان ابزار تحلیل داده ها استفاده شد.. یافته ها : یافته های حاصل از تجارب زیسته راهبران، در قالب 7 مضمون اصلی " جایگاه و نقش مدیریتی راهبران آموزشی و تربیتی"، " جایگاه و نقش اجتماعی راهبران آموزشی و تربیتی"، " جایگاه و نقش آموزشی راهبران آموزشی و تربیتی"، " چالش های مربوط به مسائل مسافتی" چالش های مربوط به مسائل مالی"، " چالش های مربوط به مسائل مدرسه" و "سایر چالش ها" طبقه بندی گردید. بحث و نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از تحلیل تجارب زیسته راهبران در این پژوهش نشان می دهد که مجموعه ای از وظایف و چالش ها پیش روی راهبران آموزشی قرار دارد که با تغییر رویکرد کلی در سیستم آموزشی، قابل کنترل است. لذا باید در رویکردهای کلی سیستم آموزشی تجدیدنظر صورت گیرد.
واکاوی پیامدهای مدیریت استعداد در مدارس ایران (یک مطالعه فراترکیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
137 - 157
حوزههای تخصصی:
قدمه و هدف : مطالعه حاضر با هدف شناسایی پیامدهای مدیریت استعداد در مدارس ایران به انجام رسیده است. روش شناسی پژوهش : رویکرد روش شناسی این مطالعه کیفی و روش پژوهش فراترکیب هفت مرحله ای ساندلوسکی و باروسو می باشد. پژوهشگران به جست وجوی سیستماتیک مطالعات انجام شده مرتبط با هدف پژوهش در پایگاه های علمی جهاد دانشگاهی، نورمگز، مگیران، پرتال جامع علوم انسانی و سیویلیکا، علم نت بین سال های 1403- 1395 با استفاده از کلیدواژه هایی چون استعداد، مدیریت استعداد، تأثیر مدیریت استعداد در مدارس، پیامدهای مدیریت استعداد در مدارس و نقش مدیریت استعداد در مدارس ایران پرداختند. در بررسی های اولیه، تعداد 158 منبع یافت شد که پس از طی مراحل غربال گری و اعتبارسنجی و بهره گیری از ابزار CASP در نهایت 23 مطالعه با استفاده از روش تحلیل مضمون، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. برای بررسی کیفیت یا پایایی شاخص ها از ضریب کاپا در نرم افزار SPSS بهره گرفته شد که در پژوهش حاضر برابر با 863/0 است که نشان دهنده پایایی مناسب شاخص های این پژوهش می باشد. یافته ها : از تحلیل محتوای منابع منتخب، 181 کد اولیه برای شناسایی پیامدهای مدیریت استعداد در مدارس ایران استخراج گردید که شامل 23 مقوله فرعی بود که در قالب 5 مقوله اصلی شامل فردی، سازمانی، شغلی، آموزشی و محیطی طبقه بندی شدند. بحث و نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان دهنده آن بود که مدیریت استعداد در مدارس ایران می تواند پیامدهای مثبت فراوانی در بر داشته باشد. لذا انتظار می رود سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزش وپرورش اهتمام جدی به امر مدیریت استعداد در مراکز آموزشی داشته باشند.
Explaining the Emotional and Psychological Impact of Assistive Technologies on Adolescents with Visual Impairments(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۳ No. ۲ (۲۰۲۵) : Serial Number ۱۰
17-25
حوزههای تخصصی:
This study explores the emotional and psychological impact of assistive technologies on adolescents with visual impairments. A qualitative research design was employed using semi-structured interviews with 20 adolescents with visual impairments recruited through online platforms. Theoretical saturation guided data collection, and NVivo software was used for thematic analysis. The study examined participants’ emotional responses, psychological adaptation, and the social and educational impacts of assistive technology use. The results revealed that while assistive technologies enhanced empowerment, independence, and self-esteem, they also introduced challenges such as frustration, technological overwhelm, and social stigma. Many participants reported emotional attachment to their assistive devices, highlighting their role in fostering confidence and reducing dependence. However, rapid technological advancements contributed to anxiety and stress, particularly when transitioning to new tools. Psychological adaptation strategies included trial-and-error learning, seeking technical support, and developing resilience. Social support from parents, teachers, and peers played a crucial role in shaping participants’ experiences, with inadequate support leading to increased frustration. The digital divide further influenced participants’ emotional well-being, as access to advanced assistive technologies varied across socioeconomic backgrounds, impacting academic performance and social inclusion. Assistive technologies significantly shape the emotional and psychological well-being of adolescents with visual impairments by promoting independence and confidence while also posing adaptation challenges. The findings highlight the need for better accessibility training for educators, increased social support, and user-centered technological designs to reduce cognitive load and frustration. Bridging the digital divide is essential to ensure equitable access to advanced assistive technologies, fostering positive developmental outcomes for visually impaired adolescents.
پیش بینی پدیده وانمودگرایی در دانشجویان بر اساس سبک های دلبستگی، عزت نفس و شفقت به خود در دوران همه گیری کووید-19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همه گیری کووید-19 برای گروه های مختلف از جمله دانشجویان چالش های زیادی مانند وانمودگرایی را ایجاد کرد. پدیده وانمودگرایی یک تجربه فردی است که در آن فرد دچار شک و تردید به خود و توانایی های خود می شود که تبعات زیادی به خصوص برای دانشجویان دارد؛ بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف پیش بینی پدیده وانمودگرایی بر اساس سبک های دلبستگی، عزت نفس و شفقت به خود در همه گیری کووید- 19 انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش توصیفی (همبستگی) بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 1400-1401 بود. تعداد 400 دانشجو با روش نمونه گیری در دسترس مطالعه شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس پدیده وانمودگرایی کلانس (1985)، پرسش نامه سبک های دلبستگی هازن و شیور (1987)، مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1965) و فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود ریس و همکاران (2011) بود. در تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد بین وانمودگرایی و سبک های دلبستگی ایمن (11/۰-, p<0/01)، اضطرابی ( 43/۰ , p<0/01) و اجتنابی (24/۰, p<0/01 )، شفقت به خود (60/۰-, p<0/01 ) و عزت نفس (57/۰-, p<0/01 ) همبستگی معناداری وجود دارد. همچنین شفقت به خود، دلبستگی اضطرابی و عزت نفس به ترتیب بیشترین سهم را در پیش بینی وانمودگرایی داشتند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر مبنی بر نقش سبک دلبستگی، شفقت به خود و عزت نفس در وانمودگرایی دارای تلویحات کاربردی برای مراکز مشاوره ی تحصیلی و سازمان های مدیریت بحران هستند. نتایج این طرح می تواند پاسخگوی برخی نیازهای آموزشی- بهداشتی در حوزه پیشگیری از مسائل روانشناختی دانشجویان از جمله وانمودگرایی در شرایط بحرانی همچون همه گیری کووید- 19 باشد.
تجارب زیسته معلمان از راهبردهای آموزش مجازی خود در دوران پاندمی کرونا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف مطالعه تجارب زیسته معلمان از راهبردهای آموزش مجازی خود در دوران پاندمی کروناصورت گرفته است. این مطالعه در چارچوب رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام شده است که در آن داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شده اس ت. مصاحبه شوندگان ١٢ نفر از معلمان مقطع ابتدایی ش هر بندر ماهشهر بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند ملاکی انتخاب شدند و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. تحلیل داده ها با روش هفت مرحله ای کلایزی انجام پذیرفت.یافته های نش ان داد که راهبردهای آموزش مجازی معلمان، شامل 2 مضمون اصلی و 12 مضمون فرعی است که مضمون های اصلی شامل فناوری و پارادایم جدید آموزش (پذیرش پارادایم جدید فناوری و آموزش از راه دور، در دسترس بودن و انعطاف پذیری در زمان و مکان، عدم محدودیت زمان تدریس (آموزش تمام وقت)، سقوط آمدن معلمان از مسند و مقام برتر، ارتقاء سواد رسانه ای، همکاری والدین) و راهبردهای آموزشی معلمان (امکان دسترسی دانش آموز به کلیه مباحث آموزشی به دفعات، توسعه خلاقیت و نوآوری در تدریس، وجود امکانات متنوع جهت تدریس، آموزش مکمل، روش تدریس فعال، روش تدریس بارش فکری) می باشد.
اهداف و محتوای برنامه درسی توانمندسازی معلمان چندپایه دوره ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳
161 - 195
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین اهداف و محتوای برنامه درسی توانمندسازی معلمان چندپایه دوره ابتدایی بود. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی قراردادی بود. مشارکت کنندگان اعضای هیأت علمی گروه علوم تربیتی و معلمان چندپایه استان گلستان را در برگرفت. روش نمونه گیری، هدفمند بود. نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه داشت که در نمونه 15 تحقق یافت. برای جمع آوری اطلاعات، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. به منظور اطمینان از صحت و اعتبار داده ها از بازنگری ناظرین و بازنگری مشارکت کنندگان استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده گردید. نتایج نشان داد اهداف برنامه درسی از 29 مفهوم، یازده مقوله فرعی و پنج مقوله اصلی تشکیل می شود که عبارت بودند از: ارزیابی و بهبود مهارت روان شناختی و شغلی معلمان، افزایش مهارت های کاری و فردی و روان شناختی، افزایش استفاده از روش های نوین تدریس، بهبود و مدیریت روند و کیفیت آموزش، شناخت و مدیریت تفاوت های فرهنگی و اجتماعی. محتوای برنامه درسی نیز از یازده مفهوم، چهار مقوله فرعی و یک مقوله اصلی تشکیل شد که عبارت بودند از: توجه به ابعاد فردی و اجتماعی و روان شناختی: این مقوله از زیر مقوله مهارت های فردی، مهارت های شغلی، مهارت های روان شناختی و کاربرد آن و ارائه دروس در خصوص مهارت های زندگی اجتماعی.
سازگاری تحصیلی و مهارت های اجتماعی: اهمیت آموزش مشارکت گروهی در آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
37 - 49
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف اصلی پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش به شیوه مشارکت گروهی بر سازگاری تحصیلی و رشد مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر متوسطه اول ناحیه یک شهر ارومیه در سال تحصیلی 1402-1401 بود. روش : این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه اول ناحیه یک شهر ارومیه در سال تحصیلی 1402-1401بودند (3800 نفر). از میان این دانش آموزان، با روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای به تعداد 30 نفر انتخاب (15نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) شدند و جایگزینی مشارکت کنندگان در گروه های آزمایش و گواه به صورت جایگزینی تصادفی صورت پذیرفته است. آموزش مشارکت گروهی بر اساس بسته آموزشی (محمدی و همکاران، 1394) هفته ای دو جلسه و به مدت یک ماه برای گروه آزمایشی انجام شد. ﺑﺮای ﺳﻨﺠﺶ سازگاری تحصیلی دانش آموزان از پرسشنامه سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک (1984) و برای سنجش رشد مهارت های اجتماعی دانش اموزان از پرسشنامه رشد اجتماعی آلیس وایتز من (1990) استفاده شده است. روایی محتوایی، صوری و ملاکی این پرسش نامه ها توسط اساتید گروه علوم تربیتی بررسی و تأیید شده است و پایایی آن ها به ترتیب 78/0 و 73/0 به دست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS28 و از طریق آزمون تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش به شیوه مشارکت گروهی بر سازگاری تحصیلی و رشد مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر متوسطه اول ناحیه یک شهر ارومیه موثر بوده است. نتیجه گیری: استفاده معلمان از روش های تدریس فعال از جمله آموزش مشارکتی باعث می شود تا سازگاری تحصیلی و رشد مهارت های اجتماعی دانش آموزان افزایش پیدا کند.
Impact of Interest on EFL Learners' Reading and Learners' Perceptions(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۳, Summer۲۰۲۵
51 - 68
حوزههای تخصصی:
Improving the way of designing syllabus by making it more tailored to the needs and interest of the learners has been an important objective in language teaching, which leads to selecting and grading instructional materials with a consistent attention. This study focused on studying some dark areas of material selection in language teaching, aiming to make instructional materials more attractive to learners. There was also an attempt to see if learner's interest could affect reading and grammar differently. Lastly, the research also sought to find learners' perception on the use of interest in material selection and its possible effect in their performance. A mixed-method design was used to answer the research questions. The findings and results revealed that the use of interest in selecting class materials helped learners have better performance in reading, and the improvement showed a high correlation with learners' performance in grammar learning. Furthermore, the results of the questions asking for learners' perceptions disclosed the effectiveness of integrating interest to teaching materials in language learning. Researchers and teachers are suggested to seek ways to assist the syllabus planners to grow achievement by changing the materials to be more interesting, which can facilitate the language teaching and learning.