ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
۵۸۱.

آسیب شناسی سندروم زنان کتک خورده و ارایه مدل مفهومی جهت تعیین عوامل موثر بر خشونت های خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سندرم زنان کتک خورده خشونت خانگی علی زنان پژوهش ترکیبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵ تعداد دانلود : ۵۱
زمینه: خش ونت نسبت به زن ان یک بحران جهانی قلمداد می شود که خشونت خانگی علیه زنان شایع ترین شکل آن است و عوارض اجتماعی، روانی و اقتصادی زیادی را در قالب سندروم زنان کتک خورده برای زنان به همراه دارد. هدف: پژوهش حاضر باهدف شناسایی عوامل تأثیرگذار بر خشونت علیه زنان و شکل گیری سندروم زنان کتک خورده و همچنین طراحی و اعتبار سنجی مقیاس برامده از آن انجام گرفت. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش گردآوری داده های میدانی و از نظر روش از نوع آمیخته (کمی - کیفی) بود. جامعه آماری در بخش کیفی صاحب نظران حوزه خانواده و در بخش کمی زنان 25 تا 65 ساله مراجعه کننده به مراکز مشاوره و دادگاه های خانواده مشهد بودند. نمونه آماری در بخش اول 13 نفر از صاحبنظرن و در بخش دوم 384 نفر از زنان بودند. پس از طبقه بندی و تلخیص، تجزیه و تحلیل داده های کیفی با نرم افزار MaxQDA و داده های کمی از طریف آمور توصیفی و در بخش کیفی از طریق محاسبه پایایی ترکیبی و روایی واگرا و هم گرا (AVE) انجام گرفت. یافته ها: در بخش کیفی از طریق تحلیل محتوا تعداد 6 عامل اصلی (فردی، فرهنگی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و روانی – عاطفی) در بروز خشونت خانگی علیه زنان شناسایی شد. بر اساس این 6 عامل، 36 گویه جهت سنجش عوامل مرتبط با خشونت خانگی علیه زنان طراحی و پرسشنامه مذکور در بین 384 نفر از جامعه آماری توزیع و جمع آوری شد. یافته ها پژوهش نشان داد که مولفه های شش گانه از پایایی، روایی هم گرا و روایی واگرای مطلوبی برخوردار بودند. نتایج آزمون فریدمن و بررسی میانه نیز نشان داد که از بین مولفه های پرسشنامه عامل روانی – عاطفی بیشترین اهمیت و عوامل خانوادگی کمترین اهمیت را در خشونت خانگی علیه زنان داشتند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های مقاله حاضر عوامل فردی که ریشه در رشد قبلی زوجین دارد می تواند بیشترین تأثیر را در خشونت خانگی علیه زنان داشته باشد، از همین رو توجه به رشد مطلوب پیش از ازدواج تا حدود زیادی می تواند از بروز آن پیشگیری نماید. همچنین پرسشنامه طراحی شده در پژوهش حاضر ابزار مناسبی برای سنجش میزان خشونت خانگی علیه زنان به شمار می رود.
۵۸۲.

مقایسه اثربخشی آموزش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز بر خودکارآمدی در روابط بین فردی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روش مهارت آموزی کودک راه حل محور برنامه فرندز خودکارآمدی در روابط بین فردی کودکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۴۲
زمینه: افزایش خودکارآمدی در روابط بین فردی، موجب تقویت روابط صمیمی با دیگران و در مقابل، مشکلات بین فردی منجر به پریشانی شخصی و عملکرد نامناسب فرد در روابط اجتماعی می شود. برنامه های درمانی مختلفی برای پیشگیری و درمان مشکلات رفتاری، عاطفی و اجتماعی کودکان تدوین شده است که برنامه فرندز و روش مهارت آموزی کودک راه حل محور از آن جمله هستند. در بررسی مقایسه این دو برنامه بر خودکارآمدی در روابط بین فردی کودکان، خلا پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز بر خودکارآمدی در روابط بین فردی کودکان انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی مدارس منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 45 دانش آموزان، با توجه به ملاک های ورود به عنوان نمونه آماری مطالعه حاضر انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (در هر گروه، 15 دانش آموز) جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه خودکارآمدی در روابط بین فردی با همتایان در کودکان (ویلِر و لَد، 1982) بود. برنامه فرندز (بارت، 1991) و روش مهارت آموزی کودک راه حل محور (فورمن، 1990)، به صورت جداگانه طی 10 جلسه 60 دقیقه ای در گروه های آزمایش اجرا شدند. تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بنفرونی با بهره گیری از نرم افزار SPSS-21 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز، تأثیر معناداری بر افزایش خودکارآمدی در روابط بین فردی دانش آموزان داشتند ولی بین اثربخشی دو برنامه، تفاوت معناداری نبود (05/0 >P). نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نیز نشان داد که هر دو گروه آزمایش در متغیر خودکارآمدی و زیرمقیاس موقعیت بدون تعارض دارای تفاوت معناداری با گروه گواه هستند و منجر به بهبود معنادار این متغیرها شده اند (05/0 >P). هم چنین، نتایج پس از دو ماه پیگیری همچنان پایدار بود (05/0 >P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، به نظر می رسد با آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز به کودکان دوره دوم ابتدایی، می توان خودکارآمدی در روابط بین فردی با همتایان را افزایش داد.
۵۸۳.

مقایسه اثربخشی آموزش سبک های یادگیری شناختی وارک و راهبردهای فراشناختی برپیشرفت درس علوم دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک های یادگیری شناختی وارک راهبردهای فراشناختی پیشرفت دانش آموزان درس علوم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹ تعداد دانلود : ۵۲
زمینه: در پیشرفت تحصیلی، عوامل متعددی می توانند بر موفقیت دانش آموزان تأثیر بگذارند. دو رویکرد مهم و کاربردی در این زمینه، راهبردهای فراشناختی و سبک های یادگیری VARK هستند که هر کدام به شیوه ای منحصر به فرد، تلاش می کنند یادگیری و دست یابی به درک عمیق را تسهیل کنند. مطالعات قبلی اثربخشی هر یک از این رویکردها را در بهبود یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به طور جداگانه بررسی کرده اند. با این وجود، شکاف پژوهشی مهمی در مقایسه مستقیم اثربخشی این دو رویکرد برای بهبود یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش سبک های یادگیری شناختی وارک و راهبردهای فراشناختی بر پیشرفت درس علوم دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموز پسر مقطع اول متوسطه شهر تهران در سال 1400-1399 بود، که براساس آخرین آمار رسمی اداره آموزش و پرورش شهر تهران برابر با 2400 دانش آموز است. برای انتخاب نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس در مجموع 69 دانش آموز انتخاب شد و به سه گروه (هر گروه 23 نفر اختصاص داده شد). گروه آزمایش اول تحت آموزش راهبردهای فراشناختی (پنتریچ، 2004) قرار گرفتند؛ گروه آزمایش دوم سبک های یادگیری وارک (فلمینگ و میلز، 1998) آموزش داده شد و گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. ابزار گردآوری داده ها آزمون پیشرفت تحصیلی علوم بود که توسط پژوهشگر ساخته شده بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 27 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش مبتنی بر سبک های یادگیری شناختی وارک در پیشرفت تحصیلی درس علوم دانش آموزان تأثیر دارد (05/0 >P). همچنین آموزش مبتنی بر راهبردهای فراشناختی در پیشرفت تحصیلی درس علوم دانش آموزان تأثیر دارد (05/0 >P) همچنین یافته ها بیانگر این بود که اثر آموزش مبتنی بر سبک های یادگیری شناختی وارک و راهبردهای فراشناختی بر پیشرفت تحصیلی درس علوم متفاوت نیست (05/0 P>). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می توانند به تصمیم گیران و طراحان آموزشی در انتخاب روش های مناسب برای بهبود یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کمک کنند. همچنین، یافته های پژوهش حاضر می توانند برای معلمان و مشاوران آموزشی به عنوان راهنمایی در شناسایی و به کارگیری روش های آموزشی مؤثر برای دانش آموزان با نیازهای یادگیری متفاوت مفید واقع شوند و بدین ترتیب، به بهبود کیفیت آموزشی و حمایت از یادگیری فعال و مستقل کمک نمایند.
۵۸۴.

Role of Mothers' Personality Traits and Parenting Styles in Prediction of Behavioral Problems in Adolescent Girls with the Mediation of Family Emotional Climate(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: personality traits parenting styles behavioral problems Family emotional climate

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۴
Objective: This study aimed to investigate the influence of mothers' personality traits and parenting styles on behavioral problems in adolescent girls, mediated by the family's emotional climate. Methods: The sample consisted of 150 participants selected via multi-stage cluster random sampling from schools. Data were gathered using the Quay Revised Behavior Problem Checklist (RBPC), NEO Personality Inventory, Baumrind's Parenting Styles Questionnaire and Hillburn Family Emotional Climate Questionnaire. Analysis was performed using Smart PLS-3. Results: Findings revealed that among personality traits, openness positively impacted family emotional climate, while the assertive parenting style also enhanced it. In contrast, the authoritarian style had a negative effect. Conscientiousness and extraversion negatively affected behavioral problems, while openness positively influenced them. Additionally, the family emotional climate negatively impacted behavioral issues. However, the indirect effect of personality traits and parenting styles on behavioral problems via family emotional climate was not significant. Conclusion: These insights can aid in improving family emotional climate and addressing behavioral challenges in adolescent girls by focusing on mothers' personality traits and parenting approaches.
۵۸۵.

The Role of Body Image, Marital Satisfaction, and Happiness in Predicting Sexual Desire Among Married Women: A Correlational Study(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Body image happiness Marital satisfaction Sexual desire

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۷
Objective: This study aimed to explore how body image, marital satisfaction, and happiness influence the sexual desire of married women. Methods:  Conducted as a descriptive correlational study, it involved 286 married women who visited pre-divorce counseling centers at the Bojnord General Prosecutor's Office in 2023. These participants, selected through convenience sampling, were summoned due to their husbands' complaints of non-compliance with conjugal rights. Data collection tools included the Body Image Questionnaire (Fisher), Oxford Happiness Questionnaire (Argyle et al.), Enrich Couple Scale (Olson), and Hollander Sexual Desire Questionnaire. Results: The analysis, which used correlation and stepwise multiple regression, revealed significant positive correlations between positive body image, marital satisfaction, happiness, and sexual desire (p < 0.05). Specifically, body image explained 39% of the variance in sexual desire, marital satisfaction accounted for 30%, and happiness accounted for 35%. Conclusion: The findings suggest that enhancing body image, marital satisfaction, and happiness could significantly boost sexual desire in married women, indicating that targeted interventions in these areas may be beneficial.
۵۸۶.

The Effects of Innovative Organizational Climate on Job Performance in Private-sector Employees: Mediating Role of Job Motivation and Self-Efficacy

کلیدواژه‌ها: Innovative Organizational Climate Job Performance motivation private sector Self-Efficacy

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۲
Objective : The purpose of the present research was to investigate the impact of innovative organizational climate on the job performance of private sector employees, taking into account the mediating role of job motivation and self-efficacy. Methods : A descriptive-correlation approach was employed in the current investigation, utilizing structural equation modeling. The population of the study consisted of 384 employees from the private sector, aged between 21 and 49 years (with a mean age of 35.11±8.17 years), who willingly participated in the present study. The research was conducted in Tehran, Iran, in the year 2023. The participants were selected through a convenience sampling method, adhering to the guidelines outlined by Krejci and Morgan. Standard questionnaires were used for data collection. Pearson correlation test and structural equation modeling were used for data analysis. Results : Results revealed that innovative organizational climate significantly affected job performance (T=6.284). Moreover, innovative organizational climate significantly affected job motivation (T=11.594). Furthermore, innovative organizational climate significantly affected self-efficacy (T=9.509). In addition, job motivation had significantly mediated the relationship between innovative organizational climate and job performance (P<0.001). Finally, self-efficacy had significantly mediated the relationship between innovative organizational climate and job performance (P<0.001). Conclusion: Based on the findings of this research, it is recommended that market holders focus on promoting and enhancing the factors and components that contribute to the innovative organizational climate of private-sector employees. Additionally, greater emphasis should be placed on job motivation and self-efficacy of the private-sector employees. 
۵۸۷.

اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر سرمایه روا ن شناختی و تنظیم هیجانی دانش آموزان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تنظیم هیجانی تیزهوش ذهن آگاهی سرمایه روان شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴ تعداد دانلود : ۵۱
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر سرمایه روا ن شناختی و تنظیم هیجانی دانش آموزان تیزهوش انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی دانش آموزان دبیرستان علامه حلی 4 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از بین آنان تعداد 30 نفر (15 نفر در گروه گواه و 15 در گروه آزمایش) از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه جایگذاری شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سرمایه روا ن شناختی لوتانز (2007) (PCQ) و تنظیم هیجان گراس و جان (2003) (ERQ) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین میانگین پس آزمون سرمایه روان شناختی و تنظیم هیجانی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری 01/0 وجود داشت. علاوه بر این نتایج نشان داد که این مداخله توانسته تأثیر خود را در طول زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (۰۰۰۱/0>P). درنتیجه آموزش ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان رویکردی مؤثر برای افزایش سرمایه های روان شناختی و بهبود تنظیم هیجانی دانش آموزان تیزهوش مورد استفاده قرار گیرد.
۵۸۸.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و هیجان مدار بر آشفتگی های روان شناختی در مراقبین بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آشفتگی های روانشناختی درمان هیجان مدار درمان شناختی رفتاری مراقبین بیماران مبتلا به سرطان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۳۹
زمینه: مراقبین بیماران مبتلا به سرطان به دلیل چالش ها و عوامل استرس زا در معرض خطرات مرتبط با بار مراقبین قرار می گیرندکه اثرات روانشناختی زیادی از جمله آشفتگی های روانشناختی را در پی دارد. بر اساس پیشینه، درمان شناحتی رفتاری و درمان هیجان مدار هر کدام بر آشفتگی های روانشناختی مؤثر است، اما در زمینه کاربرد این درمان ها و مقایسه آن ها در آشفتگی های روانشناختی در جامعه مورد تحقیق شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان هیجان مدار بر آشفتگی های روانشناختی در مراقبین بیماران مبتلا به سرطان انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان بود که از خدمات بنیاد نیکوکاری کنترل سرطان ایرانیان (مکسا) شهر مشهد در سه ماه آخر سال 1402 برای بیماران خود بهرمند می شدند. از جامعه آماری مذکور تعداد 45 نفر دارای شرایط ورود به پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند وارد مطالعه شدند. سپس به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفره، (30 نفر در 2 گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه) جایگزین شدند. از مقیاس پریشانی روانشناختی (کسلر و همکاران، 2002) جهت جمع آوری اطلاعات و به عنوان پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری استفاده شد. پروتکل ها شامل درمان شناختی رفتاری (یونگ و همکاران، 2001) به صورت 10 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک بار و درمان هیجان مدار (گرینبرگ، 2006) به صورت 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک بار بودند؛ در حالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرنی و نرم افزار SPSS نسخه 27 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادکه بین گروه های آزمایش و گروه گواه تفاوت معناداری وجود داشت؛ و هر دو درمان شناختی رفتاری و هیجان مدار باعث کاهش آشفتگی های روانشناختی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان مؤثر شد (05/0 >p). همچنین براساس نتایج بدست آمده درمان هیجان مدار در بهبود آشفتگی های روانشناختی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان اثربخشی بیشتری از درمان شناختی رفتاری دارد (05/0 >p). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش با هر دودرمان شناختی رفتاری و درمان هیجان مدار، می توان آشفتگی های روانشناختی را در مراقبین بیماران مبتلا به سرطان بهبود داد. یافته های مذکور می تواند برای انتخاب نوع درمان، یاریگر درمانگران باشد.
۵۸۹.

The Role of Modern Marital Therapies: A Comparative Analysis of the Effectiveness of the Gottman Approach and Cognitive-Behavioral Therapy on Marital Satisfaction (A Case Study of Married Students at Islamic Azad University, Hamedan Branch)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Gottman couple therapy cognitive-behavioral couple therapy Marital satisfaction Married students

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲ تعداد دانلود : ۴۲
Objective: This study aimed to compare the effectiveness of Gottman couple therapy and cognitive-behavioral couple therapy in improving marital satisfaction among married students at Islamic Azad University, Hamedan Branch. Methods: The study utilized a quasi-experimental pretest-posttest design with a control group. A total of 45 married students were selected through convenience sampling and randomly assigned into three groups: Gottman couple therapy (n = 15), cognitive-behavioral couple therapy (n = 15), and a control group (n = 15). The intervention groups received 10 sessions of Gottman couple therapy or 8 sessions of cognitive-behavioral couple therapy, while the control group received no intervention. The ENRICH Marital Satisfaction Questionnaire (47-item short form) was used to assess marital satisfaction before and after the interventions. Data were analyzed using SPSS-24 software, employing multivariate analysis of covariance (MANCOVA) and one-way analysis of variance (ANOVA) to compare the effects of the interventions. Findings: The results indicated that both Gottman couple therapy and cognitive-behavioral couple therapy significantly improved marital satisfaction compared to the control group (p < 0.05). The effect size analysis revealed that Gottman couple therapy had a greater impact (η² = 0.789) compared to cognitive-behavioral couple therapy (η² = 0.721), particularly in areas related to emotional communication, conflict management, and decision-making. However, the ANOVA results showed no statistically significant difference between the two intervention groups (p > 0.05), indicating that both approaches were similarly effective in enhancing marital satisfaction. Conclusion: Both Gottman couple therapy and cognitive-behavioral couple therapy were effective in increasing marital satisfaction among married students, with Gottman couple therapy demonstrating a slightly greater impact. Given the shared principles of these approaches, future research should explore the potential benefits of integrating them to create a more comprehensive intervention for couples.
۵۹۰.

نقش میانجی ذهنی سازی و شفقت به خود در رابطه بین سبک های دلبستگی با افکار خودکشی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذهنی سازی شفقت به خود سبک های دلبستگی افکار خودکشی نوجوانان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱ تعداد دانلود : ۲۹
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگری ذهنی سازی و شفقت به خود در رابطه میان سبک های دلبستگی و افکار خودکشی در نوجوانان انجام شد. این مطالعه به روش توصیفی-همبستگی (از نوع معادلات ساختاری) صورت گرفت. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های دوره دوم متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 1403-1402 بود که از بین آن ها 325 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند . به منظور سنجش متغیر های پژوهش از پرسش نامه سبک های دلبستگی، پرسش نامه اف کار خودکش ی، مقیاس کن ش وری تأمل ی ، پرسشنامه شفقت به خود نوجوانان استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS 25 و AMOS24 استفاده شد . یافته ها نشان داد که سبک های دلبستگی با افکارخودکشی رابطه مستقیم و معناداری دارد. هم چنین اثر غیر مستقیم ذهنی سازی و شفقت به خود در رابطه بین سبک های دلبستگی و افکار خودکشی معنادار بود که حاکی ازآن است. ذهنی سازی و شفقت به خود در رابطه بین سبک های دلبستگی و افکار خودکشی نقش میانجی دارد و طبق نتایج می توان اظهار کرد که دلبستگی ایمن، از طریق تقویت ذهنی سازی و افزایش شفقت به خود، می تواند به کاهش افکار خودکشی کمک کند. این یافته ها تأکید می کند که مداخلات روان شناختی که به بهبود ظرفیت ذهنی سازی و افزایش شفقت به خود تأکید دارد، می تواند در مدیریت افکار خودکشی در نوجوانان مؤثر باشد.
۵۹۱.

نقش میانجی باورهای بیماری در رابطه بین اجتناب تجربی و سازگاری با بیماری در بیماران قلبی عروقی

کلیدواژه‌ها: باورهای بیماری اجتناب تجربی بیماری قلبی عروقی سازگاری با بیماری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۳۹
مقدمه: بیماری قلبی عروقی وضعیتی جسمانی وخیمی است که با تبعات متعدد همراه است. از طرفی وضعیت های ذهنی و روانشناختی تاثیر قابل توجهی بر روند بیماری آنها، بهبودی نسبی و میزان مرگ و میرشان دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی سازگاری با بیماری بر اساس اجتناب تجربی با نقش میانجی باورهای بیماری در بیماران قلبی عروقی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و با استفاده از معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد مبتلا به بیماری های قلبی-عروقی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر بوکان در سال 1397 بود که 300 نفر به روش نمونه گیری هدفمند برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه پذیرش و عمل، مقیاس سازگاری روانی با بیماری و پرسشنامه باورهای سلامتی استفاد شد. برای تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی و مدل معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزار AMOS و SPSS استفاده شد. یافته ها: طبق نتایج اجتناب تجربی و باورهای بیماری به ترتیب دارای رابطه معنادار منفی و مثبت با سازگاری با بیماری بودند (01/0>P). نتایج معادلات ساختاری نشان داد که مدل نقش میانجی باورهای بیماری در رابطه بین اجتناب تجربی و سازگاری با بیماری در بیماران قلبی عروقی از برازش مناسبی برخوردار بود و اثر غیر مستقیم اجتناب تجربی بر سازگاری با بیماری به لحاظ آماری در سطح 01/0 معنی دار بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت اجتناب تجربی از طریق باورهای بیماری می تواند سازگاری با بیماری در بیماران قلبی عروقی را بهبود بخشد. بنابراین توجه به اجتناب تجربی به همراه باورهای بیماری می تواند سطح سازگاری با بیماری را در بیماران قلبی عروقی متاثر سازد.
۵۹۲.

Family Economic Hardship and Adolescent Risk-Taking: The Mediating Role of Family Cohesion(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Family economic hardship Family Cohesion adolescent risk-taking Mediation Structural Equation Modeling

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۳۳
Objective: This study aimed to examine the mediating role of family cohesion in the relationship between family economic hardship and adolescent risk-taking. Methods and Materials: A descriptive correlational research design was employed with a sample of 520 adolescents recruited from secondary schools in India, determined through Morgan and Krejcie’s sample size table. Data were collected using standardized self-report instruments: the Adolescent Risk-Taking Questionnaire (ARQ), the Economic Hardship Questionnaire (EHQ), and the Family Adaptability and Cohesion Evaluation Scales (FACES IV). Statistical analyses were conducted using SPSS-27 and AMOS-21. Pearson correlation coefficients were calculated to determine associations among variables, and Structural Equation Modeling (SEM) was performed to test the hypothesized mediation model. Model fit was evaluated using Chi-square, χ²/df, GFI, AGFI, CFI, TLI, and RMSEA indices. Findings: Results indicated that family economic hardship was positively correlated with adolescent risk-taking (r = .42, p = .001) and negatively correlated with family cohesion (r = −.40, p = .001). Family cohesion was inversely related to adolescent risk-taking (r = −.36, p = .002). The SEM analysis demonstrated adequate model fit (χ²/df = 2.17, GFI = .93, AGFI = .90, CFI = .95, TLI = .94, RMSEA = .048). Direct paths showed that family economic hardship significantly predicted adolescent risk-taking (β = .38, p = .001) and negatively predicted family cohesion (β = −.41, p = .001). Family cohesion negatively predicted adolescent risk-taking (β = −.29, p = .002). The indirect effect of economic hardship on risk-taking via cohesion was significant (β = .12, p = .006), supporting the mediation hypothesis. Conclusion: Findings highlight that family cohesion partially mediates the link between economic hardship and adolescent risk-taking. Strengthening family cohesion may buffer adolescents from the adverse effects of financial strain and serve as a practical target for interventions aimed at reducing risk behaviors.
۵۹۳.

تبیین ادراک و نگرش نسبت به اهمالکاری و عوامل آن در دانشجویان: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اهمالکاری ادراک و نگرش اهمالکارانه عوامل اهمالکاری دانشجویان تحقیق کیفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۹
پژوهش کیفی حاضر با هدف تبیین ادراک و نگرش نسبت به اهمالکاری و عوامل آن (زمینه ای، تداوم بخش و آشکارساز) در دانشجویان انجام گرفت. این مطالعه با بهره گیری از روش نظریه زمینه ای انجام شد. ابتدا از جامعه دانشجویان دانشگاه خلیج فارس در سال تحصیلی 1403-1402 در زمینه اهمالکاری شیوع شناسی شد و دانشجویانی که نمرات آنها دو انحراف معیار بالاتر از میانگین بود، به عنوان اهمالکار شناسایی شدند. سپس با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته اطلاعات لازم از 22 نفر دانشجوی اهمالکار، جمع آوری گردید. یافته ها در ادراک و نگرش اهمالکاری، دو مقوله اصلی (منفی و مثبت) و هفت مفهوم اولیه (تاخیر در انجام وظایف، ویژگی های شخصیتی، فرسودگی، عاطفه منفی، خودسرزنشی، نگرش مثبت موقتی، دارا بودن افکار مقابله ای) را نشان دادند. عوامل اهمالکاری از سه مقوله اصلی (عوامل زمینه ای، تداوم بخش و آشکار ساز) و دوازده مفهوم اولیه (ویژگی های شخصیتی، خانواده، شیوه فرزندپروری، اعتماد بنفس پایین، فضای مجازی، فرسودگی، سبگ زندگی، دوران کرونا، زمینه تحصیلی، ارتباط با دیگران، دوران نوجوانی و زمینه شغلی) تشکیل شدند. الگوهای پایدار شخصیتی، خانوادگی و انگیزشی طبقه مرکزی یافته های حاضر را شکل دادند. این یافته ها تلویحات کاربردی مهمی در فهم نیمرخ شخصیتی، خانوادگی و انگیزشی افراد اهمالکار دارند.
۵۹۴.

مقایسه اثربخشی درمان ماتریکس و درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر فراهیجان های زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال مصرف مواد محرک تحمل پریشانی مسئولیت پذیری درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی درمان ماتریکس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰ تعداد دانلود : ۴۹
زمینه: اختلال مصرف مواد یکی از اختلال های روانشناختی شایع، مزمن و عودکننده است که باعث پیامدهای جسمی، روانی و اجتماعی مختلفی برای زنان مبتلا در پی دارد و پیامدهای آن در زنان نامطلوب تر از مردان است. بررسی ادبیات پژوهش نشان می دهد که این اختلال بر فراهیجان و ابعاد آن اثر دارد. درمان های مختلفی مانند درمان ماتریکس و درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی برای اختلال مصرف مواد و عوامل مرتبط با آن ازجمله فراهیجان انجام شده است اما توجه کمتری به مقایسه این درمان ها شده است. هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان ماتریکس و درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر فراهیجان های زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد محرک انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد محرک (شیشه) شهر زاهدان در سال 1400 بود. نمونه آماری این پژوهش شامل 45 نفر از افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد بهاران شهر زاهدان در شش ماهه دوم سال 1400 بود. از بین شرکت کنندگان 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از اجرای مرحله پیش آزمون دریک جلسه مشترک، به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری گروه درمان ماتریکس، گروه درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی و گروه گواه جایگزین شدند. قبل از اجرای مداخله ها از هر سه گروه با استفاده از مقیاس فراهیجان (میتمانسگروبر و همکاران، 2009) پیش آزمون به عمل آمد. پس از پایان دوره درمان، هر سه گروه مورد پس آزمون قرار گرفته و دو ماه بعدازآن آزمون مرحله پیگیری اجرا شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها، علاوه بر شاخص های آمار توصیفی (شامل میانگین، انحراف معیار) از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه 27 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین اثربخشی دو درمان ماتریکس و درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر ابعاد فراهیجان با گروه کنترل و همچنین بین دو درمان ماتریکس و درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی تفاوت وجود دارد. بعلاوه اثربخشی درمان ماتریکس نسبت به درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر ابعاد بیشتر است (001/0 >p). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که هر دو درمان ماتریکس و درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر ابعاد فراهیجان زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد محرک مؤثر هستند، اما اثربخشی درمان ماتریکس بر ابعاد فراهیجان بیشتر است. ازاین رو پژوهشگران می توانند از این روش درمانی برای کاهش و افزایش ابعاد فراهیجان افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد محرک استفاده کنند.
۵۹۵.

واکاوی تجربه زیسته دانش آموزان دختر متوسطه دوم موفق به تصمیم گیری شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه زیسته دانش آموزان تصمیم گیری شغلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۵۷
هدف: هدف پژوهش حاضر واکاوی تجربه زیسته دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی می باشد. روش: روش پژوهش کمی _کیفی است. در بخش کمی، از پرسشنامه تصمیم گیری شغلی بتزو تایلور(۱۹۸۳) برای شناسایی دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی و در بخش کیفی(نظریه زمینه ای)، از مصاحبه عمیق برای بررسی تجربیات دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی، استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر در پایه یازدهم و دوازدهم در سال تحصیلی ۱۴۰۱_۱۴۰۲ در شهر کرمانشاه است و شیوه ی نمونه گیری در مرحله کمی با هدف شناسایی دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی به صورت خوشه ای تصادفی انجام شد، که ۲۰۰ دانش آموز پرسشنامه تصمیم گیری شغلی را تکمیل کردند. در مرحله دوم نمرات دانش آموزان محاسبه و کسانی که نمره بالاتر از یک انحراف معیار کسب کردند به عنوان دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی شناسایی شدند، و با ۱۵ نفر از آنها مصاحبه عمیق به عمل آمد که در دو مصاحبه آخر اطلاعات جدیدی به دست نیامد و داده ها به اشباع رسید. یافته ها: پس از بررسی و کد گذاری داده های هر گروه در سه مرحله کد گذاری باز، محوری و انتخابی در مجموع ۴۲ مفهوم در رابطه با تجربیات دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی به دست آمد که در قالب ۱۰ کد محوری دسته بندی شدند و در نهایت در ۳ کد انتخابی: خودشناسی، عوامل محیطی و شغل شناسی طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت شناخت دانش آموز از خود، شغلی که در نظر دارد و محیطی که در آن قرار دارد، در تصمیم گیری شغلی او نقش بسزا و تاثیر گذاری دارند.
۵۹۶.

اثربخشی درمان روان نمایشگری بر ترس از صمیمیت، نشخوار فکری و علائم آسیب شناختی روانی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترس از صمیمیت خیانت زناشویی درمان روان نمایشگری علائم آسیب شناختی روانی نشخوار فکری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۲
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان روان نمایشگری بر ترس از صمیمیت، نشخوار فکری و علائم آسیب شناختی روانی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری دوماهه بود. در این پژوهش جامعه آماری کلیه زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 1 شهر تهران در سال 1401 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در یک گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان روان نمایشگری قرار گرفت. از مقیاس ترس از صمیمیت (FIS) دسکاتنر و ثلن (1991)، مقیاس پاسخ نشخوار فکری (RRS) نولن-هوکسما و مارو (1991) و چک لیست اختلالات روانی (SCL-25) نجاریان و داوودی (1380) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده های به دست آمده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد مداخله مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری اثربخشی معناداری بر ترس از صمیمیت، نشخوار فکری و علائم آسیب شناختی روانی داشته است (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که درمان روان نمایشگری می تواند به عنوان شیوه درمانی مناسب برای کاهش ترس از صمیمیت، نشخوار فکری و علائم آسیب شناختی روانی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی در مراکز مشاوره به کار برده شوند.
۵۹۷.

مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار(EFT) و شفقت درمانی ((CFT بر ناگویی هیجانی نوجوانان دختر با مشکلات روان تنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مقایسه شفقت درمانی مقایسه هیجان مدار نا گویی هیجانی نوجوانان دختر مشکلات روان تنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۴۷
زمینه: یکی از انواع اختلالاتی که ممکن است در اثر سرکوب هیجانات برای نوجوانان به وجود آید، اختلالات روان تنی است. با توجه به نقش هیجانات در بروز ناگویی هیجانی و تشدید اختلالات روان تنی، به نظر می رسد از جمله درمان های مؤثر بر آن، درمان متمرکز بر شفقت و درمان هیجان مدار باشد. در مورد مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان هیجان مدار بر ناگویی هیجانی نوجوانان دختر با مشکلات روان تنی خلا پژوهشی وجود دارد. هدف: هدف از انجام این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان هیجان مدار بر ناگویی هیجانی نوجوانان دختر با مشکلات روان تنی در شهر مشهد بود. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر 15 تا 18 ساله با مشکلات روان تنی مشغول به تحصیل در دوره دوم متوسطه ناحیه 3 آموزش و پرورش شهر مشهد در سال تحصیلی 1403-1402 (250 نفر) بود که 45 نفر از آن ها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (درمان متمرکز بر شفقت و درمان هیجان مدار) و گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994) بود. گروه آزمایش اول در 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان متمرکز بر شفقت (گیلبرت، 2010) و گروه آزمایش دوم 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان هیجان مدار (گرینبرگ، 2011) را دریافت کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-26 استفاده شد. یافته ها: نشان داد که درمان های متمرکز بر شفقت و درمان هیجان مدار بر ناگویی هیجانی دختران نوجوان دارای علائم روان تنی اثربخش بودند (001/0 P<). نتایج آزمون های تعقیبی بنفرونی نیز نشان داد که هر دو نوع درمان، اثربخشی یکسانی بر روی ناگویی هیجانی دختران نوجوان دارای علائم روان تنی دارند (001/0 P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، درمانگران و مشاوران مدارس می توانند از هر دو نوع درمان متمرکز بر شفقت و هیجان مدار برای کاهش ناگویی هیجانی نوجوانان دختر دارای مشکلات روان تنی استفاده کنند.
۵۹۸.

Prediction of suicidal thoughts based on early maladaptive schemas with the mediation of emotion regulation difficulty in teachers

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Difficulty in emotion regulation early maladaptive schemas Suicidal ideation teachers

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۱۹
The present study aimed to determine the fit of the predictive model of suicidal ideation based on early maladaptive schemas mediated by difficulty in emotion regulation in teachers. This study is an applied study in terms of its purpose and a descriptive correlational study in terms of its method, which was conducted using structural equation modeling. The statistical population consists of all teachers working in schools in Tehran during the spring of 2025, from which 320 people were selected using the available sampling method. The research instruments included the Beck Scale for Suicide Ideation (1979); the Emotion Regulation Difficulties Scale by Gratz & Roemer (2004) and the Young Schema Questionnaire-short form (1998). Data analysis was performed using structural equation modeling. The results showed that the predictive model of suicidal ideation based on early maladaptive schemas mediated by difficulty in emotion regulation in teachers fits the collected data. Suicidal ideation is predicted based on early maladaptive schemas in teachers (P=0.001, β=0.400). Suicidal ideation is predicted based on difficulty in emotion regulation in teachers (P=0.001, β=0.378).  
۵۹۹.

پیش بینی بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک اوتیسم بر اساس خودمهارگری و خودشناسی انسجامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهزیستی روانشناختی مادران اوتیسم خودمهارگری خودشناسی انسجامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱ تعداد دانلود : ۳۹
هدف: هدف این پژوهش، پیش بینی بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک اوتیسم بر اساس خودمهارگری و خودشناسی انسجامی بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع توصیفی-پیمایشی و با هدف کاربردی انجام شد. جامعه آماری شامل 100 نفر از مادران کودکان اوتیسم شهر تهران بود که با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد بهزیستی روانشناختی ریف (2002)، خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (2008) و خودمهارگری تانجنی و همکاران (2004) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی و رگرسیون چندگانه انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد بین بهزیستی روانشناختی، خودمهارگری و خودشناسی انسجامی در مادران دارای کودک اوتیسم ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. مدل رگرسیونی پژوهش تأیید شد و ضریب تعیین تعدیل شده 0.864 به دست آمد که بیانگر آن است که 86.4 درصد تغییرات بهزیستی روانشناختی توسط این دو متغیر پیش بینی می شود. همچنین، تاثیر خودمهارگری بر بهزیستی روانشناختی نسبت به خودشناسی انسجامی قوی تر بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش اهمیت نقش خودمهارگری و خودشناسی انسجامی را در ارتقای بهزیستی روانشناختی مادران کودکان دارای اوتیسم نشان می دهد. برنامه های مداخله ای با هدف تقویت این ویژگی ها می توانند به بهبود کیفیت زندگی این مادران کمک کنند.
۶۰۰.

Comparison of the Effectiveness of Parent-Child Relationship-Based Play Therapy and Attachment-Based Play Therapy on Internalizing and Externalizing Behavioral Disorders in Children with Learning Disabilities(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Play therapy Parent-Child Relationship attachment-based play therapy behavioral disorders learning difficulties

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۴۵
Objective: The study aimed to compare the effectiveness of attachment-based play therapy and parent-child relationship-based play therapy on internalizing and externalizing behavioral disorders in children with learning disabilities. Methods: This quasi-experimental study employed a pre-test, post-test, and follow-up design with a control group. A total of 45 children with learning disabilities were selected through purposive sampling and randomly assigned to three groups: attachment-based play therapy, parent-child relationship-based play therapy, and a control group. The study used the Achenbach and Rescorla (2001) Behavioral Disorders Questionnaire to measure internalizing and externalizing behaviors at each stage. Both experimental groups received nine 60-minute therapy sessions. Data were analyzed using repeated measures ANOVA and ANCOVA to compare the effectiveness of the interventions. Findings: The findings indicated that both attachment-based play therapy and parent-child relationship-based play therapy significantly reduced internalizing and externalizing behavioral disorders in children with learning disabilities, with large effect sizes (η² = 0.864 and η² = 0.773, respectively). Repeated measures ANOVA and ANCOVA confirmed the interventions' effectiveness (p < 0.001), and Bonferroni post-hoc tests revealed significant differences between the experimental groups and the control group, but no significant differences between the two experimental groups. The positive effects were sustained over time, demonstrating the long-term efficacy of both therapeutic approaches. Conclusion: Both attachment-based play therapy and parent-child relationship-based play therapy effectively reduce internalizing and externalizing disorders in children with learning disabilities, with lasting effects over time.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان