فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۳۶٬۸۶۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
فضای مجازی به عنوان پدیده ای پیچیده و چند وجهی، تأثیرات شگرفی بر زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جوامع معاصر گذاشته است. با گسترش روزافزون استفاده از اینترنت و شبکه های اجتماعی، ضرورت تدوین رویکردی جامع برای مدیریت و حکمرانی بر این فضا بیش از پیش احساس می شود. در این میان، دو دیدگاه نظم گرا و تضاد گرا ا در خصوص حاکمیت بر فضای مجازی مطرح است. در این پژوهش، با روش تحلیلی –توصیفی وبا رویکردی انتقادی، به بررسی و مقایسه این دو دیدگاه پرداخته شد. نتایج نشان داد که سه نوع مدیریت می تواند حکمرانی بر فضای مجازی را اعمال کند:1-مدیریت در سطح خرد، خانواده به عنوان اولین و مهم ترین نهاد اجتماعی، نقش محوری در شکل دهی به الگوهای فرهنگی و رفتاری فرزندان ایفا می کند. 2-مدیریت در سطح نیمه کلان، مدارس به عنوان نهادهای آموزشی و تربیتی، نقش محوری در شکل دهی به گفتمان عمومی پیرامون موضوع های نوظهور نظیر حفاظت از داده ها ایفا می کنند. 3-مدیریت در سطح کلان، استفاده از فناوری های بومی در صیانت از فضای مجازی بسیار اهمیت دارد. بسترسازی لازم جهت استفاده از موتور جست و جوی داخلی و استفاده از شبکه های اجتماعی ملی از جمله عوامل مهم در این زمینه است.
تحلیل جامعه شناسی اقتصاد شهرت و کنش های مسئولیت اجتماعی اینفلوئنسرهای اینستاگرامی در ایران
حوزههای تخصصی:
با گسترش شبکه های اجتماعی، اینفلوئنسرها به کنشگرانی کلیدی در عرصه عمومی ایران تبدیل شده اند. این پژوهش به تحلیل جامعه شناختی اقتصاد شهرت می پردازد؛ پدیده ای که در آن دیده شدن در فضای دیجیتال به سرمایه ای نمادین و فرهنگی بدل شده و زمینه تبدیل آن به سرمایه های اقتصادی و اجتماعی را فراهم می سازد. هدف تحقیق بررسی چگونگی به کارگیری استراتژیک این سرمایه ها از سوی اینفلوئنسرها و نقش کنش هایی چون مسئولیت اجتماعی و فعالیت های خیریه در مشروعیت بخشی به کنش دیجیتال آن هاست. مطالعه حاضر با استفاده از روش کیفی و تحلیل گفتمان انتقادی (CDA)، فعالیت های ۱۲ اینفلوئنسر مطرح ایرانی در بازه زمانی ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۲ را تحلیل می کند. چارچوب نظری این تحقیق بر مبنای نظریه سرمایه های بوردیو، مدل نمایشی گافمن، و مفهوم «اقتصاد توجه» فرانک شکل گرفته است. نتایج نشان می دهد کنش های خیریه اینفلوئنسرها ماهیتی پیچیده و دوگانه دارند. برخی واقعاً تعهد اجتماعی دارند، اما اکثریت از استراتژی های نمایشی برای ساخت برند شخصی و بازاریابی فضیلت بهره می گیرند؛ به طوری که مرز میان کنش اخلاقی و خودنمایی محو می شود. در نهایت، پژوهش نتیجه می گیرد که اقتصاد شهرت در ایران به اکوسیستمی بدل شده است که در آن کنش اجتماعی در هم تنیدگی با منافع شخصی و اقتصادی عمل می کند. بهره برداری از مسئولیت اجتماعی اغلب نه از سر تعهد اخلاقی، بلکه به مثابه ابزاری برای انباشت توجه و تبدیل آن به منافع ملموس به کار گرفته می شود. این وضعیت، لزوم شکل گیری نهادهایی برای تدوین و اجرای چارچوب های اخلاقی و شفافیت را برجسته می سازد. ارتقای سواد رسانه ای و تدوین دستورالعمل های روشن اخلاقی، گام هایی ضروری برای هدایت این پدیده به سمت تحولی واقعی در عرصه اجتماعی است.
جنگ شناختی؛ عرصه جدید در ارتباطات سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
96 - 120
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله نقش جنگ شناختی را به عنوان یکی از مصادیق قدرت نرم در ارتباطات سیاسی موشکافی می کند.روش پژوهش: روش تحقیق این پژوهش کیفی و از نوع تحلیل ثانویه است که در آن از داده های موجود برای پاسخ به سؤالات تحقیقی جدید استفاده می شود. روش تحلیل ثانویه در چند مرحله صورت می گیرد: در مرحله اول، اهدف تحقیق شناسایی شد. در مرحله دوم داده های موجود جستجو شد تا در مرحله سوم کیفیت داده های موجود ارزیابی شود. در مرحله چهارم، از میان داده های موجود، تقریباً بیست اثر به عنوان داده های مناسب در حوزه رسانه، قدرت نرم، ارتباطات سیاسی و جنگ شناختی انتخاب شد. در مرحله پنجم، این داده ها ارزیابی و در نهایت با تحلیل و تفسیر داده ها، نتیجه گیری به عمل آمد.یافته ها: جنگ شناختی مفهومی جدید در مطالعات میان رشته ای علوم شناختی، ارتباطات و علوم سیاسی است. ظهور این مفهوم نظر متفکران و سیاستمداران را در مورد ارتباطات سیاسی دچار تحول کرده است. همان طور که ارتباطات سیاسی از اثرات شناختی رسانه های جمعی برای بهبود روابط میان سیاست مداران، مردم و رسانه ها بهره می گیرد، نظریه پردازان جنگ شناختی نیز هدف مشابهی دارند؛ تفاوت اصلی این دو، نحوه نگاه و بهره گیری از توان رسانه هاست که یکی به دنبال ایجاد ارتباط واقعی و مؤثر میان مردم و سیاست مداران از طریق تبلیغات و اطلاع رسانی صحیح و دیگری به دنبال بهره گیری از خلاء ارتباط میان حاکمان و مردم و ایجاد تنازع و نابودی علقه های فکری بین مردم و سیاست مدارن است.نتیجه گیری: جنگ شناختی به عنوان تهدیدی برای تخدیر و تأثیرگذاری بر اذهان و افکار عمومی جزء جنگ های نرم دسته بندی می شود. در این جنگ برای دستکاری هوشمندانه و تخریب بیشتر اذهان و قلوب از ابزارهای علوم شناختی فناوری های رسانه ای جدید و هوش مصنوعی استفاده می شود. در نتیجه، جنگ شناختی عرصه جدیدی در ارتباطات سیاسی محسوب می شود که در آن رسانه ها کارکرد شناختی پیدا کرده اند.
مطالعه جامعه شناختی کیفیت مطالبه گری اجتماعی در بین شهروندان سنندج
منبع:
زیست سیاست و توسعه دوره اول تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
45 - 62
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر سعی در تبیین این مسأله را دارد که مطالبات اجتماعی شهروندان سنندجی در راستای حل مشکلات در حوزه خدمات شهری به چه صورت بوده است و چه مؤلفه ها و شرایطی در شکل گیری مطالبه اجتماعی شهروندان یا عدم آن نقش داشته است.. در تحقیق حاضر چگونگی مطالبات اجتماعی در حوزه خدمات شهری در سنندج با بهره گیری منظومه ای از سازه های مفهومی/ نظریِ مرتبط از جمله مفاهیم کنش، بوروکراسی، عادت واره، میل به پیشرفت، سود-زیان، مطالبه اجتماعی، دلزدگی و حقوق شهروندی مورد بررسی قرار گرفتروش: جهت نیل به هدف تحقیق از روش تحلیل مضمون (به مثابه روش) بهره گرفته شد. مشارکت کنندگان شامل آن دسته از شهروندان سنندجی است که در سال 1403 در شهر سنندج زندگی می کردند و بیش از ده سال سابقه سکونت داشتند. جهت انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردید. انتخاب نمونه ها نیز با رعایت تنوع در پایگاه اجتماعی و اقتصادی، طیف های سنی، رشته تحصیلی و تمایل بیشتر به همکاری در پژوهش، انجام گردید. برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه کیفی عمیق به شیوه نیمه ساخت یافته استفاده گردید و با 38 نفر مصاحبه به عمل آمد. سپس مصاحبه ها با استفاده از نرم افزاز maxqda و تکنیک های کدگذاری مورد تحلیل قرار گرفتند. در راستای تحلیل داده ها از مدل استربرگ و دپوی و گیتلین بهره گرفته شد. براساس این مدل، داده ها در شش مرحله مدیریت داده ها، ساخت و تدوین مضمون ها ، گروه بندی مضمون ها در سطوح بالاتر انتزاع، ترسیم داده ها، کشف معانی و تم های زیرین یا توسعه تحلیل و اشباع تماتیک تحلیل شدند.یافته ها: یافته های تحقیق دربرگیرنده 35 مفهوم بود که در 11 مضمون طبقه بندی شدند. مضمون های به دست آمده نیز در سه مضمون اصلی دسته بندی شدند؛ این مضامین حکایت از آن دارند که از یک سو، عدم آموزش مطالبه اجتماعی در نهاد خانواده و نهاد آموزش و پرورش، فرایندهای بوروکراتیک طولانی و ناکارآمد و همنوایی اجتماعی منفی مانع شکل گیری زمینه های مطالبه اجتماعی در حوزه خدمات شهری شده اند (انسداد ساختاری) و از سوی دیگر، احساس نیاز و تمایلی در زمینه حل مشکلات حوزه خدمات شهری یا ارتقای آن شکل نگرفته است و در نظام فکری مردم باور به تغییر به واسطه مطالبه اجتماعی جایگاهی ندارد (فقدان عادت واره مطالبه اجتماعی). چنین شرایطی موجب شده است که شهروندان سنندجی در حوزه خدمات شهری مطالبه اجتماعی نداشته اند.نتیجه گیری: این نتیجه بیانگر آن است که در شکل گیری عدم مطالبه اجتماعی در حوزه خدمات شهری عوامل ساختاری و عاملیتی نقش دارند. بنابراین مطالبه اجتماعی نه صرفاً امری عاملیتی است و نه صرفاً امری ساختاری، بلکه دربرگیرنده هر دو بُعد کنش می باشد. دیگر نتیجه تحقیق حکایت از آن دارد که در جامعه سنندج انسداد ساختاری و بوروکراسی بیمار منجر به شکل گیری دلزدگی در سازمان های بوروکراتیک شده است که می توان آن را دلزدگی بوروکراتیک نامید.
مقایسه دو مدل «ژورنالیسم» و «دعوت» به مثابه دکترین عمومی سازی علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«عمومی سازی علم» فرایندی است که در طی آن، تولیدات جامعه علمی به سمع و نظر مخاطبان غیرعلمی رسیده و آنها را نیز از آخرین دستاوردهای اندیشه ای بشر، مطلع می سازد. دغدغه عمومی سازی در وهله اول منوط به معنای علم و رابطه آن با فرهنگ و در قدم دوم منوط به غایتی است که برای علم در نظر گرفته می شود و متولیان نهاد علم، تکفل آن را بر عهده می گیرند. در قدم بعدی نیز مبتنی بر دکترین و مدل رسانه ای است که اصحاب علم قصد دارند در قالب آن به امر عمومی سازی بپردازند. براین اساس می توان مدل های مختلفی برای عمومی سازی ذکر کرد؛ در جهان غرب این امر در قالب مدل «ژورنالیسم» صورت گرفته که ناظر به یک روش فنّاورانه برای توزیع و مدیریت شناختی دانش در سطح عمومی جامعه است. در جهان اسلام اما به دلیل ترادف علم با حکمت، مدل «دعوت» به عنوان دکترین عمومی سازی علم معرفی می شود که الگوی آرمانی در آن، بر هدایت و خیرخواهی نسبت به مخاطبان اصرار می ورزد. یافته های مقاله حاضر نشان می دهد که با انجام تطبیقی نامتوازن می توان تفاوت های مبنایی و روشی مدل «دعوت حکمی» و مدل «ژورنالیسم علمی» را در چهار ساحت «الگوی ارتباطی»، «محتوا»، «هدف ارتباط» و «مخاطب» تبیین نمود. امروزه توجه به این تفاوت ها، بایدها و نبایدهای متفاوتی را پیش روی اندیشمندان فعال در شبکه های اجتماعی می گذارد.
تحلیل مؤلفه های ادبیات پایداری در اشعار کُردی محمد مامی زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۶ و ۸۷
61 - 73
حوزههای تخصصی:
ادبیات پایداری یکی از انواع ادبی جهان است که پرداختن به مؤلفه های آن در شعر کردی، دریچه ای را بر شناخت زوایای زبان و ادبیات کردی می گشاید. محمد مامی زاده یکی از شاعران برجسته کُردزبان ایلامی است که در اشعارش به موضوعاتی اشاره دارد که نشان دهنده روحیه پایداری و آرمان خواهی در ادبیات جامعه کُردزبان است و شناخت و بررسی مؤلفه های ادبیات پایداری در اشعار وی به منظور شناخت زوایای شعر و ادب در زبان کردی جنوبی، ضرورتی انکارناپذیر است. این پژوهش به شیوه اسنادی و تحلیلی به بررسی مؤلفه های ادبیات پایداری نظیر مقاومت، هویت، عشق و وابستگی به سرزمین و ... پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان دهنده روحیه پایداری و آرمان گرایانه محمد مامی زاده است که در اشعار او انعکاس یافته است. مؤلفه های ادبیات پایداری در اشعار او، بر تلاش های جمعی برای حفظ هویت فرهنگی و سیاسی تأکید دارند.
تحلیل نقش عوامل فرهنگی در توسعه گردشگری شهرستان ایلام از دیدگاه کارشناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۶ و ۸۷
95 - 106
حوزههای تخصصی:
گردشگری فرهنگی، بخش مهمی از گردشگری یک کشور یا منطقه است که تاریخ، آداب و سنن، هنرها، ارزش ها و سبک زندگی مردم از مهمترین مؤلفه های آن محسوب می شوند. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی – تحلیلی است و در آن، برای گرده آوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی و ابزار پرسشنامه بهره گرفته شده و هدف از انجام آن، تحلیل نقش عوامل فرهنگی در توسعه گردشگری شهرستان ایلام از دیدگاه کارشناسان بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل 30 نفر از کارشناسان بوده و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. بر اساس نتایج تحلیل عاملی، متغیرهای پژوهش به 5 عامل تقسیم شدند. عامل اول با ضریب 12/26، عامل دوم با ضریب 40/20، عامل سوم با ضریب 33/13، عامل چهارم با ضریب 58/7 و عامل پنجم با ضریب 74/6 به ترتیب، در اولویت اول تا آخر قرار گرفته اند. متغیرهای عرضه محصولات فرهنگی در مقاصد گردشگری فرهنگی، برگزاری جشنواره ها با محوریت معرفی محصولات فرهنگی و صنایع دستی ایلام، برپایی جشنواره های فرهنگی دربرگیرنده سنت ها، آداب و رسوم و فرهنگ مردم ایلام و احیای سنت های محلی، توجه به تبلیغ جاذبه های فرهنگی شهرستان ایلام و ایجاد اقامتگاه هایی در مکان های تاریخی و تجهیز آنها به آثار تاریخی و باستانی جهت جذب گردشگران فرهنگی، بیشترین بار عاملی را به خود اختصاص داده اند.
ارائه الگوی جامعه شناختی استفاده کاربران از شبکه های اجتماعی مجازی (مورد مطالعه: شهروندان شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۶ و ۸۷
127 - 143
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور فهم و بررسی انگیزه های کاربران شبکه های اجتماعی مجازی، با رویکرد جامعه شناختی انجام گرفته است. مسئله اصلی پژوهش این بود که چه انگیزه ها و کشش هایی در کاربران این شبکه ها - به طور مشخص اینستاگرام و تلگرام - به عنوان حوزه های جدیدتر تعامل اجتماعی وجود دارد که آنها را به سوی استفاده هرچه بیشتر و روزافزون تر از این شبکه ها، با وجود زیان های احتمالی آنها سوق می دهد. در این تحقیق، منظور از کاربران شبکه های اجتماعی مجازی، نمونه ای از افراد نوجوان، جوان و میانسال شهر ایلام است که با استفاده از رایانه یا موبایل در محیط شبکه های اجتماعی اینستاگرام و تلگرام به تعامل و فعالیت می پردازند. روش تحقیق مبتنی بر روش کیفی و از نوع گرانددتئوری است. نمونه گیری در این پژوهش براساس روش نمونه گیری کیفی (نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری نظرات) صورت گرفته است اشباع نظری برای کفایت نمونه گیری در نظر گرفته شد. بدین منظور، با اتکا به تحلیل مصاحبه های عمیق با 25 نفر از افراد نمونه، پدیده مورد مطالعه کشف شد؛ سپس یافته ها به صورت مجموعه ای از مفاهیم و مقوله ها تدوین گردیدند و در قالب مدل پارادایمی ترسیم و تحلیل شدند. با استفاده از پارادایم پژوهش، که متضمن شرایط علی، پدیده، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردهای کنش/ کنش متقابل و پیامدهاست، مقوله هسته یا مفهوم مرکزی (روی آوردن به دنیای مجازی) به دست آمد که به مثابه نظریه مبنایی همه مقولات محوری را دربرمی گیرد.
فروپاشی زیست کودکانه؛ مطالعه زمینه ای شکل گیری کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل جامعه شناختی زمینه های شکل گیری پدیده کودکان کار در شهر مشهد، با تمرکز بر کودکان ایرانی و افغانستانی، انجام شد. روش مطالعه: مطالعه با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای، به بررسی تجارب و دیدگاه های 10 نفر از کارشناسان و فعالان اجتماعی حوزه کودکان کار و 9 نفر از کودکان کار پرداخت. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد و مصاحبه های نیمه ساختارمند تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تجزیه وتحلیل داده ها با روش تحلیل مضمون براساس مدل شش مرحله ای براون و کلارک (2006) صورت گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که شکل گیری پدیده کودکان کار تحت تأثیر سه دسته شرایط اصلی است: شرایط زمینه ای شامل مهاجرت، حاشیه نشینی، خرده فرهنگ های حاشیه ای، باورهای فرهنگی، یادگیری از دوستان، حمایت اجتماعی سوق دهنده و نابسامانی خانوادگی؛ شرایط علّی شامل فقر، درآمدزایی خیابانی، نقش مافیاهای اقتصادی، سودمندی کار کودک برای خانواده و ضعف حمایت های خانوادگی و شرایط مداخله گر شامل نقص نظام حمایتی، ناکارآمدی سیاست های اجتماعی، ضعف برنامه های مداخله ای و اطلاع رسانی نامناسب. در این بستر، کودکان کار تحت فشارهای خانوادگی و در مواجهه با جذابیت های خیابانی به این نوع کار سوق داده می شوند. پیامدهای این وضعیت شامل ترک تحصیل، آسیب های جسمی و روانی و در مواردی اعتیاد کودکان است. نتیجه گیری: مقوله مرکزی مدل پارادایمی استخراج شده نشان داد که پدیده کودکان کار در چارچوب "سوداگری از کودکان در ساختار اقتصادی ناکارآمد" قابل تبیین است. این یافته ها بیان گر آن است که کودکان کار نه تنها قربانی شرایط اقتصادی ناپایدار خانواده، بلکه محصول ضعف ساختاری نظام حمایتی و مداخلات ناکارآمد اجتماعی هستند. درحالی که خیابان به عنوان جایگزینی برای حمایت های رسمی نقش ایفا می کند، سیاست های کنونی نه تنها نتوانسته اند این روند را مهار کنند، بلکه در برخی موارد، با عدم مداخله مناسب، به استمرار آن دامن زده اند.
مطالعه عوامل مؤثر جامعه شناختی بررفتارهای هولیگانیستی تماشاگران زن در مسابقات فوتبال لیگ برتر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۵
1 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر «مطالعه عوامل جامعه شناختی مؤثر بر رفتارهای اوباش گری (هولیگانیستی) تماشاگران زن در فوتبال لیگ برتر ایران» است. در تحقیق حاضر نابهنجاری از بعد جامعه شناختی مورد تبیین و بررسی قرار گرفته است. روش این پژوهش پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری این پژوهش را تماشاچیان زن حاضر در ورزشگاه های ورزشی فوتبال در هنگام برگزاری مسابقات لیگ برتر تشکیل می دهند که از این تعداد ۲۰۳ نفر به عنوان حجم نمونه از طریق نمونه گیری تمام شماری انتخاب شدند. یافته ها نشان دادند بین تخلیه هیجانات (240/0)، احساس ناکامی (432/0)، احساس جوانی و هویت (273/۰)، احساس تعلق اجتماعی (733/0-)، محرومیت نسبی (303/0)، انزوای اجتماعی (332/0)، مصرف رسانه ای (276/0)، مسئولیت پذیری اجتماعی (332/0)، پایگاه اجتماعی اقتصادی (223/0-) و نابهنجاری رابطه معناداری وجود دارد. نتایج پژوهش نشان داد پیش شرط های اجتماعی و روان شناختی که بر فعالیت و رفتار اجتماعی افراد تأثیر می گذارند، تا چه حد متأثر از محیط های اجتماعی شامل نهادها و ساختارهای اجتماعی، اعتقادات و ارزش های فرهنگی است که افراد در آن زندگی می کنند.
راهبرد مواجهه با تحول فرهنگی و الزامات آن از منظر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۶
571 - 632
حوزههای تخصصی:
هرچند از فرهنگ مبتنی بر تفاوت مبانی فلسفی و نظری تعاریف متعدد و مختلفی ارائه شده، لیکن در اصل تغییر و تحول فرهنگی به عنوان فرآیندی پویا، به ویژه از اواخر قرن بیستم میلادی، اجماع وجود دارد. وقوع انقلاب اسلامی در ایران مبتنی بر باورهای دینی و اندیشه فقاهتی اسلام شیعی، اهمیت و نقش فرهنگ به عنوان وجه غالب در بروز انقلاب و ایجاد یک تحول فرهنگی عظیم را متجلی نمود. این پژوهش با کنکاش در آراء و نظرات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (حفظه الله تعالی) با هدف تقویت گفتمان اسلامی و بومی و در پاسخ به این سوال انجام شده است که تحول فرهنگی چیست و برای مواجهه با آن اتخاذ چه موضع و مبنایی لازم بوده و متولی این مواجهه کیست؟در این تحقیقِ بنیادی رویکرد محققان از نوع توصیفی- تحلیلی است که داده های آن با روش اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری و داده ها به روش تحلیل مضمون، تحلیل شده است. بر اساس نتایج پژوهش، مقام معظم رهبری تحولات فرهنگی را سنت الهی دانسته و بروز آن در جامعه را امری قطعی و گریزناپذیر می دانند و با اتخاذ موضع فعال و مثبت در مواجهه با آن و نیز توجه به برخی مبانی مهم سلبی و ایجابی، به امکان مدیریت این تحولات باور دارند و متولی تحول فرهنگی در جامعه را نخبگان فکری و فرهنگی حوزه و دانشگاه و مرکزی اندیشمند بانفوذ و مطاع می دانند.
سلبریتیزه شدن جامعه ایرانی و گرایش به ارزش های نئولیبرال در بستر اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
131 - 178
حوزههای تخصصی:
در طول یک دهه اخیر، در نتیجه حضور پررنگ شبکه اجتماعی اینستاگرام در جامعه ایرانی، افراد عادی فرهنگ سلبریتی را دگرگون کرده اند. یکی از پیامدهای زیست افراد در بستر اینستاگرام و سلبریتیزه شدن جامعه، گرایش به ارزش های نئولیبرال است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سلبریتیزه شدن جامعه ایرانی در بستر اینستاگرام و گرایش به ارزش های نئولیبرال انجام شده است. روش به کاررفته برای انجام پژوهش نیز توصیفی و از نوع معادلات ساختاری و جامعه آماری آن، دربردارنده کاربران اینستاگرام است که به روش تصادفی ساده انتخاب شده و داده های پژوهش با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته سلبریتیزه شدن و ارزش های نئولیبرال گرد آوری شده است. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار سمپل پاور، 384 نفر انتخاب شده که برای اطمینان یابی، این تعداد به 400 نفر افزایش یافته است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار اِس پی اِس اِس و برای ترسیم الگوی معادله ساختاری و معیارهای برازش مدل از نرم افزار اِیموس گرافیک استفاده شده است. برپایه یافته های پژوهش، سلبریتیزه شدن جامعه ایرانی در بستر اینستاگرام با گرایش به ارزش های نئولیبرال، رابطه مثبت و معناداری دارد؛ افزون براین، ابعاد شخصی سازی، تنوع یافتگی، و رسانه ای شدن از متغیر سلبریتیزه شدن بر گرایش به ارزش های نئولیبرال کاربران ایرانی اینستاگرام تأثیرگذار بوده اند. سرانجام، براساس یافته های پژوهش، گرایش عمومی به فرهنگ سلبریتی در بستر اینستاگرام در میان کاربران ایرانی، به گسترش ارزش های نئولیبرال انجامیده است و هرچه جامعه ایرانی در معرض سلبریتیزه شدن قرار گیرد و اِقبال عمومی به فرهنگ سلبریتی افزایش یابد، گرایش به ارزش های نئولیبرال نیز افزایش خواهد یافت. همچنین، نتایج پژوهش نشان می دهد که سلبریتی ها، به عنوان موتور پیشران سرمایه داری نئولیبرال در جامعه ایرانی، نقشی ساختاری در نهادینه کردن ارزش های نئولیبرال دارند.
«خانه عنکبوت»، تبیین حک شدگی بازاریابی شبکه ای در پارادایم جامعه شناسی اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازاریابی شبکه ای، نوعی فروش مستقیم است که از طریق آن، کالاها از طریق تماس مستقیم مشتری و توزیع کنندگان مستقل، به فروش می رسند. سازمان های فروش مستقیم، اغلب به شکل محیط های شبه خانگی به تصویر کشیده می شوند که ویژگی اصلی آن ها، همکاری افقی به همراه پیوندهای عاطفی ا ست. در این سازمان ها، فرایند شبکه سازی از دو بخش عمده تشکیل شده است؛ ابتدا، توزیع کنندگان، انواع گوناگون روابط شخصی را برای ایجاد معاهده های تجاری فعال می کنند؛ دوم، توزیع کنندگان، شکل و جوهر شبکه های اجتماعی/تجاری خود را به منظور تحکیم اعتماد و حل تنش های ذاتی موجود در کنش های اقتصادی مبتنی بر شبکه، تغییر می دهند. این همپوشانی کسب درآمد و دوست یابی در فروش مستقیم، پرسش های جامعه شناختی بنیادینی را ایجاد می کند: «توزیع کنندگان چگونه اعتماد را حفظ و شبکه های خود را تحکیم می کنند؟» «آن ها چگونه روابط شخصی را به سوی کنش های اقتصادی سودآور هدایت می کنند؟» مقاله حاضر که پژوهشی اکتشافی کیفی به روش مرد م نگاری مجازی است، برای پاسخ به این پرسش ها از مفهوم حک شدگی جامعه شناسی اقتصادی بهره گرفته است. در این مقاله، فرایند حک شدگی بازاریابی شبکه ای در چهار سطح شبکه، منفعت، سازمان، و فرهنگ تبیین شده است. مقوله های خفقان اطلاعات و تجاری سازی پیوندها به سطح شبکه، فردگرایی لیبرال و بازاریابی اعتقادی به سطح منفعت، اجتماع شبه خانوادگی و رهبران عقاید به سطح سازمان، و سرانجام، رؤیای کارآفرینی و تحقق عدالت به سطح فرهنگ تعلق دارند.
شناسایی زمینه های بروز قانون گریزی در بافت شهری کاشان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۸)
184 - 189
حوزههای تخصصی:
افزایش رفتارهای قانون گریزانه طبق شواهد تجربی و آمارهای رسمی در جامعه ایران، به ویژه در سال های اخیر، به یکی از مسائل مهم اجتماعی تبدیل شده است که نیازمند بررسی دقیق و تحلیل ابعاد مختلف آن است. این پژوهش، باهدف شناسایی و تحلیل عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر قانون گریزی در شهر کاشان انجام شده است تا درک بهتری از این پدیده حاصل شود و راهکارهایی برای کاهش آن ارائه گردد. مطالعه حاضر از نوع پیمایشی و کمی بوده و داده ها از طریق پرسش نامه جمع آوری شده اند. در تدوین چارچوب نظری این تحقیق از نظریات آنومی دورکیم، سرمایه اجتماعی پاتنام، کنترل هیرشی، پیوند افتراقی ساترلند، عدالت رویه ای تام تیلر و محرومیت نسبی پیتر بلاو استفاده شده است. برای سنجش پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که مقدار آلفای کرونباخ کل پرسش نامه برابر با ۸۲۴/۰ به دست آمده است. در فرآیند سنجش روایی، اعتبار محتوایی پرسش نامه موردتوجه قرارگرفته است. نمونه گیری به صورت احتمالی و متناسب با حجم جامعه آماری (شهروندان کاشان) انجام شده و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که قانون گریزی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد که مهم ترین آن ها شامل عدالت رویه ای (ادراک عادلانه بودن فرآیندهای قانونی)، آنومی اجتماعی (احساس بی هنجاری و عدم انسجام اجتماعی که منجر به افزایش رفتارهای قانون گریزانه می شود)، دین داری، سرمایه اجتماعی درون گروهی (روابط و پیوندهای قوی درون گروه های اجتماعی)، کنترل غیررسمی، قانون گریزی گروه دوستان و اعتقاد به هنجارهای شهروندی (پایبندی به ارزش های شهروندی و احساس مسئولیت اجتماعی) هستند. این متغیرها در مجموع ۱/۴۹ درصد از تغییرات متغیر وابسته قانون گریزی را تبیین کردند. در پایان، راهکارهایی برای کاهش قانون گریزی در جامعه ارائه شده است که شامل بهبود عدالت رویه ای در نهادهای قانونی، تقویت انسجام اجتماعی، ترویج ارزش های دینی و اخلاقی، افزایش سرمایه اجتماعی و ترویج فرهنگ شهروندی می باشد.
مقایسه نقش و راهبردهای روشنفکران معاصردر توسعه سیاسی ایران ( تحلیل اندیشه های سیاسی میرزا ملکم خان، فروغی، شریعتی و سروش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
209 - 241
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مقایسه نقش و راهبردهای روشنفکران معاصر در توسعه سیاسی ایران است و جریان های روشنفکری ۲۰۰ ساله اخیر در دوره های زمانی مشروطه، پهلوی اول، پهلوی دوم و بعد از انقلاب اسلامی و گفتمان های روشنفکری با نحله های فکری گوناگون موردبررسی قرار گرفته است. روش این پژوهش کیفی با رویکرد تحلیل محتوا و استفاده از ابزار کتابخانه ای و مقالات بوده که محقق با رویکرد استقرایی و کدگذاری سه گانه به استخراج و تحلیل مطالب پرداخته است. یافته های پژوهش بیانگر دو ضعف اساسی جریان روشنفکری است که راهبردهای آنان اثربخشی لازم در سیاست گذاری ها را نداشته باشد: الف. فقدان مبانی تئوریک و تحلیل درست از شرایط عینی جامعه ب. اختلافات و پراکندگی درونی جمعیت روشنفکران. نتایج پژوهش نیز نشان دهنده آن است روشنفکران معاصر راهبردهای متفاوتی داشته اند که می توان به سکولاریسم در روشنفکران عصر مشروطیت، صنعتی شدن در روشنفکران عصر پهلوی اول، پیشرفت در علم روشنفکران پهلوی دوم و رفع وابستگی به غرب در بین روشنفکران بعد از انقلاب اسلامی اشاره کرد. همچنین استنتاج تحقیق بیانگرد و رویکرد برون زا (نگرش تجددگرایانه) و رویکرد درون زا (نگرش بومی سازی) روشنفکران معاصر به توسعه سیاسی است. ملکم خان آزادی و مساوات را منشاء پیشرفت کشور دانسته و راهبردش برپایی حکومت قانون بود. فروغی توسعه فکری، ترویج ایده های مدرن و آشنایی با اصول دموکراسی را مهم دانسته، راهبردش آگاهی بود. شریعتی بر اساس اندیشه های اسلامی به توسعه سیاسی پرداخت و راهبردش توسعه دینی بود. سروش معتقد به جامعه مدنی بر پایه های حق و کثرت گرایی بوده و راهبردش اخلاق و قانون برای رسیدن به توسعه سیاسی است.
اصول سیاست جنایی فقه امامیه با تکیه بر آموزه های اجتماعی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
52 - 85
حوزههای تخصصی:
سیاست جنایی به عنوان دانشی نوپدید و میان رشته ای است که در پی بررسی چرایی و چگونگی شکل گیری سیاست های مربوط به جرم و جنایت، واکنش جامعه و دولت به این مسائل و نحوه تأثیرگذاری عوامل اجتماعی و سیاسی بر جرائم است؛ ازاین رو در مرحله نخست به دانش حقوق و علوم سیاسی تعلق دارد؛ اما به لحاظ محتوایی از حوزه های مختلف اجتماعی به ویژه فرهنگ تأثیرپذیر است. باتوجه به اهمیت این تأثیرپذیری در جامعه اسلامی پژوهش حاضر برخی اصول سیاست جنایی اسلام را با تمرکز بر آموزه های اجتماعی قرآن بررسی نموده است؛ بدین منظور اسناد معتبر دینی، به ویژه آیات قرآن و منابع تفسیری با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، مورد ارزیابی قرارگرفته اند و ازآنجاکه برای دستیابی به رهنمودهای قرآن از منطق علت یابی ارسطویی استفاده شده است، علت غایی و علت صوری مبنای فهم رویکردی قرارداده شده است. براین اساس اصول مذکور در دو بعد مرتبط با اهداف و علل مجازات و اصول حاکم بر اجرای آن ها مورد تحلیل قرارگرفته است. انطباق حداکثری این اصول با آموزه های قرآنی و سنت های اسلامی؛ ضرورت اجرای این اصول برای تأمین عدالت اجتماعی و انصاف در نظام کیفری اسلام و تقدم رویکرد اصلاح و ترمیم جامعه بر مجازات و تنبیه بزهکاران، عمده دست یافت های این پژوهش است که بر اساس آن تغییر مدل سیاست جنایی از رویکرد اقتدارگرایانه موجود به سمت عدالت ترمیمی اجتناب ناپذیر تشخیص داده شده است تا از این طریق تعاملی سازنده میان بزهکار، بزه دیده و جامعه به دست آمده و کیفیت زندگی و روابط اجتماعی بهبود یابد.
مقایسۀ اخلاق جمعی از منظر ابر انسان نیچه و شهسوار ایمان کیر کگور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
199-226
حوزههای تخصصی:
نیچه یکی از متفکران رادیکال و بن فکنی است که از رهگذر نقد اخلاق بردگی، اخلاق سروری را که در هیأت و هیبت ابرانسان متجلی و متبلور می شود مطرح می کند. ابرانسان به نزد نیچه، چرخ خودچرخی است که با پشت پا زدن به ارزشهای واپسین انسان و اخلاق بردگی مترتب بر آن، ارزشهای مترتب بر اخلاق سروری را که دربرگیرنده مؤلفه هایی چون تکینگی، آفرینندگی و خودآیینی است متحقق می کند. کیرکگور نیز به مثابه متفکری فردگرا و سیستم ستیز در تلاش است که همچون نیچه، تکنیگی؛ فردیت، کنشگری و گزینشگری آدمی را از چنگال نظام های متصلب اخلاقی و اجتماعی رها و آزاد کند. یافته پژوهش حاکی از آن است که در مقام مقایسه و تطبیق آراء نیچه و کیرکگور، می توان این سخن را به میان آورد که به رغم شباهت دیدگاه نیچه و کیرکگور در باب ضرورت رهایی و خلاصی فردیت و تکینگی آدمی از چنگال اخلاق، جامعه و فرهنگ، سورن کیرکگور بر خلاف نیچه که متفکری طبیعت گرا و زمینی است، از منظر و موضعی ایمانی سعی در احیاء اگزیستانس(هستی منحصر به فرد و تکرارناپذیر آدمی)، شور و عاملیت و فاعلیت آدمی دارد.
The Social Network: Youth Film 2.0 by Neil Archer
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
387 - 390
حوزههای تخصصی:
Aurhor: Neil ArcherTitle: The Social Network: Youth Film 2.0Year of Published: 2023130ppIn EnglishISBN: 978-0367753115Dimensions: 13.8 x 0.76 x 21.6 cmCountry of Origin: IndiaPacker: RoutledgeCinema and Youth Cultures series
Cultural Critique and Authority in the Digital Media Era: A Rhetorical Analysis of Instagram Vernacular Film Reviewers
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۱, January ۲۰۲۵
107 - 125
حوزههای تخصصی:
Background: The emergence of amateur critics and vernacular reviewers as non-institutional cultural voices is one of the consequences of social media's development and widespread use.Aims: This study aims to better understand reviewers and their types by examining how they establish critical authority in comparison to institutional critics and their potential influence on cultural valuation.Methodology: This subject is explored through the rhetorical analysis of their linguistic strategies. The research draws theoretically on existing literature regarding cultural criticism and review in social media. Methodologically, it combines qualitative content analysis and rhetorical analysis, emphasizing identifying Aristotelian persuasive elements within the data, including ethos, pathos, and logos. The study sample consists of 350 Instagram posts gathered from 30 film review pages.Findings: The findings indicate that most reviewers adopt a consumer-oriented perspective, distancing themselves from institutional critics. They have also emphasized using Instagram's affordances, particularly its interactive and participatory features, to construct their cultural authority. Furthermore, they have employed rational and emotional appeals in alignment with presenting "summaries and supplementary movie information" and expressing "emotional appeal and affective experience of consumption". These strategies, along with the reviewers' focus on "addressing the audience's emotional needs", "personal growth and self-improvement", and "less dependence on institutional critics", reflect their disinterest in delving into deeper levels of critical evaluation and rhetorical directness in constructing their authority. In the final section of the article, the impact of reviewers on cultural valuation is further discussed, distinguishing three types: "film-style bloggers", "cinema influencers", and "critical reviewers".Conclusions: Based on the results, the first two types of reviewers demonstrate how Instagram’s platform-specific features primarily shape critical authority. While diverse reviewers enhance access to information, they often marginalize critical evaluation and cultural value in favor of consumerism and commercial competition. Only "Critical Reviewers" have successfully integrated critical evaluation with Instagram’s affordances through distinct rhetorical strategies, emphasizing the need to increase their numbers in the era of digital media.
زمینه های اجتماعی _ فرهنگی گرایش به فمینیسم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
317-359
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش کشف زمینه های اجتماعی _ فرهنگی گرایش به فمینیسم در ایران است. پس از بیان مسأله و گزارشی از مطالعات گذشته، با حساسیت نظری، نظریه فرادستی اجتماعی، عاملیت و ساختار، هژمونی فرهنگی، حلقه های قدرت و نظریه کنش، مرور و چهارچوب مفهومی تدوین گردید. روش گرندد تئوری، انتخاب 37 زن با نمونه گیری هدفمند، تکنیک مصاحبه عمیق و سؤالات نیمه ساخت یافته با تأکید بر اشباع نظری، محقق را به داده های واقعی و نظریه مبنایی هدایت کرد. بر اساس یافته ها، "نظام مردسالاری" به عنوان شرط علّی، "قوانین تبعیض آمیز"، "بازنمایی رسانه"، "جامعه-پذیری جنسیتی" و "استیلای سنّت" در جایگاه شرایط زمینه ای و "خشم برساخت شده" و "آگاهی برساخت شده" به عنوان شرایط مداخله ای کشف شدند. پدیده مرکزی نیز، "گرایش به فمینیسم" است. استراتژی ها شامل: "بی کنشی"، "راهبردهای تغییر وضعیت" و "راهبردهای ساختارشکنانه" و پیامدها نیز با "رهاشدگی"، "ظهور کنشگر" و "ظهور سوژه" نمایان شدند. نتایج نشان می دهد زنان با آگاهی و درک جنسیتی از وضع موجود، مطالبه گر حقوق خود هستند و کنشگری را تا به جالش کشیدن ساختارها، پیش می برند. این نتایج می تواند در ارتقاء سطح نظری، مسأله شناسی و کشف عوامل پنهان مفید باشد و زمینه مداخلات و اصلاحات ساختاری را نیز فراهم نماید.