فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوجوانان دارای اختلال های اضطرابی، سطوح بالایی از خشم و بدتنظیمی هیجانی را از خود نشان می دهند. به نظر می رسد یکی از مداخله های مؤثر در این زمینه، نوروفیدبک باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان نوروفیدبک بر تنظیم هیجانی و خشم کودکان پسران نوجوان 11 و 12 سال دارای اختلال اضطرابی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام پسران نوجوان 11 و 12 سال دارای اختلال اضطرابی مراجعه کننده به کلینیک ها و مراکز رواندرمانی در سال 1401 بودند که از میان آنها 34 نوجوان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی و با همگن سازی سن و نوع اختلال اضطرابی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش جهت پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان و پرسشنامه حالت– صفت، بیان خشم بود. روش درمانی نوروفیدبک با استفاده از دستگاه های مجهز به سیستم رایانه ای در ۲۰ جلسه ۴۵ دقیقه ای برای هر نفر در گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان نوروفیدبک بر دشواری تنظیم هیجان (001/0=P) اثر کاهنده داشت. درمان نوروفیدبک بر خشم (001/0=P) اثر کاهنده داشت. نتایج همچنین نشان داد اثربخشی نوروفیدبک بر دشواری تنظیم هیجان و خشم در طول زمان ماندگار بود (001/0=P). نتیجه گیری: نتایج نشان داد درمان نوروفیدبک بر تنظیم هیجانی و خشم پسران نوجوان 11 و 12 سال دارای اختلال اضطرابی اثربخش است. به کارگیری رویکردهای مفید درمانی نظیر نوروفیدبک برای کودکان و نوجوانان دارای اختلال اضطرابی در مراکز درمانی پیشنهاد می شود.
تدوین برنامه آموزشی چند وجهی دانش آموز، خانواده و معلم محور و اثربخشی آن بر حافظه فعال و استدلال کمی در دانش آموزان با ناتوانی ویژه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (شهریور) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۰
۱۴۴-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: ناتوانی ویژه یادگیری نوعی مشکل مزمن با پایه عصب شناختی و تحولی است. با توجه به شیوع قابل توجه ناتوانی ویژه یادگیری در کودکان سنین مدرسه و پیامدهای ناشی از این اختلال در وضعیت تحصیلی و آینده این کودکان، خلا یک برنامه آموزشی چندوجهی دانش آموز، خانواده و معلم محور برای دانش آموزان با ناتوانی یادگیری و بررسی اثربخشی آن بر تقویت حافظه فعال و استدلال کمی این دسته از دانش آموزان مشهود است. هدف: هدف این پژوهش، تدوین برنامه آموزشی چندوجهی دانش آموز، خانواده و معلم محور و سنجش اثربخشی آن بر حافظه فعال و استدلال کمی در دانش آموزان با ناتوانی ویژه یادگیری بود. روش: روش پژوهش حاضر، آمیخته بود. در بخش کیفی، روش پژوهش تحلیل مضمون و جامعه مورد پژوهش شامل تمامی اساتید روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی و متخصصان حوزه روانشناسی کودکان استثنایی بود و نمونه بر اساس اشباع نظری داده ها 10 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. روش بخش کمی نیز شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری بخش کمی شامل تمامی دانش آموزان با اختلال ریاضی گروه سنی 8 تا 10 سال در آموزش و پرورش منطقه 11 شهر تهران بود که به روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته و ابزار بخش کمی نیز آزمون هوش آزمای تهران- استانفورد بینه بود. اعضای گروه آزمایش، برنامه آموزشی محقق ساخته را در 15 جلسه دریافت کردند. در بخش کیفی از روش کدگذاری در سه مرحله کدگذاری مضامین اصلی، مضامین فرعی و کدهای باز استخراج شده و برای تجزیه و تحلیل داده های کمی نیز از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-26 استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش در بخش کیفی، مضامین اصلی برنامه آموزش چندوجهی دانش آموز، خانواده و معلم محور را در سه مورد: تقویت توجه و تمرکز، تقویت حافظه فعال و تقویت استدلال کمی نشان داد. هم چنین نتایج بخش کمی نشان داد که برنامه آموزشی محقق ساخته، تأثیر معنادار و پایداری بر حافظه فعال و استدلال کمی دارد (05/0 P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می شود روانشناسان کودکان استثنایی برای بهبود حافظه فعال و استدلال کمی دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری، از برنامه آموزشی چندوجهی دانش آموز، خانواده و معلم محور محقق ساخته استفاده کنند.
اعتباریابی مقیاس انگیزش اجتماعی در افراد مبتلا به ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (شهریور) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۰
۳۳۶-۳۲۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: ارزیابی انگیزش اجتماعی می تواند به درک بهتر نیازها، توانمندی ها و موانع روانی و اجتماعی افراد دارای ناتوانی کمک کند. با این حال، ابزارهای مستقیم اندکی برای سنجش انگیزش اجتماعی در مورد جمعیت ناتوان وجود دارد. علی رغم اهمیت انگیزش اجتماعی در افراد مبتلا به ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی و داشتن ابزاری پایا برای سنجش آن، مقیاس استانداردی در ایران جهت ارزیابی این سازه برای افراد دارای ناتوانی وجود ندارد. هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی اعتباریابی مقیاس انگیزش اجتماعی در افراد مبتلا به ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی در شهر یزد بود. روش: روش این پژوهش، توصیفی- مقطعی از نوع مطالعات روان سنجی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی تمامی افراد 18 تا 40 سال دارای ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی در شهر یزد به تعداد 1540 نفر در سال 1403 بود. بر اساس روش کلاین (2023) با توجه به این که تعداد سؤالات مقیاس مورد مطالعه (مقیاس انگیزش اجتماعی) 26 سؤال بود، حجم نمونه پژوهش، 520 نفر در نظر گرفته شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس انگیزش اجتماعی (فیلیپس و همکاران، 2021) بود. پس از ترجمه و تطبیق های لازم، نسخه نهایی با روش نمونه گیری تصادفی ساده بر روی 520 از افراد دارای ناتوانی در شهر یزد اجرا شد. هم چنین برای تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش از آزمون ضریب همبستگی، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی و نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده های این پژوهش نشان داد که مقیاس انگیزش اجتماعی از روایی صوری و محتوایی مناسب برخوردار بود. هم چنین داده ها حاکی از آن بود که این مقیاس در افراد مبتلا به ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی از ساختار پنج عاملی برخوردار است و این مدل پنج عاملی مقیاس از برازش مطلوب برخوردار بود. ضریب آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس ها در دامنه 77/0 تا 93/0 و برای نمره کل برابر 88/0 بود. نتایج هم چنین نشان داد که بار عاملی تمامی سؤالات مقیاس بالاتر از 60/0 بود. نتیجه گیری: در مجموع نتایج نشان داد این مقیاس این مقیاس از اعتبار مناسب برای سنجش انگیزش اجتماعی در افراد مبتلا به ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی در بین نمونه ایرانی برخوردار است و می توان ازآن برای مقاصد مشاوره ای و توانبخشی در افراد دارای ناتوانی استفاده کرد.
Role of Mothers' Personality Traits and Parenting Styles in Prediction of Behavioral Problems in Adolescent Girls with the Mediation of Family Emotional Climate(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to investigate the influence of mothers' personality traits and parenting styles on behavioral problems in adolescent girls, mediated by the family's emotional climate. Methods: The sample consisted of 150 participants selected via multi-stage cluster random sampling from schools. Data were gathered using the Quay Revised Behavior Problem Checklist (RBPC), NEO Personality Inventory, Baumrind's Parenting Styles Questionnaire and Hillburn Family Emotional Climate Questionnaire. Analysis was performed using Smart PLS-3. Results: Findings revealed that among personality traits, openness positively impacted family emotional climate, while the assertive parenting style also enhanced it. In contrast, the authoritarian style had a negative effect. Conscientiousness and extraversion negatively affected behavioral problems, while openness positively influenced them. Additionally, the family emotional climate negatively impacted behavioral issues. However, the indirect effect of personality traits and parenting styles on behavioral problems via family emotional climate was not significant. Conclusion: These insights can aid in improving family emotional climate and addressing behavioral challenges in adolescent girls by focusing on mothers' personality traits and parenting approaches.
The Mediating Role of Financial Anxiety in the Relationship between Coping Strategies and Marital Stress during an Economic Crisis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Financial anxiety can affect the lives of many people, but in the literature, especially in Iran, it has not received much attention. The aim of this study was to determine the mediating role of financial anxiety in the relationship between coping strategies and marital stress.
Methods: The statistical population of the study is married people in Isfahan city. The Research method was correlation-path analysis. By convenience sampling method, 200 people were selected and completed the Financial Anxiety Questionnaire (FAQ), Coping Strategies Questionnaire (CISS), and Marital Stress Scale (MSS). Amos-24 software was used for the final evaluation of the model.
Results: Findings showed that problem-focused coping strategy and emotion-focused coping strategy indirectly affect marital stress through financial anxiety in married people. The normalized chi-square index is 1.34, the root of the mean squared error (RMSEA) is 0.04, and CFI = 0.99, TLI = 0.96, GFI = 0.99, and NFI = 0.98. Then it can be claimed that the model has a good fit.
Conclusion: Based on the results of this study, it can be said that the coping strategies that people use to deal with stressful situations affect their financial anxiety and, subsequently, their marital stress.
The effectiveness of therapy based on acceptance and commitment to internalized shame, anxiety sensitivity, and ataxia in infertile women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to determine the effectiveness of treatment based on acceptance and commitment on internalized shame, anxiety sensitivity, and alexia in infertile women. Methods: The present research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population included all the infertile women of Ali Ibn Abi Talib Hospital in Zahedan city in 2022. The sample size was 40 infertile women who were selected through available sampling. They were randomly assigned to two experimental and control groups (20 experimental subjects and 20 control subjects). The participants in the experimental group received 8 sessions of acceptance and commitment-based treatment, each lasting 60 minutes, while the control group did not receive any intervention. To collect data from the questionnaire, Taylor and Cox's (1998) anxiety sensitivity, Rajabi and Abbasi's internalized shame questionnaire (2013), and Toronto Besharat's personality disorder questionnaire (2007) were used. The covariance analysis method was used to analyze the data. Results: The results showed that the treatment based on acceptance and commitment led to a significant decrease in internal shame, anxiety sensitivity, and dyslexia in infertile women in the experimental group compared to the control group. Conclusion: Also, the results of the covariance analysis showed that it is possible to benefit from treatment based on acceptance and commitment to reduce internalized shame, anxiety sensitivity, and dyslexia in infertile women.
تجربه برش هیجانی از منظر فرزندان دختر بزرگسال: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
34 - 57
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف شناسایی و درک عمیق تجربه زیسته دختران بزرگسال از برش هیجانی با خانواده انجام شد. روش: روش پژوهش، کیفی، از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. نمونه مورد مطالعه شامل 15 نفر از دختران بزرگسال در سنین 18-25 سالی بودند که تجربه برش هیجانی از خانواده داشتند. میانگین سنی شرکت کنندگان 5/21 سال بود. نمونه گیری به شکل هدفمند و گلوله برفی انجام شد. ابتدا با استفاده از خرده مقیاس برش هیجانی موجود در پرسشنامه تجدیدنظر شده تمایزیافتگی خود (اسکورون و فریدلندر، 1988)، افراد دارای تجربه برش هیجانی انتخاب شدند و سپس در گام دوم، با آنان مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. سپس کلمه به کلمه پیاده سازی شده و به روش هفت مرحله ای کلایزی (1969) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در این مطالعه 5 مضمون اصلی شامل: 1) عوامل مؤثر در تصمیم به برش هیجانی ؛ 2) دشواری های اجرای تصمیم به برش هیجانی؛ 3) آسیب های ایجاد شده به دنبال برش هیجانی؛ 4) سازگاری با برش هیجانی و 5) جنبه های رشدگونه برش هیجانی، شناسایی شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت دختران بزرگسالی که برش هیجانی از خانواده را تجربه می کنند با چالش های جدی روبرو هستند و آسیب های قابل توجهی می بینند، که لازم است تناسب شرایط شان، برای آنان و خانواده هایشان سیستم های حمایتی فراهم شود.
تأثیر نوروفیدبک فرکانس بسیار پایین بر بهبود توجه انتقالی در کودکان دارای اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
58 - 79
حوزههای تخصصی:
هدف : اتیسم از جمله اختلالات عصب - تحولی است که با طیفی از کمبودهای رشدی و رفتارهای اضافی همراه است. یکی از مشکلات رایج در اتیسم، نارسایی های توجه و انعطاف پذیری شناختی است. هدف پژوهش حاضر بررسی هرگونه تأثیر احتمالی نوروفیدبک فرکانس بسیار پایین (ILF) بر توجه انتقالی در کودکان دارای اتیسم با عملکرد بالا بود. این کنش شناختی توسط تکلیف انتقال توجه (SAT) از مجموع آزمون های کامپیوتری کاگنیلا (2019) سنجیده شد. روش : این پژوهش از نوع طرح تمام_آزمایشی و از نظر هدف کاربردی- توسعه ای است که به صورت پیش آزمون و پس آزمون روی 8 کودک پسر دارای اتیسم در طیف سنی 8-4 اجرا شد. شرکت کنندگان در سال 1401-1400 با روش نمونه گیری در دسترس از مرکز تهران_اتیسم انتخاب شدند. پس از یک ماه آشنایی کودک با محیط آزمایشگاه و ارتباط با پژوهشگر، SAT طی چهار مرحله اجرا شد: پیش آزمون1، پیش آزمون2، پس آزمون و پیگیری. در پایان، داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون بن فرونی با 26SPSS تحلیل شد. یافته ها : با توجه به افزایش معنا دار (01/0>p) پاسخ های صحیح در SAT در مرحله سوم و پایداری تغییرات مرحله چهارم و نیز چشمگیر بودن اندازه اثر (95/0)، احتمال اثر پایدار نوروفیدبک ILF بر بهبود عملکرد در SAT وجود دارد. نتیجه گیری : به نظر می رسد نوروفیدبک ILF موجب بهبودی نسبتاً بادوام عملکرد توجه انتقالی در کودکان اتیسم با عملکرد بالا می شود. البته یافته های این مطالعه باید در نمونه های مشابه با حجم بزرگتر اجرا و به تأیید برسد و اعتبار بوم شناختی این گونه بهبودهای شناختی در محیط آزمایشگاهی بررسی شود.
مطالعۀ کیفی شرایط مؤثر در فرآیند شکل گیری تمایزیافتگی خود در خانواده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمایزیافتگی خود، فرآیندی پویاست که تحت تأثیر شرایط مختلفی شکلگرفته و تجربه می شود و همچنین وابسته به بافت فرهنگی و اجتماعی در نظر گرفته می شود. با توجه به همین موضوع، این پرسش مطرح شد که شرایط مرتبط با شکل گیری تمایزیافتگی خود خود در خانواده ها چیست؟ برای یافتن پاسخ، از روش نظریه برخاسته از داده ها در سطح نظم دهی مفهومی بهره گرفته شد. از طریق نمونه گیری ملاکی و با توجه به اشباع داده ها با 17 نفر مصاحبه شد. تحلیل داده ها با استفاده از مرحله اول شیوه کدگذاری استراوس و کوربین انجام شد. پس از تحلیل داده ها، 183 کد اولیه شناسایی شد، سپس در فرآیند ادغام و مقایسه 48 زیرمقوله و 9 مقوله تشکیل شده و در بخش های شرایط علّی، زمینه ای و واسطه ای طبقه بندی شدند. یافته ها نشان می دهند که شرایط چالش برانگیز به همراه انگیزه به پیشرفت و تغییر افراد را به متمایز شدن سوق می دهد. علاوه بر آن شرایط علّی، چنانچه افراد در شرایط واسطه ای نظیر کسب تجربه های متفاوت در زندگی، ویژگی های خودتعیین گر و تمایل به موفقیت و همچنین شرایط زمینه ای مانند ارتباط با الگوهای موفق، ساختارهای اجتماعی و فرهنگی، بسترها و رویدادها در خانواده و همچنین جو مشارکتی و حمایتی خانواده قرار بگیرند، شکل یافتن تمایزیافتگی شان تسهیل و تسریع می شود. یافته های مطالعه حاضر علاوه بر غنی سازی دانش بومی و راهنمایی برای پژوهش های آتی، شناخت عمیق تر شرایط مرتبط با شکل گیری این ویژگی روان شناختی را در بستر فرهنگی فراهم نمود که همچنین می تواند پیامدهای عملی ویژه ای نیز در مشاوره و خانواده درمانی با توجه به مبحث چندفرهنگی داشته باشد.
بررسی روابط ساختاری بین کارکردهای اجرایی، انگیزه تحصیلی، اضطراب و افسردگی در بین دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۶
147 - 169
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی روابط بین کارکردهای اجرایی، انگیزه تحصیلی، اضطراب و افسردگی در بین دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری انجام شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی–همبستگی و با رویکرد مدل سازی تحلیل مسیر انجام شد. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دوره اول متوسطه دارای اختلال یادگیری در سال 1403 در شهر تهران بود که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای ابتدا به صورت تصادفی شهر مورد بررسی به چهار خوشه شمال، جنوب، شرق و غرب تقسیم شد و از هر ناحیه 15 مدرسه و از هر مدرسه چهار کلاس از دوره اول متوسطه انتخاب شد با بهره گیری از ملاک های DSM-IV دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در حدود 300 نفر طبق چک لیست های ریاضیات، خواندن و نوشتن تشخیص داده شدند که از بین این تعداد 170 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه های استفاده شد که روایی و پایایی این ابزارها در مطالعات قبلی مورد تایید بودند در این مطالعه نیز با بهره گیری از روایی صوری و همچنین با استفاده از روش الفای کرونباخ روایی و پایایی تایید شد. یافته های این تحقیق نشان داد که کارکردهای اجرایی اثر مستقیمی بر انگیزش درونی و بیرونی دارد؛ همچنین نتایج نشان داد افسردگی و اضطراب هر دو بر انگیزش درونی و بیرونی اثر منفی دارند. این یافته ها اهمیت کارکردهای اجرایی در انگیزش تحصیلی و همچنین اثر منفی افسردگی و اضطراب در کاهش انگیرش تحصیلی را در بین دانش آموزان دارای اختلال یادگیری را نشان می دهد.
الگوی روابط ساختاری رفتارهای خود آسیب رسان و گرایش به خودکشی بر اساس صفات تاریک شخصیت: نقش میانجی عواطف خودآگاه در سربازان نیروی دریایی ارتش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
47 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی روابط ساختاری رفتارهای خود آسیب رسان و گرایش به خودکشی بر اساس صفات تاریک شخصیت: نقش میانجی عواطف خودآگاه در سربازان نیروی دریایی ارتش، بود. جامعه این پژوهش شامل تمامی سربازان نیروی دریایی ارتش که در سال 1403-1402 مشغول به گذراندن دوران خدمت سربازی خود بودند؛ از بین این جامعه، 228 سرباز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و داده ها با استفاده از پرسش نامه، رفتارهای خود آسیب رسان (کلونسکی و گلن، 2009)، گرایش به خودکشی(اورباخ و همکاران، 1981)، صفات تاریک شخصیت (جانسون و وبستر،2010) و عاطفه خودآگاه (تانگنی و همکاران،2002)، جمع آوری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS-25 و AMOS و با روش آماری همبستگی و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها نشان داد، اثر مستقیم صفت خودشیفتگی بر رفتارهای خود آسیب رسان و صفت ماکیاولگرایی بر گرایش به خودکشی و مسیر مستقیم احساس گناه بر رفتارهای خود آسیب رسان و احساس شرم بر گرایش به خودکشی و همچنین، مسیر مستقیم صفت ماکیاولگرایی بر احساس گناه و صفت سایکوپاتی بر احساس شرم و گناه معنی دار است (05/0>P)؛ اما، مسیر مستقیم صفت خودشیفتگی بر احساس شرم معنی دار نیست (05/0P>). علاوه براین، نقش میانجی احساس گناه از مسیر صفت ماکیاولگرایی و صفت سایکوپاتی به رفتارهای خود آسیب رسان و نقش میانجی احساس شرم از مسیر صفت سایکوپاتی و صفت خودشیفتگی به گرایش به خودکشی معنی دار است (05/0>P). باتوجه به یافته ها، اتخاذ تدابیری جدی به منظور ارزیابی روان شناختی منظم و شناسایی زودهنگام صفات تاریک شخصیت و پیاده سازی برنامه های پیشگیرانه و درمانی مؤثر، باهدف مدیریت عواطفی مانند شرم و گناه توسط سربازان، احساس می شود.
اثربخشی مداخله گروهی روابط ابژه کوتاه مدت بر خودآگاهی، اضطراب اجتماعی و آلکسی تایمیا در بیماران مبتلا به آسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آسم یک بیماری مزمن با ابعاد جسمی و روان شناختی است که بر کیفیت زندگی بیماران تأثیر می گذارد . این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مداخله گروهی روابط ابژه کوتاه مدت بر خودآگاهی، اضطراب اجتماعی و آلکسی تایمیا در بیماران مبتلا به آسم انجام شد. روش : روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری، شامل کلیه بیماران مبتلا به آسم، بستری در بیمارستان های شهر تهران در سال 1402 بوند. تعداد 40 بیمار به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) گمارده شدند. در طول مطالعه، چهار نفر (دو نفر از گروه آزمایش و دو نفر از گروه کنترل) از ادامه همکاری انصراف دادند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس خودآگاهی فنیگستین (1975)، پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور و مقیاس آلکسی تایمیا تورنتو بود. گروه آزمایش مداخله گروه درمانی روابط ابژه کوتاه مدت را طی 16 جلسه 45 دقیقه ای در مدت چهار ماه دریافت کرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS تحلیل شدند . یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد، درمان گروهی روابط ابژه موجب افزایش معنادار خودآگاهی (P<0.001) ، و کاهش آلکسی تایمیا (P<0.001) و اضطراب اجتماعی (P<0.05) تا مرحله پیگیری شد . نتیجه: با توجه به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که درمان گروهی روابط ابژه کوتاه مدت روشی مؤثر برای بهبود مشکلات روان شناختی در بیماران مبتلا به آسم بوده و به طور غیرمستقیم در بهبود مشکلات جسمانی این بیماران نیز نقش دارد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر تاب آوری زنان مطلقه مراجعه کننده به بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۷
25 - 36
حوزههای تخصصی:
طلاق یکی از تجارب تنش زای خانواده است که می تواند منجر به تاب آوری پایین در بین زوجین شود. هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر تاب آوری زنان مطلقه مراجعه کننده به بهزیستی بود. روش این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه زنان مراجعه کننده به بهزیستی شهر تبریز در شش ماهه دوم سال 1402-1401 تشکیل می دهد که از این بین تعداد 60 نفر به روش نمونه گیری تصادفی و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (در هر گروه 20 نفر) گمارش تصادفی شد. پیش آزمون و پس آزمون بعد از مداخلات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی اجرا گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و برای تحلیل فرضیه ها نیز از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو مداخله بر روی متغیر تاب آوری اثربخشی داشتند (0/05>p). با توجه به نتایج پژوهش حاضر بین میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی در متغیر وابسته تفاوت وجود داشت که میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بیشتر از طرحواره درمانی بود. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش تاب آوری و بهبود وضعیت زنان مطلقه تاثیر دارد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان به شیوه گراس بر تحمل پریشانی و ناگویی هیجانی دانشجویان دختر خوابگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
200 - 220
حوزههای تخصصی:
هدف: زندگی در خوابگاه و دور از خانواده، دانشجویان را با چالش های هیجانی و رفتاری روبرو می کند و به همین دلیل هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش تنظیم هیجان بر تحمل پریشانی و ناگویی هیجانی دانشجویان دختر خوابگاهی بود. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی دانشجویان دختر ۲۰ الی ۳۰ ساله مقیم خوابگاه دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ بودند که ۴۰ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرگروه ۲۰ نفر) گمارده شدند. گروه آزمایشی به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای آموزش را دریافت کردند اما مداخله ای برای گروه کنترل انجام نشد. هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه های تحمل پریشانی سیمونز و گاهر و ناگویی هیجانی بگبی و همکاران در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سنجیده شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد آموزش تنظیم هیجان توانسته است تفاوت معناداری بین دو گروه در دو متغیر پژوهش ایجاد کند بدین صورت که تأثیر ۱۷ درصدی بر افزایش تحمل پریشانی (۷۷/۷ = F، ۰۱/۰ > p) و تأثیر ۱۳ درصدی بر کاهش ناگویی هیجانی گروه آزمایش داشته است (۷۹/۵ = F، ۰۵/۰ > p). نتیجه گیری: با آموزش مهارت های تنظیم هیجان به دانشجویان می توان توانایی هیجانی آن ها را جهت زندگی در شرایط چالش برانگیز خوابگاه افزایش داد.
اثربخشی ذهن آگاهی بر واکنش پذیری به استرس، تبعیت از درمان و بهبود زخم پای بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
111 - 123
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دیابت یک بیماری کشنده و خاموش است که سالانه باعث مرگ میلیون ها تن در جهان می شود این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی ذهن آگاهی بر واکنش پذیری به استرس، تبعیت از درمان و بهبود زخم پای بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شهر گرگان انجام شد. روش: تحقیق حاضر نیمه آزمایشی و به شیوه پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی افراد مبتلا به دیابت نوع دو در انجمن دیابت شهر گرگان در سال 1402 تشکیل دادند و 30 نفر به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های واکنش پذیری به استرس، تبعیت از درمان و معیار زخم واگنر بود. گروه آزمایش درمان ذهن آگاهی را در 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کرد، اما گروه گواه تا پایان پژوهش هیچ مداخله روانشناختی دریافت نکردند. داده های پژوهش با تحلیل کوواریانس چندمتغیری و استفاده از نسخه 26 نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که ذهن آگاهی بر واکنش پذیری به استرس، تبعیت از درمان و بهبود زخم پای بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شهر گرگان اثربخش است (05/0>P). نتیجه گیری: درمان ذهن آگاهی منجر به کاهش واکنش پذیری به استرس، افزایش تبعیت از درمان و تسریع ترمیم زخم در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 می شود. لذا می توان از این مدل درمانی به عنوان درمان کمکی جهت پیشگیری یا کاهش عوارض دیابت نوع 2 استفاده نمود.
اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر اضطراب و راهبردهای مقابله ای بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
71 - 84
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دیابت به عنوان یک بیماری مزمن، علاوه بر بعد جسمی می تواند بر سلامت روان بیماران نیز تأثیر داشته باشد. از این رو، در پژوهش حاضر، اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر اضطراب و راهبردهای مقابله ای بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بررسی شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. نمونه آماری شامل 37 نفر از بیماران دیابت نوع دو مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران در سال 1402 بود که با روش نمونه گیری در دسترس برگزیده شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (18=N) و کنترل (19=N) جایگزین شدند. ابزار پژوهش، شامل پرسش نامه های اضطراب بک و مقابله با موقعیت های استرس زا بود. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که معنویت درمانی توانست باعث کاهش اضطراب (0/03=P= 5/06 ، F) در بیماران دیابت شود و اثر درمان آن تا سه ماه پس از مداخله ماندگار بود. با این حال، این درمان بر روی راهبردهای مسئله محور (0/55=P F=0/36)، هیجان محور (0/28=F=1/23 ، P) و اجتنابی (0/73=F= 0/11، P) بیماران اثر معناداری نداشت. نتیجه گیری: نتایج حاکی از تأثیر اندک معنویت درمانی در کاهش فشار روانی بیماران دیابت نوع دو بود. بنابراین پیشنهاد می شود در درجه نخست، از دیگر درمان های روان شناختی جهت کاهش فشار روانی این بیماران استفاده شود.
تبیین قلدری نوجوانان بر اساس بدرفتاری والدین و پیوند با والدین: نقش میانجی گر حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
77 - 94
حوزههای تخصصی:
زمینه: شواهد پژوهشی حاکی از آن است که قلدری در بین نوجوانان به امری شایع و فراگیر تبدیل شده است و عوامل متعددی را به عنوان پیش بینی کننده های این امر عنوان می کنند. به نظر می رسد پیوند با والدین، بدرفتاری والدین و حمایت هایی که نوجوانان می توانند اخذ کنند، نقش مهمی در این پدیده دارد. ازاین رو پرداختن به این متغیرها در قالب یک مدل بر روی نوجوانان نیاز به بررسی بیشتر دارد. هدف از پژوهش حاضر تبیین قُلدری در نوجوانان بر اساس پیوند با والدین و بدرفتاری والدین با نقش میانجی گر حمایت اجتماعی ادراک شده بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه نوجوانان 14 تا 17 ساله شهر گناباد در سال 1403-1404 بود که از بین آن ها تعداد 287 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های قلدری ایلی نویز اسپلاگه و هولت (2001)، حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (1988)، پیوند با والدین پارکر و همکاران (1979) و بدرفتاری والدین فیدل (1989) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر به کمک نرم افزارهای SPSS V24 و AMOS V24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد متغیرهای بدرفتاری والدین (0/240 =b)، پیوند با والدین (0/240- =b) و حمایت اجتماعی ادراک شده (0/428- =b) اثر مستقیم و معنی داری بر قلدری در نوجوانان دارند (0/01 >P). همچنین نتایج نشان داد بدرفتاری والدین (0/216=b) و پیوند با والدین (0/159- =b) با میانجی گری حمایت اجتماعی اثر غیرمستقیم، منفی و معنی داری (0/01>P) بر قلدری در نوجوانان دارند. نتیجه گیری: در نهایت می توان گفت مدل ساختاری تبیین قُلدری در نوجوانان بر اساس پیوند با والدین و بدرفتاری والدین با نقش میانجی گر حمایت اجتماعی ادراک شده از شاخص های برازش مطلوبی برخوردار بود و ازاین رو استفاده از این مدل می تواند به معلمان، مدیران، روانشناسان، مشاوران خانواده و متخصصان تعلیم و تربیت در ارتقای پیوند با والدین و حمایت اجتماعی و کاهش بدرفتاری والدین و قلدری در نوجوانان کمک نماید.
رابطه بین تجربه های آسیب زای دوران کودکی با سلامت روان با نقش میانجی راهبردهای مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
111 - 125
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تجربه های آسیب زای دوران کودکی و سلامت عمومی با نقش میانجی راهبرد های مقابله ای بود. روش : روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی موسسات غیرانتفاعی شهر رشت در سال تحصیلی 1402-1401 بود. نمونه ای به حجم 173 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ)، ترومای کودکی برنستاین و همکاران (CTQ) و راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (CSQ) را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده های آماری از ضریب همبستگی پیرسون و مدل تحلیل مسیر و نرم افزارهای SPSS و AMOS، استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد آسیب عاطفی و غفلت عاطفی مستقیماً بر راهبردهای مقابله ای و سلامت عمومی تأثیر داشت، درحالی که آسیب جسمی و جنسی فقط بر سلامت عمومی و غفلت جسمی، تنها بر راهبردهای مقابله ای تأثیر داشت. همچنین، مقابله هیجان مدار، رابطه بین آسیب عاطفی و سلامت عمومی را میانجی گری می کرد، اما مقابله مسئله مدار نقش میانجی نداشت. راهبردهای مقابله ای هیجان مدار و مساله مدار نقش میانجی معناداری بین غفلت عاطفی و غفلت جسمی با سلامت عمومی داشتند، و به طور مستقیم بر سلامت عمومی تأثیر داشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت، تجربه های آسیب زای دوران کودکی با میانجی گری راهبردهای مقابله ای، توانسته است سلامت عمومی دانشجویان را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین، مداخلات روان شناختی که به تقویت راهبردهای مقابله ای پرداخته و به کاهش اثرات منفی آسیب های کودکی کمک کنند، می توانند نقش مؤثری در بهبود سلامت عمومی دانشجویان ایفا کنند.
واکاوی چالش های مسیر شغلی افراد در جستجوی شغل دارای معلولیت بینایی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی چالش های مسیر شغلی افراد در جستجوی شغل دارای معلولیت بینایی انجام شد. روش: روش پژوهش کیفی و از نوع پژوهش پدیدارشناسی تفسیری بود. جامعه پژوهش حاضر را کلیه معلولان با آسیب بینایی (به طور کامل نابینا) در استان تهران در سال 1403 بودند. نمونه گیری به صورت هدفمند از نوع ملاکی و تا مرز اشباع داده ها و نهایتاً انتخاب 15 شرکت کننده ادامه یافت. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته محقق ساخته بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون کلایزی استفاده شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها منجر به شناسایی 61 مفهوم اولیه، 9 مضمون فرعی و 3 مضمون اصلی شد. مضامین اصلی و فرعی شامل: نقش فرد (سازه های شخصیتی، ترس ها و نقص مهارتی)؛ منزلت اجتماعی (جو منفی جامعه، کمبودهای آموزشی، محدودیت های شغلی و روابط آزاردهنده) و نقش خانواده (تعاملات سوگیرانه خانواده و عدم تمایزیافتگی) بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد با توجه به شرایط منحصربه فردی که نابینایان دارند توجه به مسائل فردی و مسائل پیرامونی از جمله جامعه و خانواده در مسیر شغلی آن ها بسیار حائز اهمیت باشد. پیشنهاد میشود در بستر جامعه فعلی برنامه های آموزشی مهارت محور و مشاوره ای لازم جهت انتخاب و ثبات شغلی این گروه از افراد انجام شود.
مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد با نسخه اینترنتی آن بر انعطاف پذیری روان شناختی و آشفتگی روان شناختی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
57 - 77
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف تحقیق مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد با نسخه اینترنتی آن بر انعطاف پذیری روان شناختی و آشفتگی روان شناختی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. روش: تحقیق حاضر به صورت نیمه آزمایشی با سه گروه و در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری انجام گرفت. جامعه آماری شامل زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بودند که به مراکز مشاوره روانشناسی تحت نظر بهزیستی در شهر شیراز در سال 1401 مراجعه کرده بودند. 45 نفر به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند. گروه حضوری تحت 8 جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. برای گروه اینترنتی یک سایت طراحی گردید که مطالب براساس درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 8 جلسه در اختیار آن ها قرار گرفت. از پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و پریشانی روان شناختی کسلر (2003) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از تحلیل کوواریانس و بونفرونی استفاده شد. یافته ها: هر دو روش حضوری و اینترنتی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی انعطاف پذیری روان شناختی و آشفتگی روان شناختی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی اثربخش بودند. میان اثربخشی دو روش حضوری و اینترنتی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی انعطاف پذیری روان شناختی و آشفتگی روان شناختی تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می توانند کمک به سزایی در زمینه کمک به زوجین آسیب دیده از خیانت زناشویی داشته باشد.