فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۳۶٬۸۶۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
واقعیت در سینمای ایران توسط مردان و برای مردان شکل می گیرد و در سینمای غالب، مردها همیشه به عنوان نگاه کننده و زن ها به عنوان ابژه نگاه تعریف می شوند. این امر در سینمای پیش از انقلاب ایران مشاهده می شده است. با وقوع انقلاب 1357، قوانین جدیدی تصویب شد که ظاهراً سعی داشت از نگاهی جلوگیری کند که در این قوانین «نگاه ابزاری» نامیده می شد. این موضوع در دهه اول پس از انقلاب موجب غیاب ساختاری زن شد؛ بااین وجود، با گذشت زمان، نگاه خیره مردانه مجدداً به سینمای ایران بازگشت. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که نگاه خیره مردانه در سینمای دهه نود ایران چگونه صورت بندی شده است؛ بدین منظور نظریه لورا مالوی به عنوان چارچوب مفهومی برگزیده شده است و نگاه خیره در سه سطح درون روایتی، دوربین و تماشاگر مطالعه خواهد شد. حجم نمونه شامل 15 فیلم از سینمای ایران در این دوره است که به شیوه هدفمند انتخاب شده اند و روش تحلیل، نشانه شناسی جان فیسک است. نتایج نشان می دهد که زنان در سینمای دهه نود در انقیاد نگاه مردانه بازنمایی می شوند؛ در سطح درون روایتی نگاه حامیانه، نگاه مشتاقانه، نگاه قدرت محور، نگاه مستأصل، نگاه خودبرتربینانه، نگاه متعجب و در سطح دوربین و در سطح تماشاگر نگاه خنثی، نگاه خودبرتربینانه و نگاه ابزاری تشکیل دهنده این نگاه هستند. نگاه خیره مردانه، مسئله ای اجتماعی در سینمای دهه نود محسوب می شود.
مطالعه تطبیقی کنش های اجتماعی ماکس وبر و ویژگی های کنش کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: این مقاله به مقایسه کنش کارآفرینانه با چهار نوع کنش اجتماعی و کنش اقتصادی از دیدگاه ماکس وبر[1] پرداخته است. در این راستا، ابتدا ویژگی های کنش های اجتماعی شامل کنش عقلانی معطوف به هدف، عقلانی معطوف به ارزش، عاطفی و سنتی بررسی شد و سپس تفاوت ها و شباهت های این کنش ها با کنش کارآفرینانه مورد تحلیل قرار گرفت.
روش پژوهش: این تحقیق به روش تحلیلی-توصیفی انجام شده و داده ها از طریق بررسی و تحلیل ادبیات و مستندات موجود در حوزه کنش های اجتماعی وبر جمع آوری شده اند.
یافته ها: پیافته های ژوهش نشان داد که کنش کارآفرینانه از جنبه عقلانی و هدفمند شباهت هایی با کنش های عقلانی معطوف به هدف و اقتصادی دارد، اما از جنبه های عاطفی و سنتی تفاوت های چشمگیری را نشان می دهد. نتایج پژوهش نشان دادهاست که در مقایسه با کنش عقلانی معطوف به هدف، کنش کارآفرینانه به محیط های نامطمئن و تغییرات اجتماعی توجه بیشتری دارد و به فرآیند تکراری متکی نیست. در مقایسه با کنش عقلانی معطوف به ارزش، کنش کارآفرینانه هدف های متعدد را انتخاب کرده و پیامدهای آن ها را با توجه به نیازهای بازار و مشتریان ارزیابی می کند. همچنین، در مقایسه با کنش عاطفی، کنش کارآفرینانه به ارزیابی منطقی و اطلاعاتی وابسته است و برخلاف کنش سنتی که مبتنی بر عادات است، بر نوآوری و خلاقیت تأکید دارد.
نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت کنش کارآفرینانه با ویژگی های عقلانی و هدفمند به برخی از انواع کنش های وبر شباهت دارد، اگرچه تفاوت های قابل توجهی با سایر انواع کنش ها، به ویژه کنش های عاطفی و سنتی دارد.
تحلیل جامعه محور کیفیت فضاهای عمومی شهری با تأکیدبر سلامت اجتماعی شهروندان (نمونه کاوی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۴
81 - 93
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی شهری به عنوان یکی از محیط هایی که بیشترین زمان حضور شهروندان در آن ها سپری می شود، پیونددهنده ای میان جنبه های اجتماعی و زیستی زندگی شهری به شمار می آیند و تأثیر عمیقی بر سلامت جسمی و روانی افراد دارند. ضروری است این فضاها به گونه ای طراحی و برنامه ریزی شوند که ارتقاء سلامت عمومی، به ویژه سلامت اجتماعی شهروندان را ممکن سازند. دراین راستا، پژوهش حاضر باهدف تحلیل کیفیت فضاهای عمومی کلان شهر تبریز با رویکرد جامعه محور و باتأکیدبر شاخص های سلامت اجتماعی و عمومی انجام گرفته است. این مطالعه از نوع کاربردی با ماهیت تحلیلی–اکتشافی بوده و با بهره گیری از روش تحقیق آمیخته (کیفی–کمی)، صورت پذیرفته است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل حداقل مربعات جزئی در نرم افزار “Warp-PLS”، و آزمون “T-test”، در نرم افزار “SPSS”، استفاده شده است. نتایج نشان می دهد بیشترین اثرگذاری بر تحقق سلامت عمومی در فضاهای عمومی تبریز به ترتیب مربوط به مفاهیم معنابخش فضای شهری، بستر کالبدی مطلوب و سالم، تعامل با بستر اکولوژیکی، الگوی کاربری زمین و فعالیت ها، دسترسی پذیری و پویایی و مفاهیم اجتماعی فضا با ضرایب 69/0، 58/0، 56/0، 55/0، 48/0 و 43/0، می باشد. همچنین، در میان متغیرهای فرعی، مؤلفه هایی نظیر احترام به نیازها و خواسته های شهروندان، پویایی و سرزندگی فضا، هویت منحصربه فرد، توجه به فضاهای سبز و آبی، بهره گیری از نمادها، و پاکیزگی محیطی بیشترین تأثیر را داشته اند. یافته ها نشان می دهد که شاخص های سلامت عمومی در فضاهای عمومی کلان شهر تبریز به طور کامل تحقق نیافته و نیازمند نگرشی سیستمی و یکپارچگی در برنامه ریزی جهت شکل گیری فضاهایی با رویکرد ارتقاء سلامت جسمانی و روانی شهروندان می باشد.
فناوری مالکیت زدایی از هویت شغلی: اتنوگرافی کارگران راننده ی شرکت حمل ونقل آنلاین اسنپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
87 - 118
حوزههای تخصصی:
این مقاله گزارشی است از پژوهشی گسترده تر درباره ی وضعیت کار رانندگان اسنپ در شهر تهران. این پژوهش در ابتدا به شکل اتنوگرافی سازمانی آغاز شد، اما میدان پژوهش مسئله ی خود را به مسئله ی از پیش تعریف شده تحمیل کرد و بدین ترتیب پژوهشگر ملزم شد تغییراتی در روش شناسی خود اعمال کند. این تغییرات پژوهش را در سنت اتنوگرافی متعهدانه، متاثر از پیشنهادهای روش شناختی پیر بوردیو و همچنین ملاحظات اخلاقی نانسی شپر هیوز مستقر می کند. آنچه در این مقاله گزارش شده است، روایتی است از سلب مالکیت هویت شغلی از کارگران اسنپ. این سلب مالکیت آنچنان ریشه دار است که می توان از راننده ی اسنپ، هنگام رانندگی برای شرکت اسنپ، پرسید شغلش چیست؟ و هرگز وارد عرصه ی مهملات نشد. این ویژگی نشان از چرخشی در عرصه ی مالکیت زدایی و کالایی سازی در نظم سرمایه داری دارد: مالکیت زدایی از امر انتزاعی و کالایی سازی «کار». این پژوهش می کوشد شرحی از زبان کارگران دیجیتال درباره وضعیت کار دیجیتال در ایران ارائه کند.
مقایسه بازنمایی زنان ایران و امریکا در وب سایت رادیوفردا در سال های 1399-1400(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
103 - 134
حوزههای تخصصی:
تصویری که ما از دنیای پیرامون داریم، در بسیاری از موارد ناشی از تجربه مواجهه با گزارش ها و تصاویری است که به وسیله رسانه ها ارائه شده است. چگونگی بازنمایی زنان در رسانه ها نیز به ایدئولوژی، عقاید و اهداف تولیدکنندگان محتوا مرتبط است و بازنمایی های متفاوت، تفسیرهای متفاوتی را از سوی مخاطبان در پی خواهد داشت. در مقاله حاضر، نحوه بازنمایی زنان در ایران و امریکا در وب سایت رادیوفردا در سال های 1399 تا 1400 مقایسه و تحلیل شده است. در این تحقیق با بهره گیری از روش تحلیل محتوا به بررسی نقش زنان در رسانه ها پرداخته می شود. نتایج این مطالعه نشان می دهد که وب سایت های خبری به فراخور ایدئولوژی های خاص خود، اخبار و رویدادها را منتشر می کنند و بر افکار عمومی تأثیر گذاشته و به آن شکل می دهند. معمولاً پوشش خبری از سوی این رسانه ها با نوعی سوگیری همراه است. این مطالعه نشان داد که وجود سوگیری در گزارش های رسانه ای مرتبط با زنان امری متداول است. یافته های تحقیق نشان می دهند که رسانه های فارسی زبان مستقر در خارج از کشور، به ویژه رادیو فردا، به نوعی تلاش می کنند تا موفقیت های مثبت زنان ایرانی را نادیده گرفته و تصویری منفی از آنان ارائه دهند و به نوعی درباره وضعیت زنان ایران سیاه نمایی می کنند، این در حالی است که در همین رسانه، تصویری کاملاً متفاوت و مثبت از زنان امریکایی به نمایش گذاشته می شود. به طور کلی، نحوه پوشش خبری موضوعات مربوط به زنانی که در ایران زندگی می کنند کاملاً منفی و زنانی که در امریکا زندگی می کنند کاملاً مثبت است.
شناسایی و اعتبارسنجی نشانگرهای مناسک گرایی در نظام آموزش عالی ایران: یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه در نظام آموزش عالی ایران با یک پارادوکس مواجه هستیم؛ به طوری که باوجود رشد سریع نظام آموزش عالی و فراگیرشدن نهاد دانشگاهی در ایران، نگرانی ها درخصوص ناکارآمدی نظام دانشگاهی در ایران وجود دارد. به نظر می رسد که دانشگاه در ایران از کارکردهای نهادی خود منحرف و دچار آنومی و بی هنجاری شده است و به قول مرتن (1938) دچار نوعی مناسک گرایی شده است؛ ازهمین رو پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتبارسنجی نشانگرهای مناسک گرایی در نظام آموزش عالی ایران انجام شد. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی است که در آن از روش تحقیق آمیخته از نوع اکتشافی متوالی(کیفی-کمی) استفاده شد. در مرحله کیفی با روش نمونه گیری هدفمند (صاحب نظران کلیدی) و معیار اشباع نظری با 17 نفر عضو هیئت علمی مصاحبه بدون ساختار انجام شد و به همراه 12 سخنرانی از صاحب نظران و دانشگاهیان ایرانی با رویکرد تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شد. در مرحلیه کمی نیز 271 نفر عضو هیئت علمی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسش نامیه محقق ساخته مستخرج از بخش کیفی پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کمی با بهره گیری از دو نرم افزار Smart-PLS و SPSS23 انجام گرفت؛ درنهایت طبق نتایج بخش کیفی نشانگرهای مناسک گرایی در آموزش عالی ایران در پنج حوزه پژوهش (کمیت گرایی، مدگرایی علمی، فراورده محوری، سلطیه آمار و روش بر هدف پژوهش، ISIسالاری، دوریه تحقیقاتی پست داک، جلسات دفاع از پایان نامه، نقش اساتید راهنما و مشاور)، آموزش (مدرک گرایی، تأکید روی جنبه های فرمال تدریس)، سنجش و ارزیابی (ارزیابی و قضاوت کمی گرا، قداست نظام های رتبه بندی، کنکور، آزمون جامع)، توسعیه آموزش عالی (رشد قارچ گونیه مؤسسات آموزش عالی، کمیت گرایی در تعداد اساتید و دانشجو) و ارتباط با صنعت (دفاتر ارتباط با صنعت) سازمان دهی شدند. همچنین نتایج بخش کمی نشان داد الگوی مستخرج از بخش کیفی از برازش مطلوب برخوردار است؛ علاوه براین، یافته های کمی پژوهش نشان داد کلییه نشانگرهای مناسک گرایی در آموزش عالی در سطح بالا و نامطلوبی ارزیابی شدند. بدیهی است که یافته های این پژوهش امکان درک بهتر موضوع و اتخاذ سیاست ها و اقدامات مناسب برای بهبود نظام آموزش عالی ایران را فراهم آورده است.
Trans-Jurisdictional “Publivate” Cyber Self-(Re)presentation: The Transformation of Compartmentalization in Iranian Social Life
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۱, January ۲۰۲۵
25 - 45
حوزههای تخصصی:
Background: Space is a constructed concept: a cultural and ideological segmentation, and a translation of the sociopolitical structures of society. On social media platforms, the public becomes a composite of privates, where individuals’ multiple selves are (re)presented before a multiplicity of audiences within a third type of space, which we coin the “publivate” sphere. This sphere emerges from the combination and blurring of public and private spaces on social media platforms.Aims: This article aimed to shed light on issues related to cyber self-(re)presentation within this “publivate” space.Methodology: We utilized cross-level integration, synthesizing micro- and macro-level theories, and interdisciplinary integration, incorporating concepts and theories from diverse fields, including social media studies, sociology, psychology, and regulatory perspectives.Discussions: We discussed how the interplay among public, private, and “publivate” selves, along with the reciprocal influences of conformity, pluralistic ignorance, normalization, and normativity, have been transforming the traditional compartmentalization of spaces in Iranian social life. Additionally, we discussed the complications of trans-jurisdictional regulation of cyberspace and their implications for users, particularly Iranians.Conclusions: Given the dynamic nature of societies, norms, and cultures, effective governance of cyberspace and cultural practices should account for sociocultural dynamics.
معرفی کتاب: توسعه روستایی در ایران، ۲۰۲۰-۱۹۶۰دکتر مصطفی ازکیا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
دستنوشته به معرفی کتاب جدید توسعه روستایی در ایران که توسط دکتر ازکیا به رشته تجریر درآمده و انتشارات راتلج آن را چاپ کرده است، می پردازد.
حافظه جمعی و گسست های هویتی: مطالعه دیاسپورای معاودین در ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۶ و ۸۷
75 - 94
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی حافظه جمعی و هویت دیاسپورایی معاودین پس از تجربه اخراج از عراق پرداخته است. هدف اصلی پژوهش، تحلیل چگونگی شکل گیری هویت در پرتو تجربه های تروماتیک ناشی از اخراج، جنگ هشت ساله، و نسل کشی کردهای فیلی بوده است؛ بنابراین تحقیق حاضر در پی پاسخ به این پرسش اساسی انجام شده است که حافظه جمعی معاودین چگونه در شکل گیری هویت دیاسپورایی آنها نقش ایفا می کند و تجربه تبعید چه تأثیری بر حافظه جمعی، جایگاه اجتماعی - اقتصادی و بازتعریف هویت آنها در ایران داشته است؟
با استفاده از روش کیفی مردم نگارانه و به کارگیری تکنیک های مصاحبه عمیق، مشاهده حین مشارکت و ثبت روایت های شفاهی، داده ها جمع آوری و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که حافظه جمعی معاودین، سازه ای پویا و مقاومتی است که از طریق مناسک مذهبی، شبکه های اجتماعی و تاریخ شفاهی، با دربرگرفتن روایت های تروماتیک، نوستالژیک و عملگرایانه، در شکل گیری هویت آنان نقشی حیاتی ایفا می کند. معاودین با وجود چندپارگی هویتی، از طریق فضاهایی مانند قهوه خانه ها، شبکه های مجازی و ازدواج درون گروهی، هویت خود را به صورت افقی بازسازی می کنند.
این پژوهش نشان می دهد که حافظه جمعی، روایتی منفعلانه از گذشته نیست؛ بلکه ابزاری مقاومتی برابر فراموشی تحمیل شده است. چندپارگی هویتی معاودین که محصول چرخه های تاریخی طرد و بیگانگی است، به آنها امکان می دهد تا در مرزها زندگی کنند؛ یعنی هم از جغرافیای ایران و عراق فراتر روند و هم در نقطه تلاقی این دو سرزمین بایستند؛ بنابراین سیاست آینده معاودین نه در بازگشت به وطنِ از دست رفته؛ بلکه در بازتعریف مرزهاست؛ مرزهایی که نه جغرافیایی؛ بلکه در روایت های زیسته آنان جاری است.
ارائه مدل برنامه ریزی راهبردی در سازمان های آموزشی (مطالعه ای فراترکیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۵
307 - 342
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بهره گیری از برنامه ریزی راهبردی به عنوان یک ضرورت در دولت ها، سازمان ها و جوامع مطرح شده است. نظام آموزشی همانند دیگر سازمان های امروزی لازم است از دس تاوردهای ن وین دان ش ازجمله برنامه ریزی راهبردی بهره ببرد و طراحی، تدوین و اجرای چنین برنامه ای را به عنوان اولویتی اجتناب ناپذیر، مورد توجه قرار دهد. این مقاله با هدف، ارائه مدل برنامه ریزی راهبردی در سازمان های آموزشی تهیه گردیده است.روش: در این پژوهش از طریق رویکرد کیفی فراترکیب بیش از 80 سند علمی و مطالعه منتشر شده در پایگاه های اطلاعاتی علمی معتبر داخلی و خارجی بررسی و مبتنی به روش هفت مرحله ای سندلوسکی و بارسو مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته و پس از احصاء کیفیت ابراز (روایی و پایایی) با استفاده از شاخص کاپای کوهن (۱/۸۹ درصد) ابعاد و مؤلفه های مدل برنامه ریزی راهبردی در سازمان های آموزشی احصاء شد.یافته ها و نتایج: از مجموع بیش از 80 سند مرتبط با موضوع پژوهش ، تعداد 23 پژوهش با مقیاس مهارت های ارزیابی انتقادی انتخاب و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل برنامه ریزی راهبردی در سازمان های آموزشی شامل ابعاد تدوین (173 مؤلفه)، اجراء (37 مؤلفه) و ارزیابی (16 مؤلفه) می باشد.
بررسی عناصر تأثیرگذار در جذب حداکثری زنان و دختران جوان در مساجد فعال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
181 - 205
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین عوامل در رونق مساجد حضور بانوان است که امروزه به دلایل گوناگون کم رنگ شده است. هدف این پژوهش آن است که نشان دهد مساجدی که در این زمانه توانسته اند زنان و دختران جوان را جذب کنند، چه ویژگی هایی داشته اند تا از این رهگذر بتواند این عناصر را به سایر مساجد پیشنهاد دهد. این پژوهش از نوع کیفی است و سعی کرده به روش تحلیل مضمون از مصاحبه های نیمه ساختاریافته از مسئولین مساجد، عناصر مهم جذب زنان و دختران جوان به مسجد را به دست آورد. نتایج نشان داد که عناصر تأثیرگذار در جذب حداکثری زنان و دختران جوان در مساجد فعال شهر تهران در سه دسته فراگیر فعالیت های فرهنگی (حضور در فعالیت های قرآن محور، مشارکت های فرهنگی و هنریو...)، اجتماعی (حضور در برنامه های مشاوره و خانواده محور، تعاملات اجتماعی و ارتباط محلیو...) و سیاسی (جلسات سخنرانی و هم اندیشی، حلقه های مباحثه و حضور در جلسات عقیدتی و...) قابل تقسیم است.
سواد رسانه ای و زورگویی مجازی به زنان
حوزههای تخصصی:
زورگویی مجازی، از آسیب های اجتماعی فضای سایبر است که با رشد نفوذ اینترنت و رسانه های نوین، اهمیتی روزافزون یافته است. نظر به گستردگی و ناهمخوانی تعاریف مختلف از این پدیده، در پژوهش حاضر زورگویی مجازی را بر اساس مورد توافق ترین شاخص ها، عملی عامدانه، تکرارشونده و پیوسته تعریف کرده ایم که در بستر تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی و به منظور آزار دیگری، از سوی یک فرد یا گروهی از افراد صورت می گیرد، درحالی که قربانی قدرت، مهارت یا آمادگی لازم را برای مقابله ندارد. در این پژوهش، با استفاده از روش های کمی و با استفاده از پرسشنامه ای ترکیبی (جامعیه آماری 251 نفری)، کیفیت و کمیت زورگویی مجازی علیه زنان و نسبت آن با شاخص های سواد رسانه ای بررسی شده است. بر پایه یافته ها، زورگویی مجازی نسبت به زنان بزرگسال در ایران، خصوصاً در فضای شبکه های اجتماعی و ابزارهای پیام رسان، پدیده ای به نسبت شایع و بسیار آسیب رسان است که بیشترین آسیب آن، متوجه کودکان، نوجوانان و جوانان می شود. در جامعیه آماری پژوهش، 40 درصد از زنان 18 تا 50 سالیه مورد بررسی، مواردی از تجربیه زورگویی مجازی را گزارش کرده اند. همچنین میزان زورگویی مجازی مشخصاً با سطح سواد رسانه ای جامعیه آماری نسبت عکس دارد. سطح گستردگی این پدیده در میان زنان مورد پژوهش (که کمی بیش از نرخ متوسط این پدیده در گزارش های جهانی است)، می تواند زنگ هشداری برای مسئولان این حوزه باشد؛ زیرا آنچه روشن است، آموزش های رسمی و غیررسمی سواد رسانه ای، خصوصاً از منظر آموزه های انتقادی، هنوز با وضعیت مطلوب فاصلیه چشمگیری دارد.
The Effects of Data Privacy Regulations on Cybersecurity Practices in Nigeria and Africa
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
313 - 336
حوزههای تخصصی:
Background: With the rapid digital transformation across the African continent, ensuring the protection of personal data through effective regulatory frameworks is crucial. Key regulations, including Nigeria’s Data Protection Regulation (NDPR) and the African Union’s Convention on Cyber Security and Personal Data Protection, have been enacted to address growing concerns about data privacy and cybersecurity.Aims: This literature review critically examines the impact of data privacy regulations on cybersecurity practices in Nigeria and across Africa, focusing on empirical studies that highlight the interplay between regulation enforcement and cybersecurity outcomes.Methodology: This review synthesizes empirical studies that explore the effectiveness of these regulations in improving cybersecurity practices in both public and private sectors.Results: Empirical research from Nigeria indicates that while the NDPR has led to some positive changes in organizational data protection strategies, challenges in enforcement, resource allocation, and awareness continue to hinder its full impact. Studies reveal that small to medium enterprises (SMEs) face difficulties in complying with the regulations due to a lack of capacity and knowledge. Similarly, research across several African countries shows a significant gap in both the implementation of data privacy laws and the cybersecurity measures required to mitigate emerging threats, such as ransomware and data breaches. Furthermore, empirical evidence highlights that varying levels of regulatory enforcement across the continent result in inconsistent cybersecurity practices, leading to vulnerabilities in the digital infrastructure. The review also explores empirical findings on the socio-economic and political barriers that affect the successful enforcement of data privacy regulations, with particular focus on limited technical expertise, political instability, and insufficient resources for regulatory bodies. Additionally, studies suggest that there is a growing need for cross-border collaboration and capacity building to bridge the regulatory gaps and improve overall cybersecurity resilience.Conclusion: Empirical evidence underscores the need for stronger regulatory frameworks and greater cooperation across African nations to enhance the protection of personal data and fortify cybersecurity practices across the region. Recommendations for future policy development are provided, based on the insights gained from existing empirical studies.
ارائه الگوی داده بنیاد درک معنایی هنرمندان هنرهای تجسمی از تعامل با مخاطبان (مطالعه موردی: هنرمندان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴شماره ۷۰
213 - 250
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی درک معنایی هنرمندان هنرهای تجسمی از تعامل هنرمند با مخاطب پرداخت. سؤال اصلی پژوهش این بود که تعامل بین مخاطب و هنرمند از دیدگاه هنرمندان هنرهای تجسمی تحت تأثیر چه عواملی شکل می گیرد و چه راهبردهایی برای تقویت این تعامل می توان ارائه داد. روش تحقیق از نوع نظریه زمینه ای (رویکرد سیستماتیک) بود. میدان پژوهش حاضر، شهر اصفهان و مشارکت کنندگان پژوهش، هنرمندان و کارشناسان حوزه هنرهای تجسمی بودند که تعداد 14 نفر از آن ها با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند – نظری انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از رویکرد کدگذاری سه مرحله ای نظریه زمینه ای سیستماتیک (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) استفاده شد. بر مبنای یافته های پژوهش، شرایط علی تأثیرگذار بر تعامل هنرمند با مخاطب عبارتند از: مجازی شدن، ناترازی چندلایه، مخاطب زدایی هنرمند و مرجعیت اجتماعی هنرمند. شرایط زمینه ای شامل دو مقوله سرگشتگی نهادی و بسترهای اقتصادی ویران است. تعارضات ایدئولوژیک و سیالیت مخاطب دو عامل مداخله گر در تعامل هنرمند و مخاطب هستند. راهبردهای بهبود تعامل بین هنرمند و مخاطب عبارتند از: کارآمدتر شدن نهادها، بازسازی نظام بازاریابی، دیجیتالیزه کردن هنر و بازسازی نظام اندیشه. در نهایت، پیامدهای تحقق این راهبردها شامل تقویت مرجعیت هنری، تقویت منابع سرمایه ای هنر و تقویت کیفیت هنری است. «چرخشِ دیجیتالی و سیالیتِ معنایی تعامل» مقوله مرکزی است.
تحلیل الگوهای سیاستی و تحولات سیاستگذاری اجتماعی در موضوع زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به مسایل زنان سرپرست خانوار از موضوعات پرتکرار در سیاستگذاری اجتماعی به حساب می آید. این سیاستگذاری از قانون اساسی آغاز شده و با تصویب قانون تأمین زنان و کودکان بی سرپرست ادامه پیدا کرده است. تداوم قانونگذاری در این موضوع تا برنامه هفتم پیشرفت، بیانگر اهمیت سیاستگذاری در این موضوع است. از سوی دیگر، علیرغم تکرار سیاستگذاری در این موضوع، نرخ رشد خانوارهای زن سرپرست افزایش یافته است. به طوری که در سرشماری نفوس و مسکن 1375 نسبت زنان سرپرست خانواز از کل خانوارها 8.4 درصد بوده و در سال 1395 در سرشماری نفوس و مسکن این عدد به 12.7 درصد رسیده است. در این پژوهش به منظور تحلیل الگوهای سیاستی و بررسی تحولات صورت گرفته در این زمینه، با روش تحلیل محتوای کیفی و تکنیک تحلیل مضمون، مجموعه سیاستگذاری ها اعم از سیاستگذاری های کلی و میانی و قانونگذاری های صورت گرفته بررسی شد و مضامین شش گانه؛ حق بهره مندی بیمه اجتماعی، تشویق و تسهیل ازدواج زنان سرپرست خانوار، تأمین اجتماعی چندلایه، توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، استقرار پنجره واحد خدمات و نقش آفرینی حلقه های میانی به دست آمد. تحلیل این مضامین نشان می دهد اگرچه در الگوی سیاستگذاری با تحولات، تغییر رویکرد از حمایت صرف به خوداتکایی، تحولات واژگانی، توجه به مشارکت مردمی، ارائه خدمات یکپارچه و نسبت خدمات ارائه شده به جامعه هدف روبه رو هستیم ولی الگوی سیاستی دنبال شده انباشتی نبوده بلکه با تکرار سیاست ها دنبال شده است، همچنین سیاستگذاری آرمانگرایانه، بودجه ناپایدار و ناکافی، نبود متولی واحد و فقدان الگوی توانمندسازی جامع در کنار اقتصاد ناپایدار، موفقیت سیاست ها را با چالش جدی مواجه کرده است.
جایگاه بیمه عمر در سیاست های کلی تامین اجتماعی با توجه به صحت یا بطلان فقهی معامله با اشخاص حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۶
633 - 358
حوزههای تخصصی:
با عنایت به به بند 5 سیاست های کلی ابلاغی تامین اجتماعی و استقبال روزافزون جامعه کنونی از انواع گوناگون و متفاوت بیمه عمر و چالش مشروعیت آن از سمت مصرف کنندگان و صاحب نظران و کارشناسان اینگونه بیمه، ضرورت و لزوم پژوهش پیرامون این موضوع آشکار می گردد. از آن جایی که صحّت هر عقد و قراردادی به لحاظ حکم شرعی متوقف بر این است که واجد شرائط عمومی صحت قرارداد و مبانی فقهی صحیح باشد، باید به آن موارد به طور دقیق پرداخته شود. و ازآن رو که امروزه تمامی قراردادهای بیمه عمر با شرکت های بیمه ای منعقد می شود و شرکت های بیمه نیز از مصادیق شخص حقوقی به شمار می آیند، بدین جهت در پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به نظریه صحت معاملات با اشخاص حقوقی به عنوان یکی از مبانی فقهی حاکم برقرار دادهای بیمه عمر پرداخته می شود. بنا به یافته های پژوهش با تمسّک به اطلاقات و عمومات ادله معاملات و عقود و التفات به این نکته که مصادیق اشخاص حقوقی، منحصر در مصادیق اشخاص حقوقی زمان شارع نیست؛ بلکه هر زمان دارای مصادیق خاص مربوط به آن زمان می باشد که متناسب با زمان و مقتضیات جدید به وجود آمده است، مثل شرکت های بیمه امروزی که از مصادیق جدید اشخاص حقوقی هستند، مانعی از جواز و صحت معاملات با اشخاص حقوقی وجود ندارد.
جنسیت و جهان های اجتماعی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مباحث مربوط به زن، جنسیت و امتدادهای اجتماعی آن چالش تاریخی جهان اسلام بوده و هست و رویکردهای مختلف فکری و اجتماعی که هریک مبتنی بر نظام های معنایی خاصی هستند، مواضعی را نسبت به این پرسش اتخاذ کرده اند. در یک واکاوی کلان نگر می توان ردپایی از دو نظام معنایی عمده اسلام و تجدد در پس زمینه این رویکردها مشاهده کرد. پژوهش حاضر درصدد مطالعه این رویکردها و تحلیل نظام های معنایی آن ها و صورت بندی رویکردهای معطوف به جنسیت در چارچوب جهان های اجتماعی است. این پژوهش در زمره تحقیقات کاربردی است و به لحاظ روشی در حیطه تحقیقات کیفی دسته بندی می شود. چارچوب مفهومی مطالعه حاضر، نظریه جهان های اجتماعی و روش به کاررفته برای شناخت نحوه تکوین این گفتمان ها در ساحت نظری و اجتماعی جامعه ایران، روش شناسی بنیادین است. براساس یافته های این پژوهش، ذات انگاری جنسیتی، امتداد اجتماعی جنسیت، نظام سازی اجتماعی مبتنی بر زوجیت و جنسیت به مثابه ظرفیت وجودی، از مهم ترین مؤلفه های نظریه اسلامی جنسیت است و فقه جواهری و حکمت متعالیه زمینه وجود معرفتی آن و تحولات اجتماعی و سیاسی عصر مشروطه و نیز انقلاب اسلامی ایران به عنوان زمینه های وجودی غیرمعرفتی این جهان اجتماعی در ایران هستند. همچنین برساخت گرایی جنسیتی، فراجنسیت گرایی، جنسیت به مثابه امر سیال، جنسیت به عنوان ابزار سلطه و نفی امتدادهای اجتماعی جنسیت از مؤلفه های محوری نظریه فمینیستی جنسیت است. تفکرات فمینیستی در غرب و جریان فکری نواعتزال و روشنفکری در جوامع اسلامی به عنوان برخی از زمینه های وجودی معرفتی و تفاوت های حقوقی زن و مرد در قوانین ایران و تحولات سیاسی دهه هفتاد در کشور، زمینه های وجود غیرمعرفتی این جهان اجتماعی در ایران بودند.
الگوی حکمرانیِ تنظیم گری رسانه های صوت و تصویر فراگیر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴شماره ۶۹
43 - 79
حوزههای تخصصی:
تنظیم گری به عنوان یک عنصر کلیدی در حکمرانی شناخته می شود. نهادهای تنظیم گر با استفاده از مکانیسم های اصلاح رفتار، به اجرای سیاست گذاری، توسعه صنعت، افزایش رقابت و تأمین منفعت عمومی در بازارها و جامعه می پردازند. به همین منظور هدف پژوهش حاضر به عنوان یک ضرورت، ارائه نظام تنظیم گری در حکمرانی رسانه های صوت تصویر در ایران است. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق گراندد تئوری و با مشارکت هدفمند 22 نفر از سه گروه شامل مدیران صنعت (بازار) رسانه، خبرگان و متخصصان رسانه و مدیران تنظیم گری رسانه به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته و با روش تحلیل داده های کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد و به الگوی پارادایمی نظام تنظیم گری رسانه دست یافت. یافته های پژوهش نشان می دهد که شرایط علّی شامل اهداف (مانند تأمین منافع ذی نفعان اجتماعی، حاکمیتی و صنعت رسانه) و عوامل نیاز به تنظیم گری (مانند تغییر سپهر رسانه، تغییر نقش حاکمیت، ...) است. شرایط زمینه ای شامل ارزش های اساسی، هنجارهای حاکم و مدل های تنظیم گری (مانند تنظیم گری حاکمیتی، مشارکتی، خود تنظیم گری و تنظیم گری چندوجهی) است. شرایط مداخله گر شامل انواع نهاد تنظیم گر، محدوده تنظیم گری، موانع و چالش های تنظیم گری تعریف می شود و پدیده مرکزی این پژوهش طراحی نظام تنظیم گری رسانه شامل مکانیسم های اصلاح رفتار، فرم سازمانی (مانند: گونه های استقلال، ...) و شاخص های اصلی تنظیم گری رسانه (مانند استقلال، پاسخگویی، شفافیت،...) است. شرایط کنش ها و واکنش ها شامل کارکردها و شئون اصلی تنظیم گری و استقرار نظام تنظیم گری می شود. نتایج نشان می دهد که کاربست نظام تنظیم گری (مانند اعمال تنظیم گری، ارزیابی و سنجش عملکرد نهاد تنظیم گر، ...) به تحقق منفعت عمومی و خصوصی منجر خواهد شد.
تبیین کارکرد تیزرهای تبلیغاتی شهرداری در توسعه فرهنگ شهروندی و مشارکت اجتماعی (نمونه کاوی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۴
1 - 12
حوزههای تخصصی:
در جوامع امروزی، شهرداری ها نقش مهمی در ارتقای فرهنگ شهروندی و افزایش مشارکت اجتماعی دارند که یکی از ابزارهای مؤثر دراین زمینه، تیزرهای تبلیغاتی است. بااین حال، میزان اثرگذاری این تیزرها بر رفتار شهروندان و تقویت مشارکت اجتماعی به طور دقیق بررسی نشده است. این پژوهش با نمونه کاوی شهر اصفهان، به تحلیل نقش تیزرهای تبلیغاتی پرداخته و باهدف بررسی تأثیر آن ها بر تغییرات رفتاری شهروندان، همچنین ارزیابی نقششان در افزایش حس مسئولیت پذیری اجتماعی و تعاملات مدنی انجام شده است. دراین تحقیق از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. داده های موردنیاز ازطریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده و با بهره گیری از تحلیل محتوای کیفی موردتبیین قرار گرفته است. نتایج مطالعه نشان می دهد که تیزرهای تبلیغاتی شهرداری اصفهان در ترویج فرهنگ شهروندی و تشویق به مشارکت اجتماعی تأثیرگذار بوده اند. این تأثیر به ویژه در حوزه های مسئولیت پذیری فردی، مشارکت در حفظ محیط شهری و همکاری در برنامه های جمعی مشهود است. بااین حال، میزان تأثیرگذاری این تیزرها به کیفیت پیام، شیوه ارائه، میزان تکرار و هم راستایی آن ها با نیازها و ارزش های شهروندان بستگی دارد. تیزرهای تبلیغاتی می توانند به عنوان ابزاری مؤثر درجهت ارتقای فرهنگ شهروندی و افزایش سطح مشارکت اجتماعی مورداستفاده قرار گیرند. طوری که، برای بهبود اثربخشی آن ها، ضروری است که طراحی این تیزرها مبتنی بر تحلیل دقیق جامعه هدف، استفاده از پیام های متناسب با ارزش های فرهنگی و بهره گیری از تکنیک های خلاقانه تبلیغاتی باشد. همچنین، ارزیابی مستمر اثربخشی این تبلیغات می تواند به بهینه سازی و ارتقای کیفیت آن ها کمک کند.
مطالعه نقش مناطق آزاد در تقویت هویت مصرفی شهرها؛ (مطالعه موردی منطقه آزاد ارس شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
241 - 272
حوزههای تخصصی:
ایده تأسیس مناطق آزاد در کشور با هدف ایجاد منطقه ای که موتور توسعه کشور باشند از همان سال های ابتدایی پس از جنگ و در برنامه اول بودجه شکل گرفت. اجرای این ایده و تأسیس چندین منطقه آزاد در نقاط مختلف کشور، طبیعتاً با خود اقتضائیاتی به همراه دارد که از مهم ترین آن ها تأثیرات عمیق اجتماعی-فرهنگی در این مناطق است. در این تحقیق این تأثیرات اجتماعی فرهنگی با تأکید بر منطقه آزاد ارس و شهر تبریز و با روش گراندد تئوری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده گویای آن است که منطقه آزاد ارس جدا از اینکه به هیچ یک از اهداف اولیه مناطق آزاد مانند توسعه صادرات به جای واردات، تأکید بر مزیت های نسبی و به کارگیری تجارت خارجی در جهت اهداف داخلی دست نیافته است؛ بلکه کاملاً برعکس به منطقه ای تبدیل شده است که در آن مصرف بر تولید اولویت یافته است. کالاهای داخلی توان رقابت با کالاهای خارجی که با تسهیلات ویژه از منطقه آزاد وارد می شوند، ندارند و در نتیجه کارخانه های تولیدی به وضعیت نامساعدی دچار شده اند و شهر تبریز تحت تأثیر منطقه آزاد از یک شهر تولیدی به یک شهر مصرفی تبدیل شده است که در آن هویت مصرفی، تجمل گرایی و مصرف گرایی تجملاتی بسیار پررنگ شده است.